به گزارش هنردستان: صراحت و چالشگری را میتوان از شئون «خبرنگاری» به حساب آورد اما این وجه از خبرنگاری که نمادش پرسشگری صریح از مسئولان است چقدر امکان انطباق با شرایط امروز «رسانه ملی» را دارد؟
«اگه خبرنگاری، دوربین و میکروفنت کو!؟» چند سال قبل در حاشیه یکی از برنامه ها و هنگام ورود به محدوده ویژه، این سوال را سرباز وظیفهای پرسید که برای اجازه عبور، کارت خبرنگاریام را به سمتش گرفته بودم. در اولین لحظه واکنش توأمانی از خنده و بهت داشتم اما هر چه از آن روز فاصله گرفتم و در گعدههای مختلف بیشتر در گپ و گفت مردمان کوچه و خیابان دقیق شدم، متوجه فراگیری این برداشت از تعریف «خبرنگار» شدم.
تلویزیون در مقام فراگیرترین رسانه رسمی، سالها است که شاخص و نماد «خبرنگاری» در ذهن مخاطبان خود شده است. سوی دیگر این برداشت عمومی تعریف و انتظاری است که جامعه از «خبرنگار» دارد؛ تصویر یک کنشگر صریح و چالشگر که بیپروا بهدنبال افشای هر آن چیزی است که برخی قصد کتمان و مخفی نگاه داشتن آن را دارند. حال سوال اینجا است که رسانه ملی چقدر توانسته و مهمتر از آن، چقدر میتواند چنین برداشت و دریافتی از مفهوم «خبرنگاری» را نمایندگی کند.
طرح این پرسش علاوهبر همزمانی با روز خبرنگار، بهانهای بود برای پرداختن به یک سوال مصداقیتر و آن اینکه چرا غالبا گفتگوهای رسمی تلویزیون با مسئولان و مدیران اجرایی و به طور خاص رییسجمهوری که کمتر از ۴۸ ساعت از آخرین نوبت آن میگذرد، غالبا عاری از عنصر «چالشگری» هستند و آیا انتظار چالش در این قبیل گفتگوها اساسا انتظار بجایی محسوب میشود؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش ها سراغ چهار تن از کارشناسان رسانه و برنامهسازان تلویزیون رفتیم که برآیند نظراتشان میتواند تصویر روشنتری از نسبت واقعی «خبرنگاری» با آنچه در قاب تلویزیون شاهدش هستیم بهدست دهد.
چالشگری جزو ذات رسانه است
سیدمرتضی فاطمی از مجریان و تهیهکنندگان تلویزیونی است که سابقه طولانی در فعالیت مطبوعاتی داشته است. فاطمی در پاسخ درباره «نسبت چالشگری با تلویزیون» میگوید: اگر ما بپذیریم که هر رسانه، ذاتی دارد رسانهای به اسم تلویزیون (فراتر از تصویر دانشگاه عمومی که در ایران به آن داریم) ذاتش سرگرمی است ولی حتماً یکی از ابزارهای مهم رسانهای که در حوزه اطلاعرسانی به دنبال سرگرمی هم هست، چالشگری است. یک رسانه برای موفق بودن چارهای جز این ندارد اما اینکه در کشور ما چقدر این شدنی است یا خیر، از زوایای مختلف قابل بررسی است.
وی با طرح این پرسش که «آیا تلویزیون رسانهای مستقل است؟» صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: اگر پاسخ ما به این پرسش مثبت است پس قطعاً یک رسانه مستقل تن به ریسک پذیرش چالشگری میدهد اما اگر تلویزیون در ایران رسانهای است که نهادهای نظارتی بعضاً موازی مدام در حال پرسش از آن هستند و به تعبیری گرفتار قواعد غیرمنطقی بروکراتیک شده است، طبیعی است که کارکرد رسانهای آن هم اخته میشود.
فاطمی در ادامه به نقش فرهنگ غالب مخاطب هم در این زمینه اشاره میکند و میگوید: در کنار مواردی مانند نبود یا کمبود جسارت در تلویزیون به نظرم مردم هم اجازه ورود به عرصه چالشگری در رسانه را نمیدهند. تلویزیون باید به سمت چالشگری برود اما هم مدیران رسانه و هم جامعه مخاطبان در این زمینه باید نقش خود را بهدرستی ایفا کنند.
تهیهکننده برنامه «۱۸۰ درجه» شبکه افق درباره حدومرز این چالشگری در رسانه ملی هم معتقد است: بهصورت کلی اگر نگاههای حزبی و گروهی را کنار بگذاریم و بااخلاق و اصناف به جریانات و مباحث روز سیاسی و اجتماعی بپردازید، به نظرم هیچ حدومرزی در چالشگری وجود ندارد. به تعبیری با رعایت اخلاق و انصاف میتوان همه مرزهای اضافی را حذف کرد.
این مجری و کارشناس تلویزیون در پاسخ به اینکه برنامههایی مانند گفتگوی رودررو با رییسجمهوری در دورههای مختلف غالباً با انتقاد «چالشی نبودن» و «حضور خنثی مجری» مواجه میشود، میگوید: خیلی دوست دارم بگویم انتقاد در این زمینه متوجه مجری است اما واقعیت چیز دیگری است. هر چند در عین حال معتقدم مجریان در همین دایره و حدود تعریفشده هم حضور متفاوتی با یکدیگر دارند.
مجریانی که شوی «چالشگری» میگذارند!
فاطمی با تاکید مجدد بر اینکه اصل نبود چالش در تلویزیون متوجه سه عنصر «مدیریت رسانه»، «نهادهای ناظر» و «مخاطب» است، میگوید: در فرآیند این محدودیتهایی که به ناچار پذیرفتهایم، بازهم میتوان نقش مجریان در گفتگوهای مهم را با هم قیاس کرد. کمااینکه برخی مجریان شوی چالشگری میگذارند اما همانطور که با حلوا حلوا، دهان شیرین نمیشود با گفتن مدام «ما یک گفتگوی چالشی داریم» هم این اتفاق روی آنتن رخ نمیدهد. کافی است گفتگوی قبلی رییسجمهوری با یکی از مجریان غیرخبری تلویزیون را مرور کنید، در آن برنامه به شعار چالشی بودن، مجری بالای ۳۰ یا ۴۰ بار از رییسجمهوری برای طرح سوالهایش عذرخواهی میکند. اگر قرار بر صراحت است، همانطور که قرار بر بیاحترامی نیست، نیازی هم به این حجم از عذرخواهی وجود ندارد. اینها حرف مردم است و میتوان توأم بااخلاق و انصاف آنها را در قالب سوال از رییسجمهوری پرسید، چه اینکه ممکن است پاسخ رییسجمهوری هم منصفانه و قابلقبول باشد. پس چرا عذرخواهی میکنیم؟
فاطمی با اشاره به گروهی دیگر از مجریان تلویزیون که در گفتگوها «فقط سر تکان میدهند» و یا «نقش کرونومتر دارند» صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: درباره این گروه از مجریان هم تکلیف معلوم است و نمیتوان همهچیز را به رسانه و محدودیتها موکول کرد.تأکید میکنم مجریان میتوانند با رعایت اصول، مرزها و قالبها را بشکنند و به سمت گفتگوهای چالشی بروند. وقتی مجری یک گفتگو با رییسجمهوری از ساعت ۲ بعدازظهر روزی که قرار است شبش گفتگو روی آنتن برود در ساختمان ریاست جمهوری حضور دارد، شما واقعاً نمیتوانید انتظار یک گفتگوی خاص و ویژه را داشته باشد.
فاطمی که باسابقه سالها فعالیت مطبوعاتی به میدان برنامهسازی و اجرا در تلویزیون ورود کرده است در پایان صحبت هایش و در پاسخ به اینکه چرا تصویر یک خبرنگار تلویزیونی با خبرنگاری که در تحریریه یک روزنامه حضور دارد در زمینه چالشگری تا این اندازه متفاوت است، میگوید: در این زمینه اتفاقاً تفاوت چندانی میان خبرنگاران روزنامهها و تلویزیون وجود ندارد. همه فعالان رسانهای ما گرفتار یک محافظهکاری هستند و شاید میزان آن اندکی متفاوت باشد اما هر خبرنگاری در مدیوم خودش با محدودیتهایی مواجه است که خیلی هم به حزب و گروه ربطی ندارد و در همه جریانها به دلیل نفوذ قدرت و ثروت، خبرنگار اجازه ورود جسورانه به هر میدانی را ندارد.
دستهای بسته تلویزیون در قیاس با روزنامه
حسن سلطانی گوینده باسابقه خبر و مجری پیشکسوت سیما فرد دیگری است که درباره انتظار «چالشگری از تلویزیون» میگوید: تلویزیون به دلیل عام بودن مخاطب، طبیعتا جنس متفاوتی از رسانههای مکتوب و مجازی دارد و بر همین اساس زمانی که میخواهد دست به انتشار یک خبر و یا تحلیل بزند ملاحظات بیشتری را باید مدنظر داشته باشد و دستش مانند سایر رسانهها باز نیست در نتیجه خبرنگار تلویزیون هم به اندازه خبرنگار و گزارشگر یک روزنامه دستش باز نیست، البته که این مانع آن نیست که خبرنگار تلویزیون به وظایف و مأموریتهایش نپردازد.
سلطانی در تبیین وظایف و مسئولیتهای یک خبرنگار میگوید: بهعنوان مثال در شرایط اقتصادی امروز که یکی از معضلات فراگیر جامعه مشکلات مالی است، خبرنگار نقش آینهای دوسویه را دارد. مسایل جاری در جامعه از طریق رسانه میتواند به گوش مسئولان برسد و از طرف دیگر برای آنکه میدان از رسانههای معاند گرفته شود، باید در انعکاس معضلات در چارچوبهای تعریف شده پیشدستی کند و سرعت و دقت را که اساس کار خبری است در دستور کار قرار دهد.
این مجری باسابقه در زمینه گفتگو با مسئولان اجرایی، نقش خبرنگار را اینگونه تبیین میکند: شاید برای گفتگو با یک وزیر چارچوبها و سرفصلهای موضوعی به خبرنگار اعلام شود اما در حین گفتگو دیگر این خبرنگار است که با اتکا بر دانش و اطلاعات خود باید فرمان را به دست بگیرد و در صورت لزوم مسئول را به چالش بکشد، چراکه در این موقعیت خبرنگار زبان گویای مخاطب محسوب میشود و باید دغدغههای مردم را نمایندگی کند.
سلطانی در ادامه درباره تجربههای مختلف مجریان تلویزیونی در گفتگو با رییسجمهوری، در پاسخ به اینکه چالشی نبودن این گفتگوها چقدر محصول محدودیتها و استانداردهای تلویزیون است و چقدر ناشی از ناتوانی و محافظهکاری مجریان میگوید: نه اقتضای استاندارد تلویزیون این است و نه همکار ما که برای گفتگو مقابل رییسجمهوری حاضر میشود فاقد توانایی در این زمینه است. کمااینکه در همین نمونه اخیر، مرتضی حیدری یکی از همکاران خوش استعداد و پرتوان بنده در حوزه اجرا است که اتفاقاً تجربه گفتگو با روسای جمهور کشورهای دیگر را هم در کارنامه خود دارد که غالباً هم گفتگوهایی چالشی بودهاند اما وقتی نهاد ریاست جمهوری اعلام میکند، رییسجمهوری امشب میخواهد «با مردم صحبت کند» معنای آن ارایه گزارش است. قرار بر این است که سرفصلهایی مشخص از سوی رییسجمهوری اعلام شود و نقش مجری صرفاً تلاش برای رفع ابهامات احتمالی است.
وی در پایان بیان می کند: اینگونه گفتگوهای تلویزیون طبیعتاً متفاوت از حضور رییسجمهوری در یک نشست خبری و یا گفتگوی چالشی با خبرنگاران است. جنس این دو برنامه متفاوت است و نمیتوان از یکی انتظار دیگری را داشت.
وظیفه امروز رسانههای رسمی پیگیری است نه افشاگری
فرشاد مهدیپور کارشناس رسانه و سردبیر روزنامه «صبح نو» اما در گام اول پرسش را اینگونه به چالش میکشد: علاوهبر اینکه افشاگری را وظیفه تلویزیون نمیدانم، معتقدم اصل این موضوع که افشاگری وظیفه رسانه است هم محل بحث است. از نگاه بنده وظیفه رسانههای رسمی اعم از مکتوب و یا دیداری و شنیداری بهخصوص در شرایط امروز جامع، بیش از افشاگری نقش تدقیق و بازنمایی واقعیتها را دارند. به تعبیر دیگر وقتی بحران و یا فسادی در افکار عمومی و در قالب «افشاگری» مطرح میشود، این وظیفه رسانههای رسمی است که درباره صحت و سقم موضوع پیگیری کرده و واقعیتها را فارغ از هیجان برای مخاطب عیان کنند.
مهدیپور ادامه میدهد: از این منظر رسانه رسمی باید رویکردی انتقادی نسبت به افشاگریهای صورت گرفته در فضای غیررسمی هم داشته باشد. در عین اینکه همه رسانههای رسمی و به خصوص تلویزیون وظیفه پیگیری این دست سوژهها تا رسیدن به واقعیت را برعهده دارند. مانند نمونه اخیر واردات ۶ هزار خودرو که لازم بود رسانههای رسمی به آن ورود کنند و بهدنبال پاسخهای مقامات مسئول هم باشند.
سردبیر «صبح نو» با تاکید براینکه این گزارهها درباره وظایف رسانههای رسمی را «ناظر بر شرایط امروز جامعه» طرح میکند در تبیین این مساله میگوید: رسانههای رسمی در شرایط امروز از جریان افشاگری در رسانههای غیررسمی عقب هستند. این تغییر آرایش فضای رسانهای است که ما را ملزم میکند در مرحله افشاگری متوقف نمانیم و چند مرحله به پیش برویم. تدقیق و پیگیری برای رسیدن به شفافیت را میتوان همین مراحل بعدی دانست.
مهدیپور درباره لزوم چالشگری در گفتگوهای تلویزیونی با مسئولان اجرایی معتقد است: رسانه حتماً بلندگو نیست. مقام مسئول میتواند برای طرح صرف دیدگاههایش از بلندگو و تریبون استفاده کند اما زمانی که در قاب یک گفتگو حاضر میشود باید پاسخگوی افکار عمومی هم باشد. از این منظر چالش لازمه یک گفتگو است و غیر از این «مصاحبه» اتفاق نمیافتد.
این کارشناس رسانه درباره دلایل چالشی نبودن گفتگوهای تلویزیونی با روسای جمهور هم اینگونه نظر خود را شرح میدهد: اولاً نمیدانم با این حکم کلی میتوان گفت همه گفتگوهای تلویزیونی با روسای جمهور فاقد چالش بوده است یا خیر؟ کمااینکه به نظرم گفتگوی چندی قبل یکی از مجریان غیرخبری تلویزیون با رییسجمهوری چالشهای خوبی داشت.
وی در ادامه میگوید: باید به این نکته توجه داشته باشیم که در هرصورت بخشی از گفتگو با چهرههای مهم در هر رسانهای هماهنگشده است. این یک اصل است که حتی میتواند منجر به افزایش کیفیت گفتگو شود و تردیدی در لزوم آن نیست، اما مهم این است که در مواردی حتی لوازم صوری یک گفتگوی چالشی بهرغم هماهنگیهای قبلی رعایت نمیشود.
مهدیپور در پایان با اشاره به گفتگوی اخیر رییسجمهوری صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: مجری در این گفتگو سوالاتی را مطرح میکرد اما بعد از پاسخ رییسجمهوری حتی بهصورت صوری هم برای شفافتر شدن پاسخها پیگیری نمیکرد. این مسائل دیگر ربطی به هماهنگیها و محدودیتهای بیرون از فضای مصاحبه ندارد و مستقیماً به توانمندیها مجری برمیگردد. مجری باید به لوازم ابتدایی یک گفتگوی چالشی پایبند باشد و حتماً فرد مقابل هم تن به این لوازم میدهد.
رسانه ملی نیازمند خبرنگارانی جدی، دقیق و حسابکش است
محمد دلاوری را بیشتر با برنامه چالشی و پرحاشیه «صرفاً جهت اطلاع» به خاطر داریم. مجری و گزارشگری که بعدها تجربه حضور در برنامههای گفتگومحور مانند «توقف ممنوع» را هم در کارنامه دارد. دلاوری درباره منطقی بودن انتظار چالشگری و افشاگری از «رسانه ملی» میگوید: مفهوم چالشگری و افشاگری به نظرم دایره گستردهای را شامل میشود و که نمیتوان برمبنای آن حکم صریح درباره تلویزیون داد اما در حدواندازه خودش تلویزیون ایران هم میتواند چالشگر باشد.
وی این حدواندازه را اینگونه تشریح میکند: بسیاری از وقایع امروز در کشور در جریان است که پس از مدتی ما درباره آن به گفتگو میپردازیم تا به یک معضل تبدیل شود، اما انتظار از رسانه این است که پیش از تبدیل شدن یک پدیده به یک مساله بزرگ آن را کشف و شروع به صحبت رسمی درباره آن کند. از این منظر گزارشگری پژوهشی یکی از اصلیترین وظایف رسانهای در مختصات تلویزیون است و که میتواند به چالش نیز منتهی شود.
دلاوری با اشاره به اظهارنظر جنجالی مشاور رییسجمهوری درباره لزوم تربیت مجریانی که مقامات دولتی از آنها بترسند، صحبتهای خود را اینگونه ادامه داد: برخلاف افرادی که این سخنان آقای آشنا را موردنقد قراردادند بنده هم معتقدم که رسانه نیاز به برخی مجریان و گزارشگران دارد که مقامات دولتی از شنیدن نامش لااقل احساس نگرانی داشته باشند؛ کاراکترهایی جدی، دقیق و حسابکش که بتوانند کالاهای رسانهای جدی و تأثیرگذار عرضه کنند در عین اینکه مدیر اجرایی هم متوجه حسابرسی آنها باشند.
این مجری تلویزیون درباره نقش مدیریت رسانه و توانمندی فردی مجریان در رسیدن به این شرایط معتقد است: وقتی برنامهریزی سازمانی در یک زمینه وجود داشته باشد، خودبهخود نیروهای توانمند نیز پیدا و جذب میشوند. این فرآیند هم حتماً زمانبر است و نمیتوان بهصورت کوتاهمدت برای تحقق آن تصمیمگیری کرد. مضافبر اینکه باید توجه داشت رسانه ملی هم در این زمینه تنگناهایی دارد و نمیتواند مستقل از متغیرهای بیرونی در این زمینه اقدام کند.
دلاوری در ادامه درباره «جای خالی چالش در گفتگوهای تلویزیونی روسای جمهوری» هم میگوید: انتظار چالش از یک گفتگوی تبیینی خیلی انتظار فنی و حرفهای نیست. در چنین گفتگویی مجری در زمانی کوتاه باید چندین موضوع را مطرح کند که برای این موضوعات هم باید با نهاد ریاست جمهوری هماهنگی انجام میشود به همین دلیل معمولاً چنین گفتگوهایی عاری از چالش میشوند.
«چه اتفاقی افتاده که مردم انتظار دارند در یک شب خاص رییسجمهوری به چالش کشیده شود؟» این سوالی است که دلاوری معتقد است پاسخ به آن اهمیت بسیار بالایی دارد و خود اینگونه به آن پاسخ میدهد: به نظرم علتش این است که تمام مدت فعالیت دولت، شاهد یک کمکاری وسیع رسانهای بودهایم که باعث شده است سیلی از انتظارات به یک شب و یک گفتگوی خاص منتقل شود. مردمی که صبح از خواب بیدار شدند و دیدند قیمت دلار به ناگاه ۲ هزارتومان بالا رفته، سوال و ابهامش کجا باید مطرح شود؟ رسانهها در طول ۳ تا ۶ ماه پیش از گفتگوی رییسجمهوری چه اقدامی درزمینه طرح جدی این ابهامات داشتهاند؟
این مجری و کارشناس رسانه درباره سوی دیگر ماجرا هم میگوید: اساساً کدام مسئولی را سراغ دارید که در پاسخ به پیگیری یک رسانه اقدام به فرافکنی نکند و به تعبیری مسئولیت کار خود را بپذیرد؟ از یک شهردار منطقه درباره گلکاری یک میدان سوال میکنید، در پاسخ سراغ هزارویک عامل از مشکل کمآبی جهانی تا بحران باغبانی در ایران میرود! وقتی این فقدان پذیرش مسئولیت و پاس دادن به دیگری در بدنه مدیریتی باب میشود طبیعتاً همه انتظارات برای پاسخدهی به شخص اول اجرایی منتقل میشود و این مساله هم انتظار چالش با رییسجمهور را بیشتر میکند.
دلاوری در پایان میگوید: این انتظارات متأسفانه در حالی همه به یک گفتگو ختم میشود که اتفاقاً چالش در آن نه ممکن است و نه مطلوب.