به گزارش هنردستان: منظر رمزی عراقی مدیر مؤسسه مد و لباس “سیمای مد شرق” از تحصیل در عرصه اقتصاد و سالها اشتغال در هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران، پا به عرصه مد و لباس گذاشته است.
او معتقد است در ظاهر نگاه دولت به صنعت پوشاک یک نگاه حمایتی بوده اما در حقیقت اهمیت و اولویت این صنعت از لحاظ اشتغالزایی و تأثیر مثبت در تولید ناخالص ملی از سوی دولتهای ما جدی گرفته نشده است. گفتوگوی هنرآنلاین با منظر رمزی عراقی را در ادامه بخوانید:
از نحوه ورودتان به عرصه مد و لباس بگوئید؟
من دیماه سال 1364 و با مدرک دیپلم حسابداری در شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران “هما” استخدام شدم و از سال 1367 در رشته اقتصاد بازرگانی دانشگاه اصفهان ادامه تحصیل دادم. در سال 1386 پس از 21 سال سابقه کار در “هما ” که چند سال آخر را همزمان تولیدی پوشاک نیز داشتم و تماموقت و خیلی سخت کار میکردم به جهت داشتن تمرکز بیشتر، مطالعه و توسعه تولیدیام تصمیم به بازنشستگی گرفتم. اولین بار که دست به طراحی و تولید پوشاک زدم سال 1372 پس از فارغالتحصیل از دانشگاه بود که بهواسطه علاقه و مختصر آشنایی که با خیاطی داشتم این تصمیم را گرفتم و با تکیهبر دانش اقتصاد فعالیتی مولد در این حوزه را از آغاز کردم. کار را از منزل شروع کردم ولی بهواسطه بیتجربگی و شتابزدگی چندان موفق نبودم و پس از حدود یک سال کار را تعطیل کردم. چند سال بعد درحالیکه همچنان در “ایران ایر” شاغل بودم، با انگیزه ایجاد یک کسبوکار خانگی برای یکی از خواهرانم دوباره کار تولید را خیلی مختصر با خرید دو عدد چرخ صنعتی برای ایشان شروع کردیم و این بار صرفاً به تولید کالاهای حجاب مثل مقنعه و چادر مشکی و… پرداختیم. رفتهرفته با استقبالی که از محصولات و طراحیها من از طرف مصرفکنندگان شد، افراد زیادی نیز متوجه سودآوری در این فعالیت تولیدی در حوزه پوشاک شدند و وارد این عرصه شده و عملاً کارآفرینی به شکل تولید و عرضه کالای حجاب شکل گرفت. ناگفته نماند که یکی دیگر از رویدادهایی که باعث این رونق و کارآفرینی شد، چادر ملی بود که اولین بار توسط سرکار خانم جنابی معرفی و تولید شد. بعدها نیز با تشکیل کارگروه محترم مد و لباس در وزارت ارشاد وضعیت کنونی این حوزه یعنی پوشاک اسلامی پدید آمد.
شما نخستین طراح چادر دانشجویی بودید؟
بله. من چادری با الگو و محاسبات با عنوان چادر دانشجویی طراحی کردم که بهشدت مورد اقبال عمومی قرار گرفت و بعدها نیز نمونههای مشابه این طرح بهوفور در بازار عرضه شد.
شما از معدود مدیران مؤسسات، داوران جشنواره مد و لباس فجر طراحان محصولات عفاف و حجاب هستید که در نشستهای تخصصی جشنواره فجر و رویدادهای مشابه هم شرکت میکنید. چه عواملی موجب پررنگ شدن نقش پژوهش در مسیر کارتان میشود؟
نگاه من به مقوله مد و لباس نگاه ملی و رو به پیشرفت است. من نمیتوانم نسبت به مسائل اجتماعی و مشکلات موجود بیتفاوت باشم و همواره بهعنوان یک انسان به دنبال راهکارهایی که از دستم برآید که بتوانم هرچه بیشتر تأثیرگذار باشم بودهام. همین مسئله جایگاه پژوهش را در کار برایم پررنگ میکند. به نظرم همه ما علاوه بر نیاز و مسئولیت شخصی در کار و زندگی خود یک مسئولیت اجتماعی نیز داریم و پس از واگذاری برند “می سی” بیشتر به تحقیق و پژوهش مشغول بودم. به نظرم ما نیاز به محققین و کارآفرینانی داریم که پوشاک در ایران را از ابعاد مختلف خرد و کلان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد پژوهش قرار دهند.
تا چند سال پیش با برندی بهعنوان “می سی” فعالیت داشتید و خود را معرفی کرده بودید. چه شد که با وجود رشد قابل قبول امتیاز این برند را واگذار کردید؟
سال 79 که برای دومین بار کار تولید را شروع کردم با راهنمایی غلط و برای گرفتن کد اقتصادی جهت گرفتن سفارش مقنعه از سازمانهای بزرگی که برای کارکنان خود یونیفرم میخریدند شرکت “مهرپوشان تهران” را به ثبت رساندم. در شروع کار درگیر بوروکراسی اداری و بیمه و مالیات و این قبیل مسائل شدم که کار برایم سخت شد. پس از مدتی که در بازار شناخته شدم تصمیم گرفتم علامت تجاری مهرپوشان را به ثبت برسانم ولی متوجه شدم که نام قبلاً در طبقه مربوط توسط شخص دیگری به ثبت رسیده برای همین نام جدید “MICI” مخفف”Modern Islamic Clothing of Iran” را انتخاب و به ثبت رساندم. مهمترین استراتژی من در “می سی” برند سازی بود ولی با توجه به سختیهای و مشکلات زیادی که یا به دلیل بیتجربگی یا بلندپروازی و کمبود سرمایه، عدم مهارت در مدیریت مالی صحیح و خیلی مسائل دیگر همزمان با پیشرفت و موفقیت برند می سی مشکلات مالیام نیز بزرگتر میشد. درست زمانی که می سی از محبوبیت زیادی برخوردار شده بود و درآمد آن با ورود یک سرمایهگذار در سال آخر یک جهش ده برابری داشت ولی ترجیح دادم به خاطر مشکلات موجود دست به یک چرخش استراتژیک زده و می سی را واگذار کنم. سپس برای ادامه تحقیقات و خلق یک برند جدید به نام “ایف” “Islamic Fashion” اقدام کنم. به خاطر این تصمیم از سوی دوستانم بسیار سرزنش شدم و البته خیلی سختیهای فراوان را تحمل کردم. بههرحال تجربه 13 سال فعالیت طراحی و تولید در “می سی” سرمایه اصلی من برای ادامه راه بود. با اعتقاد به پتانسیلی که در تولید پوشاک اسلامی وجود دارد در یک کشور اسلامی که بالغ بر 80 میلیون نفر جمعیت دارد و همچنین تقاضای بالقوهای که در کل دنیا برای این نوع محصولات وجود دارد طراحی کسبوکارهایی جدید با ایدههای نوآورانه برای خود و سایر افراد علاقهمند به این حوزه را مورد مطالعه قرار دادم. همانطور که همه میدانیم متأسفانه اقتصاد ما همواره تکمحصولی و وابسته به نفت بوده درحالیکه رشد اقتصادی درگروِ تولید ملی و چرخش پول مولد است. به نظرم در شرایط فعلی اقتصادی هریک از ما مسئولیت اجتماعی و رسالتی دارد و من ثروت آفرینی را از دوران کودکی بهعنوان یک رسالت برای خود متصور بودهام که البته برای رسیدن به آن باید مطالعه و تلاش را ادامه دهم اما تجربیاتم در سالهای اخیر کمک کرد تا دیدم نسبت به مسائل مختلف بزرگتر شود. خلق ثروت میتواند برای من، جامعه اطراف و کشورم مفید باشد و اگر برند “می سی” هم بهخوبی پرورش پیدا کرده بود میتوانست برای رسیدن به این هدف کمکم کند. من وقتی با 21 سال سابقه کار در “ایران ایر” درخواست بازنشستگی دادم و یا زمانی که “می سی” داشت به پیشرفت خوبی دست مییافت آن را واگذار کردم برای همه جای تعجب داشت اما واقعیت آن است که برای رسیدن به هدف بلندمدت، ریسک از دست دادن منبع درآمد را میپذیرفتم و ادامه فعالیت حرفهایام را در مسیری دیگر آغاز میکنم.
آیا داشتن یک برند در آن مقطع زمانی سود اقتصادی قابل قبولی برای شما داشت؟
بله. به خاطر دارم سال 89 درآمد “می سی” بالغ بر 200 میلیون تومان در سال بود اما ظرف یک سال و با تزریق سرمایه، درآمد ما به بیش از یک میلیارد تومان در سال رسید. البته برخی بلندپروازیها ضررهای مالی را هم به همراه داشت که البته امروز به چشم تجربه به همه آنها نگاه میکنم. میتوانستم بمانم ولی ترجیح دادم بروم. در این 6 سال اخیر هم بیشتر به مطالعه و رصد کردن ابعاد مختلف فرهنگی و اقتصادی صنعت پرداختهام و عملاً هیچ درآمدی جز حقوق بازنشستگی نداشتم.
به نظر شما اشراف فعالان حوزه مد و لباس به سایر حوزههای علمی، فرهنگی و هنری تا چه اندازه میتواند در پیشبرد اهداف و صنعت کمک کند؟
بسیار زیاد. من در سالهای اخیر تلاش کردهام که طیف وسیعی از اطلاعات را کسب کنم. مثلاً علاوه بر خواندن کتاب و رصد کردن سایتهای آموزشی و خبری ایرانی و خارجی، برنامههای رادیویی بسیار خوب بهویژه برنامههایی که در شبکه رادیواقتصاد تولید و پخش میشود را دنبال کردهام. برنامههای آموزشی زیادی با موضوعات کارآفرینی، اقتصاد مجازی، استارتاپها و کسبوکارهای نوین اینترنتی، بررسی و نقد چالشهای موجود اقتصادی و فرهنگی و از این قبیل را. اگر توقع داریم اتفاقی برای صنعتی رخ دهد باید تمامی جوانب به خوبی بررسی و مطالعه شود. مثلاً یکی از عوامل مهم پیشرفت و توسعه پوشاک صنعت مد و تبلیغات مستمر و هدفمند است چه از لحاظ بازرگانی و برند سازی و چه از لحاظ آموزشی و فرهنگسازی که متأسفانه به دلایل مختلف که در مجال این مصاحبه نیست مهجور مانده و اینقدر که ما در تبلیغات شهری و رادیو و تلویزیونی از فوتبال میبینیم و میشنویم از مد و پوشاک چه مستقیم و چه غیرمستقیم نمیبینیم. از سویی دیگر فعال نبودن رسانهها و هزینه نکردن فعالان پوشاک در بخش تبلیغات به دلیل گرانی آن و توجیه اقتصادی نداشتن تبلیغات با سطح رونق فعلی به شکل یک دور باطل از مهمترین دلایل عدم رونق برند سازی و توسعه صنعت مد در ایران است.
خانم رمزی عراقی، شما یکی از طراحان و تولیدکنندگان پکیجهای پوشاک اسلامی هستید. چه عاملی موجب شده است که علیرغم ورود تنوع رنگ و پارچه به انواع پوشاک، هنوز هم رنگ غالب این دست آثار مشکی است؟
از ابتدای انقلاب سلیقه برخی افراد مبنی بر استفاده رنگهای تیره در مدارس و ادارات و سطح شهر این موضوع را به شکل یک روند پیش برده ولی با روی کار آمدن کارگروه مد و لباس وزارت ارشاد و برپایی جشنوارهها این امر تا حد زیادی تعدیل شد. البته همواره رنگهای تیره بهعنوان حجاب برای عده زیادی از آحاد جامعه از مرد و زن یک امر اعتقادی بوده که باید مورد قبول و احترام باشد ولی افراد دیگری نیز در جامعه بر این باورند که رنگهای شاد مغایرتی با عفاف ندارد. در هر صورت خوشبختانه امروزه این امکان وجود دارد که افراد با سلایق مختلف رنگ مورد علاقه خود را اعم از تیره یا رنگی انتخاب و استفاده کنند.
با توجه به رشته تحصیلی شما یعنی اقتصاد، لطفاً نوع نگرشی که برای رسیدن به موفقیت خود و همچنین اثرگذاری در عرصه پوشاک کشور دارید را توضیح دهید.
به نظر من با توجه به ماهیت هنر- صنعت پوشاک با پتانسیلهای آن و اشتغالزایی بالا به نسبت سرمایهگذاری پایین در مقایسه با سایر صنایع سنگین و نیروی کار بالقوه اعم از کارگران ساده یا ماهر و یا فارغالتحصیلان در رشتههای مرتبط و سابقه تاریخی نسبتاً خوب آن در ایران و با توجه به جمعیت 80 میلیونی کشور و تقاضای بالقوه داخلی و حتی خارجی، این صنعت در صورت یک برنامهریزی صحیح و علمی میتواند سرمنشأ بزرگترین ثروت آفرینیهای فردی و اجتماعی شود. البته افرادی در حال حاضر در حوزه پوشاک ایران فعال هستند که بخش اعظمی از آنها در کارگاههای سنتی با کمتر از پنجاه نفر پرسنل و تعداد معدودی به شکل صنعتی و در اشکال کارخانه وجود دارند و سایر گروههای فعال حوزه چنان درگیر پروسههای تولید و فروش و مشکلات عدیده درون و برونسازمانی و درگیری با سازمانهای متولی دولتی و صنفی و بیمه و مالیات و …. هستند که مجال و یا انگیزه چندانی برای تحقیق و پژوهش بهویژه در نگاه اقتصادی کلان ندارند. بنابراین میتوان گفت که صنعت پوشاک ما یا عاری از یک اکوسیستم زنده و پویا نیست و یا اگر اکوسیستمی وجود دارد مملو از نقایص و گسستگیهاست که باعث عدم رونق و توسعه این بخش از اقتصاد شده است. در ظاهر نگاه دولت به این صنعت یک نگاه حمایتی است ولی به نظر من اهمیت و اولویت این صنعت از لحاظ اشتغالزایی و تأثیر مثبت در تولید ناخالص ملی از سوی دولتهای ما جدی گرفته نشده است. این را نه به این دلیل که بودجه، یارانه و کارگروههای مختلف به این امر اختصاص داده نشده است، میگویم بلکه به این دلیل که برنامه مدون و جدی و تمرکز بر توسعه و رونق این صنعت در برنامه دولتهای ما نبوده است. از طرف دیگر به صنایعی مثل خودروسازی و پتروشیمی و سایر رشتههایی که سرمایه بر و بعضاً با اشتغالزائی پایین همراه بودهاند همواره بیشتر توجه شده است. از نظر من برنامهریزیها و آسیبشناسیهای انجام شده در مورد پوشاک و نساجی، ناقص بوده و از نگاه همهجانبه به جمیع ابعاد آن پرداخته نشده است. نگاهی که باید به این صنعت داشت در ابعاد اقتصادی فرهنگی و حتی سیاسی مانند اشتغالزایی، ارزش افزوده بالا در برندسازی، داشتن ترند و جریانسازی در صنعت مد، تبلیغات وسیع و متنوع، بازنگری به سیاستهای تعرفهای ورود مواد اولیه ارزان، تشکلها و اتحادیههای واقعی تولیدی و صنعتی و از همه اینها مهمتر تبدیل نگاه سنتی به روشهای نوین کسبوکار و ظهور استارتاپها خدماتی مکمل و کارآفرینانه است.
آیا پتانسیلهای موجود در صنعت پوشاک میتواند ناجی ما در شرایط بحران اقتصادی فعلی باشد؟
بدون شک بله. یکی از صنایعی که میتواند وضعیت اقتصادی ایران را دگرگون سازد پوشاک است. این پتانسیل بهشدت وجود دارد. متأسفانه ما نفت داریم. ایکاش نداشتیم یا حداقل از ابتدا اتکای اقتصاد خود را به نفت نداده بودیم تا امروز تمامی صنایع و بهویژه صنعت پوشاک پویا و ثمربخش بودند. بخش اعظمی از صنعت ما معطوف به کارگاههای کوچک است که در علیرغم مولد بودن و تأمین نیازهای بخشی از جامعه و اشتغالزایی در بلندمدت باید ادغام و یا به سمت صنعتی شدن گام بردارد که بتواند در قیمت تمامشده با کالاهای وارداتی رقابت بهتری داشته باشد. اکوسیستم موجود در برخی صنایع بهویژه صنعت نساجی و پوشاک پویا و پیوسته نیست و شاید بتوان گفت به طرز نامطلوبی ازهمگسیخته به نظر میآید. اتحادیههای ما اتحادیه به معنای واقعی کلمه نیستند و در حد رجیستر کردن فعالان صنفی باقی ماندهاند. نه اینکه هیچ اتفاقی رقم نخورده باشد بلکه به اندازه لازم و کافی مؤثر نبوده است. اگر چرخه صنعت پوشاک نسبتاً درست هم بود، با توجه به تقاضای همیشگی، بالقوه رشد مییافت نه اینکه بیش از 80 درصد سهم بازار را تقدیم به خارجیها میکرد. کشور ما به غیر از داشتن منابع معدنی و نفتی که در دنیا مقام چهارم را دارا است، از نظر حجم پول و سرمایهای که در اختیار عدهای از ثروتمندان و صاحبان سرمایه آن است نیز کشور ثروتمندی است. وقتی نوسانات نرخ ارز و طلا پیش میآید میبینیم طی چند روز محدود، چندین تُن طلا وارد منازل مردم میشود. اینها همه پول است دیگر. در حال حاضر بسیاری پروژههای عمرانی نیازمند سرمایه است و پس از برجام سعی بر جذب سرمایههای خارجی داشتیم و کمتر به جذب سرمایه سرگردان داخلی پرداخته شده است. البته جلب سرمایههای داخلی همانقدر سخت است که جذب سرمایه خارجی در شرایط تحریم چرا که نبود برنامههای کارآفرینانه که اعتماد صاحبان سرمایههای داخلی را جلب کند یکی از کمبودهای جدی این روزهاست. پرداختن به همه صنایع به شکل علیالسویه و شعار خودکفایی در همه زمینههای به هرز بودجه و سرمایه کمک کرده و ما عملاً در طول سالهای بعد از انقلاب هیچ برند ملی قابل عرضه به شکل قوی به کشور خود و به بازارهای صادراتی را نداریم. حتی میتوان گفت جایگاه برخی از برندهای ملی خود مثل فرش، زعفران، پسته و …. را از دست داده و یا با نزول رتبه مواجه بودیم. من یکی از افرادی هستم که با دلایل آماری و علمی معتقد هستم که پوشاک اسلامی میتواند برند ملی ایران و موجب توسعه اقتصادی و درآمد ریالی و ارزی باشد که در مقایسه با صنایعی مثل خودروسازی و … مورد بیتوجهی غیرمنطقی قرار گرفته است. یکی از علتهای توجه دولتها به صنایع خودروساز جمعیت شاغل در آن بوده است ولی به چه قیمت؟ به این قیمت که این صنایع در حال حاضر حاصل کارشان تولید بدهی است و دغدغهشان پایان هر ماه این است که به هر قیمتی حقوق کارگران و بهرههای هنگفت وامهای بانکی را پرداخت کنند. به نظر میرسد اگر تمرکز بیشتری را از ابتدا بر روی صنعت پوشاک میگذاشتیم شرایط به نسبت بهتری در حیطه تولید ملی و اشتغالزایی داشتیم.
پیشنهاد کتابی برای باز شدن دید خوانندگان این گفتگو نسبت به مقولاتی که مطرح کردهاید، دارید؟
بله. کتابهای فراوانی در رشتههای مختلف که میتواند دید هر شخص علاقهمند به مباحث روز اقتصادی و کارآفرینی را باز کند وجود دارد. مشکل نبود کتابخوان است نه نبود کتاب. آخرین کتابی که در حال حاضر مشغول به مطالعه هستم “روانشناسی تغییر” نوشته بهنام بستان است. این کتاب روند تاریخی و دلایل عقب ماندن و عدم پیشرفت سزاوار ایران از لحاظ اقتصادی را شرح داده و معتقد است که انتظار تغییر شرایط از بالا به پایین انتظار درستی نیست و تا تغییر در تکتک آحاد مردم صورت نگیرد اتفاقی که باید بیفتد غیرممکن است. یکی دیگر از کتابهایی که تأثیر خوبی در من داشت و برایم جالب و مفید بود، کتاب “از خوب به عالی” اثر جیم کالینز است. این کتاب نتیجه پژوهش 5 ساله یک تیم متخصص است و دلایل پیشرفت شرکتهای بزرگ و بنامی که در مقطعی ورشکست شده بودند و سپس یک جهش خارقالعاده تبدیل به رتبه یکدرمیان رقبای خود شدند را مطرح میکند. این کتاب میتواند الگوی خوبی برای گرفتن تصمیمات استراتژیک برای خلاقیت و پیشرفت و توسعه تمامی صنایع ما بهویژه صنعت پوشاک باشد.
نقش اتحادیهها و اصناف در این روند و سیر تاریخی چه بوده است؟
به نوع فعالیت اتحادیهها نقدهای زیادی وارد است. اتحادیهها بیشتر به تشکیلاتی برای ثبت و ضبط اطلاعات آماری شدهاند که آن هم در اختیار خودشان است. ساختار و نوع فعالیتهایی که در اتاقهای بازرگانی متداول شده، بهمراتب علمیتر و راهبردیتر است. نمیدانم اتحادیهها در حال حاضر از لحاظ آسیبشناسی و انتقال نظرات بدنه صنعت به دولت تا چه حدی فعالیت دارند ولی شاید یکی از دلایل وضعیت موجود وجود کمکاری و ناکارآمدی اتحادیهها و مجامع صنفی باشد.
چه تضمینی در سودآوری پوشاک وجود دارد؟
پوشاک جزو نیازهای اساسی مردم است. مردم ما به سطحی از فرهنگ و آگاهی رسیدهاند که امروزه تقاضا برای لباس خوب و با کیفیت بالاست. جایی خواندم که عدم تبلیغات برندهای ایرانی موجب عقبماندگی آنها در کنار برندهای خارجی شده است. کجا دیدهایم که برندهای خارجی در ایران مدام تبلیغات کنند؟ مردم فرق بین جنس خوب و بد را تشخیص میدهند. امروزه هم که بهواسطه شبکههای اجتماعی کلی امکانِ تبلیغات ارزانقیمت فراهم شده است.
خانم رمزی عراقی، با تکیه بر تجربه تولید و تحقیق و پژوهش، آیا تا به حال برای ثبت ایدههای خود اقدام کردید؟
بله. اخیراً تصمیم گرفتم که ایدهها، راهکارها و چند کسبوکار استارتاپی که تاکنون طراحی کردهام را در قالب یک کتاب نوشته و منتشر کنم. به نظرم این کار به من کمک خواهد کرد که نظرات و طرحها را به واقعیت نزدیکتر کنم و از حالت تئوری و ایدهپردازی صرف درآورم. همچنین بتوانم از افراد متخصص و پیشکسوت در به چالش کشیدن آن بهره برده تا شاید بخشی و یا همه این طرحها مورد استفاده خودم و سایر علاقهمندان قرار گیرد.
طی سالهای اخیر، مؤسسهای با نام ” سیمای مد شرق” هم به ثبت رساندهاید. برایمان از فعالیتهایتان در این مؤسسه بگوئید.
همانطور که گفتم یکی از خلأهای موجود صنعت پوشاک، نبود رسانههای تخصصی و پربازدید در سطح جامعه و میان مصرفکنندگان است. قصد دارم در مؤسسه “سیمای مد شرق” بیشتر فعالیتهای تبلیغاتی و برندسازی برای خود و متقاضیان را در این مؤسسه را انجام دهم. اولین فعالیت اجتماعی مؤسسه در جشنواره مد و لباس فجر 96 با اختصاص یک غرفه به آن محقق شد و من در این غرفه قول یک گردهمایی را به دوستان و سایر مؤسسات هنری دارم چرا که نیاز به گردهماییهای مستمر و مشورت و همفکری اهالی صنعت وجود دارد و امید دارم کتابی که در دست تدوین داریم بهانه خوبی شود برای برپایی برخی از این نشستهای هماندیشی. در آینده نزدیک انشاءالله فعالیت در شبکههای اجتماعی و سایت مؤسسه را شروع خواهم کرد.
شما تجربه داوری در جشنواره فجر را دارید. چه پیشنهادی برای دوره هشتم دارید؟
باید وجه رقابتی جشنواره را پررنگ کرد. جشنواره نباید فقط در مقام ویترینی باشد که در قیاس با جمعیت کشور مخاطب محدودی هم دارد. مد و لباس فجر باید در بخشهای مختلف به شکل رقابتی با جوایز ارزشمند برگزار و افراد و مجموعهها در بخش بهترینها به معنای واقعی انتخاب شوند. در جشنوارههای برگزار شده بُعد هنری بسیار پررنگ بوده است. به نظر میرسد که پرداختن به بعد صنعتی و اقتصادی حوزه پوشاک باید در این جشنواره از اهمیت بیشتری برخوردار شود که البته دو سال اخیر این اتفاق تا حدی افتاده و نکته دیگر اینکه برخی استانهای کشور این پتانسیل را دارند که میزبان جشنواره فجر باشند و میتوان هر دوره از جشنواره را در یکی از استانهای کشور برگزار کرد و تمرکز را از تهران برداشت. امیدواریم جشنواره مد و لباس فجر به حدی از تخصصی برگزار شدن برسد که طراحان و تولیدکنندگان برای حضور در این رویداد و بازدید از یک بخش حاضر باشند که شخصاً نیز هزینه کنند.
و بهعنوان پرسش پایانی، اگر بخواهید با تکیه بر دانش اقتصاد، اهمیت عرصه مد و لباس را به بهترین شکل ممکن عیان سازید، آن را با چه حوزه دیگری مقایسه میکنید؟
با نگاه کلی ترجیح میدهم با صنعت نفت مقایسه کنم یعنی از لحاظ درآمدزایی برای کشور و توسعه اقتصادی ولی از لحاظ تبلیغاتی و پتانسیل برنامهسازی و حتی سرگرمی و تولید محصولات فرهنگی دوست دارم آن را با فوتبال مقایسه کنم. مردم ما به شکل وسیعی هوادار این ورزش هستند و برنامهای همچون برنامه “90” هر هفته به شکلی کاملاً تخصصی برای این حوزه تولید میشود. نقش لباس از وجه تفریحی و سردرگمی شبیه فوتبال است. پررنگترین بخش خبر ورزشی در ایران همواره به ورزش فوتبال اختصاص داشته چون مخاطب بسیار زیادی دارد. اگر آن اتفاقی که برای فوتبال در کشور ما رقم خورده است برای پوشاک ما هم رخ دهد، انقلابی در صنعت پوشاک به وجود میآورد. همانقدر که تماشای یک بازی فوتبال جذاب است، ورق زدن یک ژورنال یا تماشای یک رقابت بین تیمهای طراحی لباس و یا تاک شوهایی با حضور تولیدکنندگان یا طراحان و سلبریتیهای که از لباسهای برندهای مختلف یا طراحان استفاده میکنند جذاب است و همه و همه میتوانند خوراک برنامهسازی و تولید محتوا برای برنامههای تصویری سرگرمکننده داشته باشند و در کنار درآمدهای ناشی از طراحی و تولید و فروش پوشاک درآمدهای جانبی حتی شاید بیشتر از خود پوشاک را تولید کنند. هر فردی علاقه دارد برنامهای درباره مد و لباس ببیند پس من امیدوارم از لحاظ بُعد تولید محتوا و درآمدزایی، اتفاقی که برای فوتبال و فوتبالیستهای ما افتاده است برای پوشاکمان هم رخ دهد. حال شما تصور کنید وقتی حوزهای تا این حد مردمی شود ناخودآگاه حمایت دولت را هم به سمت خود جلب میکند. همین چند وقت پیش بود که دولت متقبل شد بدهیهای چند باشگاه فوتبال را پرداخت کند. اگر حوزه پوشاک هم تا این حد مورد توجه مردم قرار گیرد دولت هم برای حمایت بیشتر پای کار میآید. موضوع محبوبیت سلبریتیها و ورزشکاران هم میتواند مثال دیگری باشد. اینکه طراحان لباس یا حتی صاحبان برندها آنقدر در رویدادهای مختلف دیده شوند که در میان مردم محبوبیت یابند هم یکی دیگر از راههای کمک به گردش مالی و رشد و توسعه هر چه بیشتر عرصه پوشاک خواهد بود.