مانکن‌هایی که راوی سرنوشت انسان‌ها شده اند/ نگاهی به فلسفه خلقت

به گزارش هنردستان: سام کلانتری کارگردان مستند «مانکن های قلعه حسن خان» درباره قصه این فیلم و ایده شکل گیری آن توضیح داد.

 این روزها فیلم مستند «مانکن های قلعه حسن خان» ساخته سام کلانتری در گروه «هنر و تجربه» در حال اکران است؛ فیلمی که سرنوشت چند مانکن پلاستیکی از زمان ساخت تا زمان رفتن آنها به پشت دوربین در یکی از کارگاه های دورافتاده در تهران را نشان می دهد که به گفته کارگردان، سرنوشت آنها چندان بی شباهت به زندگی انسان ها نیست.

سام کلانتری می گوید همواره یکی از دغدغه هایش این بوده که از کجا آمده ایم و به کجا می رویم و در زمانی که در این عالم خاکی هستیم چه کاری می کنیم و ایده اصلی «مانکن های قلعه حسن خان» نیز در مورد تولد و عاقبت ما انسان ها است؛ اینکه به دنیا می آییم و هر کداممان یک عاقبت و یک انتهای خاص خودمان را داریم.

شرح بیشتر گفتگو را در زیر بخوانید:

*مستند «مانکن های قلعه حسن خان» از زمان عدم تا تولد چند مانکن پلاستیکی را به تصویر می کشد و زندگی آنها چندان بی شباهت به زندگی ما انسان ها نیست. چرا به روایت چنین مساله ای با چند مانکن پلاستیکی پرداختید؟

-فکر می کنم همه ما می خواهیم بدانیم از کجا آمده ایم، به کجا می خواهیم برویم، در طول این مسیر کارهایی کرده ایم مفید بوده اند یا نه، سرنوشتمان چه می شود و …  و شاید در این میان پرسش هایی از این دست برای کسانی که با مقوله هنر سر و کار دارند پررنگ تر و مهمتر باشد. من هم به عنوان کسی که کار و حرفه ام در این زمینه است از این امر مستثنی نیستم و همواره یکی از دغدغه هایم این بوده که بدانم از کجا آمده ایم و به کجا می رویم و در زمانی که در این عالم خاکی هستیم چه کاری می کنیم.

درواقع ایده اصلی مستند «مانکن های قلعه حسن خان» در مورد تولد و عاقبت ما انسان ها است؛ اینکه به دنیا می آییم و هر کداممان یک عاقبت و یک انتهای خاص خودمان را داریم.

* چرا مانکن ها را انتخاب کردید؟

-مانکن ها را برگزیدم چراکه بستر اصلی این مستند بر اساس تولد و خلقت چند مانکن پلاستیکی در یک کارگاه دورافتاده و توجه به عاقبت و سرنوشت آنها است. اگر بخواهم داستان ۲ خطی این مستند را بگوییم باید عنوان کنم که «مانکن های قلعه حسن خان» درباره تولد و عاقبت تعدادی از مانکن های پلاستیکی در شهری است که ما انسان ها در آن زندگی می کنیم.

*پرسوناژهای اصلی این مستند چند مانکن پلاستیکی هستند که حتی در برخی از نماها داستان از چشم آنها روایت می شود و گویی جان گرفته اند. این کار سخت نبود که چند مانکن بی جان بار روایت قصه اصلی را به دوش بکشند؟

-کسانی که این مستند را دیده اند از یک جایی به بعد متوجه شده اند که این مانکن ها جان می گیرند و متولد می شوند و از همان جا نماهایی به فیلم اضافه می شود که نشانگر زنده بودن و جان بخشی به آنها است. ما از قبل به این موارد فکر کرده بودیم و می خواستیم نقطه عطفی در فیلم وجود داشته باشد و از نظر من این نقطه عطف، جان بخشی به این مانکن ها است.

*در فیلم شما دیالوگ وجود ندارد و جای آن را طراحی صدا پر کرده است. درباره این موضوع توضیح دهید.

-با توجه به اینکه پرسوناژهای این فیلم موجوداتی هستند که جان ندارند طبعا دیالوگ هم نمی تواند در این فیلم وجود داشته باشد و شما دیالوگی از پرسوناژهای اصلی نمی شنوید ولی در این میان ۲ مقوله دیگر می تواند کمک کننده باشد؛ اولین آن طراحی صدا و پررنگ کردن مسایلی مانند موسیقی و افکت و دیگری فیلمبرداری و انتخاب لنزهای دقیق و درست است که به نوعی بتواند گِرامِر تصویر ما را در باند صوتی ترجمه کند از همین رو از قبل به شدت درباره طراحی صدای فیلم، افکت و موسیقی فکر شده بود و در حقیقت باند صوتی و فیلمبرداری فیلم توانسته این خلا را جبران کند البته که اگر بشود اسمش را خلا گذاشت.

  وقتی شما دیالوگ ندارید عملا خودتان را از یک قسمت اعظم روایت محروم کرده اید بنابراین باید به این موضوع رسیدگی شود که من این کار را با فیلمبرداری و طراحی صدا انجام دادم.

*به نظر می رسد شما در «مانکن های قلعه حسن خان» به سرشت و سرنوشت انسان ها توجه زیادی داشته اید. اینطور نیست؟

بله. بستر روایت ما تولد، عاقبت و آن چیزی است که سرشت و سرنوشت انسان ها را تشکیل می دهد و می شود این لغات را برای روایت داستان ما به هم متصل کرد ولی ما از مانکن ها استفاده کردیم که از نظر ظاهری و فیزیکی تا حدودی شبیه انسان ها هستند از سوی دیگر دغدغه من این بود که بتوانم این قصه را به نوعی به زندگی، سرشت و عاقبت انسانی گره بزنم.

*فیلمبرداری یکی از نقاط عطف «مانکن های قلعه حسن خان» است.

– من عکاس هستم و پیش از ساخت این فیلم برای پروژه ای از مانکن ها عکاسی می کردم بنابراین این موضوع به کمک من آمد. از سوی دیگر تعداد کارهایی که من و رضا تیموری فیلمبردار این اثر با هم کرده ایم زیاد بوده است و ما تجربه های متخلفی را در کنار هم داشتیم به همین دلیل تقریبا لحن هم را متوجه می شویم در واقع من می دانم که می توانم از رضا چه بخواهم زیرا او یک فیلمبردارِ استاندارد، خوب، باسلیقه و به ذهنیات من نزدیک است. شناختی که از هم داشتیم و اینکه تا حدودی من از عکاسی شناخت داشتم به ما کمک کرد تا اثری خلق کنیم که به اعتقاد بسیاری از بچه ها فیلمبرداری درخشان و خوبی دارد.

*فیلم شما داستان پرپیچ و خمی ندارد و حتی ضد قصه است با این وجود یک ایده و مسیر خوبی را پی می گیرد.

– به هر حال ما با یک فیلم مستند سر و کار داریم که با یک فیلم قصه گو و داستانی متفاوت است و اگر در الگویی درست آن را بررسی کنیم متوجه می شویم یک فیلم مستندِ تجربه گرایِ هنری است و در چنین نگاهی شاید مدل روایت و قصه گویی اشتباه نباشد.

همانطور که گفتم این فیلم زندگی چند مانکن پلاستیکی را به تصویر می کشد بنابراین فکر می کنم همین هسته مرکزی کافی است تا بتواند فیلم را جلو ببرد و دیگر پیچ و تاب های داستانی مانند یک فیلم سینمایی نیاز نیست و اصلا قرار هم نبود فیلم من چنین ویژگی هایی داشته باشد.

*این روزها در حال نوشتن فیلمنامه یا فیلم جدیدی هستید؟

– در حال حاضر مشغول ساخت مستندی به تهیه کنندگی حامد شکیبانیا هستم که در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تولید می شود و تاکنون ۷۰ درصد از آن فیلمبرداری شده است. این فیلم درباره تیم ملی هاکی بانوان ایران و اتفاقاتی است که برای آنها رخ می دهد. حدود ۳۵ درصد از فیلمبرداری این فیلم باقی مانده که زمان می برد چون یک سری مباحث روانکاوی در آن رخ می دهد که ما منتظر نتایج آن هستیم.

این مستند یک فیلم روانکاوانه ورزشی و اجتماعی است یعنی هر کدام از مباحثی که درباره آن در فیلم صحبت می شود یک وزنی دارند و یک تئوری روانکاوی خاص هستند البته یک سری مسایل مربوط به تیم هم ه تصویر کشیده می شود. مسایل اجتماعی مربوط به ورزش بانوان یک قسمت دیگری از این فیلم است که البته صرفا روی آنها فوکوس نمی شود. از طرف دیگر مشغول انجام تحقیقاتی برای ساخت مستندی درباره فرهنگ خورد و خوراک ایرانی هستیم.

امتیاز دهید