هنردستان: انتخاب “فروشنده” بهعنوان برگزیده اسکار بهترین فیلم خارجی، فارغ از تأکید بر ارزشهای هنری و سینمایی این فیلم مهم، یک پیام مهم داشت: سینما مرز نمیشناسد.
به گزارش هنردستان، پژمان موسوی در پی برگزیده شدن فیلم “فروشنده” ساخته اصغرفرهادی در هشتادونهمین مراسم اسکار یادداشتی نوشت.
“به نام ایران
عقربهها کمی از 6 و30 دقیقه بامداد نهم اسفند 95 تهران گذشته بود که جهان به افتخار ایران به پا خاست؛ درست در همان لحظهای که “شارلیزترون” و “شرلی مک لین” در مراسم به یاد ماندنی اسکار 2017، از بین 5 نامزد اصلی، نام بلند اصغر فرهادی و فیلم تحسین برانگیز “فروشنده” را در این مراسم بر زبان آوردند. با وجود برخی پیشبینیها از امکان دریافت دومین اسکار از سوی فرهادی، هیجان و استرس مراسم اسکار 2017 برای بخش بزرگی از جامعه ایران، آنقدر زیاد بود که ارزش یک شب “شب نشینی” تا صبح را داشته باشد، آنهایی هم که خوابیدند، ساعت هایشان را روی چهار و نیم یعنی زمان آغاز مراسم اسکار کوک کردند تا “لحظه افتخار” را از دست ندهند. همان لحظهای که پس از 6 سال تاریخ را دوباره برای ایرانیان تکرار کرد و نام اصغر فرهادی را درمیان معدود کارگردانان جهانی قرار داد که دو بار درعمر فعالیتهای حرفهای سینمایی خود، “اسکار” گرفتهاند.
اما این تمام ماجرا نبود، اصغر فرهادی این بار نامش بلند شد نه فقط برای اسکار و فروشنده، فرهادی نامش بلند شد دقیقاً برای ایستادگی در کنار مردمش دراعتراض به قانون غیر انسانی منع ورود شهروندان ایران و چند کشور دیگر به خاک امریکا؛ همان قانونی که دونالد ترامپ رئیس جمهوری تازه کار امریکا به دنبال تصویب نهایی آن است و اصغر فرهادی در کنار ترانه علیدوستی که پیش از وی تصمیم به چنین کار سترگی گرفته بود، تصمیم گرفت برای احترام به مردمی که در تیر رس سیاستمداران افراطی و ناسیونالیست امریکا هستند، با وجود امکان حضور در امریکا، قید حضور در مهمترین جشنواره سینمایی جهان برای دریافت معتبرترین جایزه سینمایی تمام عمر سینمایی خود را بزند و انوشه انصاری و پروفسور فیروز نادری را بهعنوان نمایندگان خود و ملت بزرگ ایران به آکادمی اسکار معرفی کند؛ انتخابی هوشمندانه در برابر رئیس جمهوری که شاید نداند ایران چه ملت بزرگی است و چه نمایندگانی در جامعه امریکایی دارد.
انتخاب “فروشنده” بهعنوان برگزیده اسکار بهترین فیلم خارجی، فارغ از تأکید بر ارزشهای هنری و سینمایی این فیلم مهم، یک پیام مهم داشت: سینما مرز نمیشناسد و تنها به دنبال طرح دغدغههای انسانی مشترک است؛ دغدغههایی که شاید مهم ترینش نفی “ما” و “دیگری”های برخاسته از ذهنهای کودکانه است؛ و این دقیقاً همان چیزی بود که دونالد ترامپ به دنبال آن بود. ترامپ میخواست جهان را از ایران بترساند، اسکار فرهادی اما نام ایران را در جهان پرآوازه کرد؛ ترامپ بذر کینه کاشت، اسکار فرهادی بذر امید بود در جهانی که بیش از همیشه تشنه صلح، مدارا و انسانیت است.
منبع: هنرآنلاین