هنردستان: سه ترجمه جدید از ویلیام شکسپیر در انتشارات نگاه منتشر شد.
به گزارش هنردستان، سه اثر معروف ویلیام شکسپیر، شاعر و نمایشنامه نویس نامدار بریتانیایی با ترجمه ابوالحسن تهامی منتشر شد. کتابهای “هملت”، “هنری پنجم” و”جولیوس قیصر” با برگردان تازه ابوالحسن تهامی در انتشارات نگاه منتشر شده است.
ابوالحسن تهامی در مقدمه کتاب “جولیوس قیصر” مینویسد: “بر خوانندگان ترجمهی آثار شکسپیر پوشیده نیست که زبان این شاعر و درام نویس توانای سدههای شانزدهم و هفدهم میلادی با انگلیسی این روزگار تفاوت نمایان دارد؛ وامروزه حتا بسیاری از آنان که زبان مادریشان انگلیسیست در دریافت درست جملهها و عبارات او دشواری دارند. چندیست در کشورهای انگلیسی زبان، آثار شکسپیر را همراه با بخشی که ویژهی روشنگریهای متن است منتشر میکنند تا دریافت سطر به سطر متن برای هر خوانندهیی آسان شود؛ زیرا بسیاری از واژههای رایجِ زمان شکسپیر اکنون از سکه افتاده و جایی در انگلیسی نوین ندارند و برخی واژهها که هنوز در انگلیسی کنونی بر سر زبانهایاند، در زمان شکسپیر معنای دیگری داشتهاند؛ برای نمونه: واژهی ecstasyکه در انگلیسی امروز اوج لذت و سرمستی معنا میدهد، شکسپیر آن را به مفهوم جنون به کاربرده است. شماری از ویراستهای نوین نوشتههای شکسپیر واژه نامهیی هم ویژهی واژههای کهن معنای متن دارند. ”
تهامی معتقد است: ” شایسته نیست نوشتههای شکسپیر را با نثر روزنامهیی امروزی ترجمه کرد. تاکنون بیشتر گزارندگان آثار این درام نویس برای ترجمهشان نثری فاخر را برگزیدهاند، و این ترجمه نیز به دور از آن آیین نیست؛ با این همه در گزینش واژهها به گوشآشنا بودن آنها اهمیتی بیش دادهام زیرا که این بازی نخست برای تماشا نوشته شده و فرض برآن بوده که تماشاگر معنای بیشینهی واژهها، اگر نه همهی آنها را، با یکبار شنیدن دریابد.”
او مینویسد: شکسپیر بازیهای خود را نه به نثر که بیشتر به شعر بیقافیه یا آزاد نوشته و این شعر را در خدمت گفتوشنود پادشاهان و سالاران و شاهزادگان و ادب آموختگان گذاشته است؛ نثر را، کمتر به کار میگیرد و معمولا برای صحنههایی میگذارد که زبان فخیم شعر با آن سازگار نیست، مانند صحنههایی که خدمتکاران، مردم عادی و دلقکها در آن حضور دارند. اشعار مقفا نیز در بازیهای شکسپیر به چشم میآیند؛ برای نمونه: هر صحنهی بیشتر بازیهای او با دو مصرع مقفا به پایان میرسد ــ رسمی که در عاشقانههایش نیز به چشم میآیدــ اما او، همهی صحنهی طولانی “نمایش در نمایش” تراژدی هملت را به شعر مقفا نوشته است تا فضای آن از فضای نمایش اصلی یکسره جدا باشد.
شکسپیر این شعر آزاد را در بحر پنج گامی نوشته است. بحر پنج گامی دارای ده هجاست (شاید از آنجا که که هر گام با دو ضرب به انجام میرسد: گذاشتن یک پا، و برداشتن دیگری.) این ده هجا سازندهی یک مصرعاند و شکسپیر این مصرعها را به تمام جواهرات صنایع لفظی آراسته است. گاه به راه ایجاز رفته، و در واژههای اندک، معانی بسیار گنجانده و از این رهگذر به برخی از مصرعهای خود چندین لایهی معنایی نیز داده است. این شعر شکسپیر به رغم نداشتن قافیه دارای وزن است و وجود وزن به یاد سپردن آن را برای بازیگران آسان میکند. بیگمان این ویژگیها، و ویژگیهای دیگر شعری مانند: وزن شعر، بحر شعر، جناسها، ایهامها، و برخی دیگر آرایههای کلامی، قابل ترجمه به زبان دیگر نیستند و آنچه به زبان دیگر راه مییابد بیشتر لایهی بالایی شعر است که از گذر گفتوگو، داستان را به پیش میبرد و روح شخصیتهای داستان را بازمیتاباند. با این همه در همین انتقال هم دنیایی احساس وشگفتی جای میگیرد و جای آن میماند که خوانندگان ترجمه هم شکسپیر را از نوابغ دنیای ادب و نمایش بشناسند.
تا آنجا که میدانم هر یک از بازیهای بزرگ شکسپیر را تاکنون چندین مترجم به پارسی برگرداندهاند. این رَوَند، گواه محبوبیت این بازی نویس بزرگ در ایران و علاقهی ایرانیان به خواندن بازیهای اوست؛ و از آنجا که نهال برومند زبان همراه با زمستان و بهار زندگی نسل به نسل گویندگانش برگریزانها و شکوفهبستنهای بسیار تجربه میکند، شاید توجیه پذیر باشد که هرچندی به چند ترجمهیی نو از این بازیها که همسوتر با پسند ادبی زمانه است در دسترس دوستاران قرار گیرد.
پس از ترجمههای “هملت” و “هنری پنجم”، برگردان “جولیوس قیصر” سومین ترجمهی من از بازیهای شکسپیر است، و این ترجمهها وامدار ترغیب علیرضا رئیس دانا مدیر و موسس بنگاه انتشارات نگاه است که با نوید چاپ آنها سه سال از اوقات بیکاری مرا در شهر کنبرای استرالیا هدفمند کرد. اگر عمری باشد بازیهای دیگری را نیز از شکسپیر ترجمه خواهم کرد، اما در همین جا باید به یاد آورم که این ترجمهها نشان شکسپیرشناسی من نیستند که به یاری روشنگری ویراستاران معتبر انگلیسی و آمریکایی در این میدان گامی برمیدارم.
پارهای از ترجمه تهامی در نمایشنامه”هملت”:
… تا زمانی که سربازان من زیر فرمان مناند،
تا زمانی که نسیم مطبوع و ملایمِ ملاطفت
ابرهای کثیف و مسموم جنایت،
چپاول، و نامردمی را از آسمان میپراکنند
بر شهر و بر مردمانتان ترحم کنید.
وگرنه ـ لحظهیی دیگر نیک بنگرید و ببینید
سربازان کوردل و خونگرفته با کژدستی
قفل دختران هراسان و فریادکشتان را میشکنند:
پدرانسیمینمویتان را کشیده میبرند
و سَرِ بس گرامیشان را بر دیوارها میکوبند؛
نوزادانتان برهنه به سیخ کشیده و کباب میشوند.
کتابهای “هملت”، “هنری پنجم” و”جولیوس قیصر” با برگردان تازه ابوالحسن تهامی را میتوانید از انتشارات نگاه بخواهید.
منبع: هنرآنلاين