هنردستان: مراسم رونمایی کتاب “گروه هنرملی از آغاز تا پایان 1335-57″، نوشته روحالله جعفری که اثری پژوهشی درباره فعالیتها، اجراها و برنامههای گروه هنر ملی از 1335 تا 1357 است، شامگاه گذشته 21 اسفندماه با حضور اهالی سینما، تئاتر، نویسندگان و پژوهشگران و تعدادی از اعضای گروه هنر ملی در سالن سینما فردوس موزه سینما رونمایی شد.
به گزارش هنردستان ، آیین رونمایی کتاب “گروه هنرملی از آغاز تا پایان 1335-57” که دوازدهمین کتاب از مجموعه “تئاتر ایران در گذر زمان” در انتشارات افراز است، با یاد هنرمندان گروه هنر ملی، آتشنشانان و هنرمندانی که در سال جاری درگذشتند و همچنین آیتالله هاشمی رفسنجانی آغاز شد. اجرای این برنامه به عهده جواد مولانیا بود.
در بخش آغازین این مراسم، یاسر هاشمی رفسنجانی برای قرائت پیام آیتالله هاشمی رفسنجانی که پیش از درگذشتش درباره کتاب “گروه هنرملی از آغاز تا پایان 1335-57” نوشته بود، به روی صحنه حاضر شد.
یاسر هاشمی رفسنجانی پیش از قرائت متن یادداشت گفت: “از چهار روز گذشته که متوجه شدم آیتالله هاشمی پیامی برای کتاب پژوهشی روحالله جعفری نوشته، حس خاصی در من بوجود آمد، چراکه سالهای گذشته نیز بارها برایم پیش آمده بود که به مراسمهای مختلف بروم و نقل پیام کنم. در این امر برای من دو شیرینی وجود داشت که یکی حضور و قرائت پیام آیتالله هاشمی رفسنجانی بود و دوم گزارشی بود که به مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی از آنچه که در آن مراسم اتفاق میافتاد، ارائه میکردم. امروز شیرینی وجه اول را همچنان تجربه میکنم ولی متأسفانه وجه دوم شیرینی ارائه گزارش درباره مراسم حذف شده است”.
وی در ادامه اظهار کرد: “امروز روز رونمایی یک کتاب مهم و تاریخی است و برای من صحبت کردن در حوزه هنر و تئاتر بسیار سخت است، اگرچه در حوزه کتاب قطعاً روز مهمی است، چراکه به عقیده کارشناسان، امروزه حوزه نشر و کتاب در شرایط بحرانی به سر میبرد. در خصوص شمارگان تولید کتاب و ناشران فعال و آمارهای مربوط به سرانه مطالعه کتاب احساس میکنیم هرچه در این حوزه فعالیت بیشتر شود، لازم است و این بخش از فرهنگ، نیازمند حمایت بیشتر است، چراکه گفته میشود کتابخوانی و مطالعه، مساوی با توسعهیافتگی است و هر کشوری که امروز پیشرفت دارد و توسعه پیدا کرده آمار نشر، مطالعه و کتابخوانی در آن بالا است”.
وی ادامه داد: “من فکر میکنم سرانه مطالعه در کشور ژاپن برای هر شهروند 90 دقیقه است و متأسفانه در کشور ما 4 یا 5 دقیقه در شبانهروز است. به هر حال، کشور ایران که در تمدن قبل از اسلام و بعد از اسلام همیشه در جایگاهی بوده که رهبری علم و هنر را داشته، امروزه سرانه مطالعه پایینی دارد”.
یاسر هاشمی رفسنجانی خاطر نشان کرد: “بعد از ظهور اسلام و در قرن اول و دوم، بحث فتوحات بسیار مطرح بود اما بعد از عادی شدن شرایط حوزه علم و هنر در قرن 3 تا قرن 8 توسعه جدی پیدا کرد و مسلمانان در این حوزه، رهبری علمی و هنری دنیا را برعهده گرفتند که نقش ایرانیان چه در علوم اسلامی و چه غیراسلامی زبانزد بوده است، به طوریکه تالیفات و ترجمههای آن زمان هنوز نقش اساسی را در علم امروز دارد. متأسفانه بعد از قرن 8 حوزه علم و نظریهپردازی و حوزه تحقیق رو به افول میرود، بنابراین برگزاری چنین برنامهها و محافل و نوشتن اینچنین کتابهای پژوهشی، افتخاری جدی برای ما ایرانیان است”.
وی یادآور شد که آیتالله هاشمی از دوران کودکی که به مکتبخانه رفت تا سن 82 سالگی، شاید مأنوسترین کالا برای او کتاب، قلم و صفحه و علم و تحقیق بود. وی با وجود تمام کارهای اجرایی هیچگاه از این حوزه و از این کالای فرهنگی فاصله نگرفت و شاید تنها شخصیت سیاسی در جهان بود که هر شب قبل از خواب یک ربع به نوشتن خاطرات میپرداخت، به طوریکه امروزه خاطرات روزانه 36 سال را از او داریم.”.
وی در ادامه سخنانش پیام مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی را که برای کتاب “گروه هنر ملی” نوشته بود برای حاضران قرائت کرد.
در بخش دیگری از این مراسم، محمود عزیزی برای قرائت پیام سیدرضا صالحی امیری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به روی صحنه آمد.
وی در سخنانش روحالله جعفری را پژوهشگر بینظیری معرفی کرد که راهی را که وی دوست داشته بپیماید را عملی کرده است.
عزیزی خاطرنشان کرد: “در زمان راهاندازی آکادمی هنر، مسئولیت تئاتر را برعهده گرفتم و با افرادی چون عزتالله انتظامی، علی نصیریان و دوستان دیگری شروع به کار کردیم که از جمله کارهای زمانبر، ثبت خاطرات نانوشته بود. ما لیستی تهیه کردیم که بزرگانی که امروز در میان ما نیستند مثل جمیله شیخی، حمید سمندریان و… را در بر میگرفت. از زمانی که برای ثبت تجربه پیشکسوتان، برنامهریزی کردیم تنها توانستیم ثبت خاطرات یکی از این عزیزان را به پایان رسانیم که آن هم جمشید لایق بود”.
وی افزود: “امروز وقتی جوانان پژوهشگر را مشاهده میکنم که خاطرات بینظیر را ثبت میکنند و به عنوان ارثیه برای آیندگان باقی میگذارند، به عنوان یکی از شهروندان و علاقهمندان به حوزه تئاتر خیلی خوشحال میشوم”.
وی ادامه داد: “در سالهای 1320 و 1332 خیلی چیزهای ناگفتهای وجود دارد که در نوشتههای بزرگان به دلایل مختلفی درج نشده ولی این نوشتهها بیانگر تاریخ مشقتبار هنرمندان کشور از دوره قاجار تا مقطع 1357 است که امیدوارم ادامه پیدا کند، چراکه پستی و بلندیها باید ثبت شود”.
وی در ادامه پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را برای حاضران قرائت کرد.
سپس سیدمحدعلی ابطحی پیام رئیس دولت اصلاحات و اصغر همت، پیام عباس جوانمرد را قرائت کرد.
در پیام عباس جوانمرد برای رونمایی از کتاب “گروه هنرملی از آغاز تا پایان 1335-57” آمده است:
روحالله جعفری دکتر است؛ دکترای او در مدیریت و برنامهریزی فرهنگی است، اما تخصص یا گرایشش در تئاتر است. من خودش را بیشتر از دکترایش دوست دارم، چون او هست که دکترایش هست. آدم عجیبی است و در بعضی موارد و جاها بیهمتا است؛ نه از جهت خوبی و بیبدیلی، از جهت شکل و شمایل و رفتار. شما را که بیابد، وِلکُنت نیست. تلنبار سؤال و بحث و بحرانِ بلوغِ بلیغ است. میپرسد، بیآنکه بیتوضیحِ کوتاه قانع باشد. مگر میشود با چنین سمجی به راحتی سر کرد؟ وقتی حوصلهات را از پاسخ شفاهی سر میبرد، سوالهایش را مینویسد. هفتهای دو سه بار، دست کم، تو سؤالپیچ او هستی.
ببینید، ما از سالها پیش در کانادا مقیم بودیم. او که برای پایاننامهی کارش مرا گیر آورده بود، لااقل هفتهای دو سه روز، سوالپیچم میکرد. دیدم به راستی دارد خانواده را خانهخراب میکند. گفتم: ” داری چه میکنی پسرجان؟” گفت: “مانعی ندارد.” گفتم: “برای تو مانعی ندارد، اما برای خانواده چرا.” یک هفتهای دیگر تلفن نبود و بعد از ده روز، بستهای از (D.H.L دی. اِچ. آل) به دستم رسید با یک کتابچهی تقریباً دویست صفحهای و باور نمیکنید با بیش از هشتصد سؤال. خدایا این چه آدمی است؟ میدانید، اینطوری است دیگر؛ سمج و پیگیر و مستمر. آدم غریبی است این روحالله. هرطور باشد تا جواب قانعکنندهی سوالش را نگیرد، وِلکُنت نیست. سر ساعت زنگ میزند؛ به موقع میآید، اما رفتنش موقع ندارد. در کانادا چون کارش با من تمام نشده بود، به تهران وقتی رفتم، با من قرار گذاشت که ببیند مرا. سر موقع، زنگِ در صدا کرد، روحالله پشت در بود. درِ پایین را که باز کردم، لحظهای بعد او را دیدم که شاد و قبراق با گیوههای سینهجونی (گیوههایی است که کف چرمیاش با مَملُوی از گرهی نخهای تابیده با موم، پوشیده شده است) روی پلهها است و پیراهنِ ننهحسنی که با سلیقهی مادرش بُرش یافته بود، به تن داشت. روحالله. روحالله، روحِ خدا نه، روحِ خودش بود، اما خدا آفریده بودَش و در دنیا رهایش کرده بود. لِفت میدهم که او را بهتر بشناسید. به گمان من فقط او باید بپرسد؛ میپرسد و این مال دوران جوانیاش بود، اما نه خیال کنید الان آن سوالهای زیاد را ندارد. به راستی گاهی این سوالهای خستهکننده، غبطهبرانگیز هم هست. میدانید چرا؟ چون جوابت برایش قانعکننده نبود و تو میفهمیدی که او منظورش از لایهی دیگری از معنا است که تو خود به آن فکر نکردهای. به این دلیل است که برای تو گاهی غبطهبرانگیز میشود.
روحالله، نویسنده هم هست. نقد و نظر هم مینویسد. اثر تعبیر میکند. میگویم برایتان، کارگردان هم هست؛ کارگردانی هم کرده است. اما مثل همهچیزش، نامتعارف است. اولین کارش را که دیدم، اسمی غریب و طرح و اجرایی غریبتر داشت… آخرین کارش نیز اینگونه بود… اسمش “من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟” بود. شما را به خدا اسم نمایشنامه را نگاه کنید… در صحنهای دراز و طولانیِ یک سالنِ پهناور، پسرکی معصوم و نوجوان با بَزکی تُند بر روی صحنهای رها شده بود، بیهیچ کلامی، که همه در همهحال، انگولک و ناخُنکش میزدنند… این قانون از کجا آمده بود؟ اما هر چه بود، آنجا قانون و رسمی بود پُرنفرت و زشت، اما بود و “عادی” هم شده بود. من از همهی شناختهای عادیشده بیزارم…
این روحالله بیآنکه بنماید، آدم زبل و باهوشی هم هست و گاه غبطهبرانگیز میشود. میپرسد، اما وقتی پاسخ میگیرد، از لایه و بُعد دیگری باز همان سؤال را میکند و از این لایه و بُعد دیگر سوالش، میفهمم که او را به گستردگی دانایی میرساند؛ این است غبطهبرانگیزی او. میداند که من که این تمهید او را میدانم، اما سوالش را با خندهای عجین میکند که با نمک است. بس کنم این نقل نمکین را، میترسم شورش درآید.
در بخش دیگری از آیین رونمایی کتاب “گروه هنرملی از آغاز تا پایان 1335-57” فهیمه رحیم نیا پیام نصرت پرتوی را بدین شرح قرائت کرد:
با درود به هموطنان عزیز؛
آقای دکتر روحالله جعفری که دارای دکترای مدیریت و برنامهریزیِ فرهنگی است، رسالهی دکترای خود را در رابطه با تئاتر نوشته است، که خود دارایِ گروهِ تئاتریِ منسجم و آوانگاردی است. تاکنون چندین نمایشنامهی بسیار خوب را کارگردانی کرده، و به نظر من اگر جایزهی اسکاری هم برای تئاتر ترتیب داده بودند، مطمئناً ایشان برندهی جایزه میشدند و تئاتریها را هم روسفید میکردند؛ همانطور که آقای اصغر فرهادی در کار فیلم کرد.
باری، دکتر جعفری هم نویسنده، هم کارگردان، هم منتقد، هم پژوهشگر و هم استاد دانشگاه است و اولویّت او تکیه بر تئاتر متفکر است که به نوعی ارج نهادن و هویّت دادن به تماشاگران تئاتر است. حضور او در تئاتر ایران، آگاهانه با انتخابِ نوشتارهایِ تئاتریِ خوب، برای بالا بردنِ فرهنگ و آگاهی دادن به مردم، بسی پُربها است.
تئاتر متفکر به عمق وجود تماشاگر نفوذ میکند، اعتماد به نفس او را بالا میبرد، شاید روزهای بسیاری، صمیمانه در روح و روان او جای میگیرد و ایجاد سؤال میکند و تماشاگر، با پیدا کردنِ جوابِ سؤالات، رضایت را عمیقاً در خود احساس میکند، و به نوعی، خود، مداوا میشود.
کارِ تحقیقِ دکتر جعفری در مورد تئاتر “گروه هنرملی” بیش از دوازده سال به طول انجامید. در این سالها، چه بسیار، بازیگرانِ گروه هنرملی به ابدیت پیوستند، اما اصالتِ این تحقیق، زحماتِ همهی رفتگان را به جای آورد، چرا که دکتر برای چنین تحقیقِ بزرگی، همیشه با همهی هنرمندانِ گروه هنرملی در تماس بود.
کارِ ارزندهی تحقیقِ دکتر، بیش از دوازده سال، نه فقط بیجهت نبود، بلکه شایستگیِ تحقیقگر را به اثبات میرساند.
باری، نوشتههایی که از صداقت برمیخیزند، در عمقِ وجودِ انسان، احساسی دستنیافتنی ایجاد میکند و کارِ نوشتاریِ دکتر جعفری، دست کمی از خلاقیتهایِ کارگردانی و دیگر کارهایِ هنریِ او ندارد. من بسیار تماشاگرها را دیدهام که در چنین نمایشهایی، با اشتیاق، گویی، نمایش را میبلعند و من احساسِ خیلی خوبی دارم؛ شاید احساسِ خوشبختی که چنین انتخابهای نمایشی، و خلاقیتها، در، خانهی خود من اتفاق میافتد. من یقین دارم با دیدنِ مکررِ اینگونه نمایشها، سایر هنرمندان هم، چه بسا به چراییِ لذت بردنِ خود فکر میکنند و پی بردن به چراییهای بیشتری، در پیشبردِ هویتِ انسان، نمیتواند بیتأثیر باشد.
در این مراسم، روحالله جعفری مؤلف کتاب به عنوان آخرین سخنران بر روی صحنه حاضر شد و گفت: “فرهنگ مجموعهای از نگرشها، اعتقادات، آداب و رسوم، هنجارها و ارزشهایی است که در هر گروهی مشترک است و شامل اعمال، فعالیتها و محصولاتی است که به جنبههای فکری، اخلاقی و هنری زندگی انسان میپردازد. فرهنگ چهار کارکرد اصلی دارد که 1- انسجامبخشی 2- قالبریزی شخصیت 3- هویتبخش و 4- سازگاری است. تئاتر همانند حلقهای منسجم، محیط بر این چهار کارکرد است و به عبارتی دیگر، این چهار کارکرد، محاط در تئاتر هستند.
وی تاکید کرد: “با وقوع کودتای 28 مرداد تمام جریانهای فرهنگی، هنری و اجتماعی رو به خاموشی رفت و گروهی مترقی و جستجوگر به لحاظ اندیشه تمام هموغم خود را بر این میگذارد که خوب پدیدهها را ببیند، آنها را کشف و شناسایی کند، پرسشگر باشد و بیاموزد تا بتواند تاثرگذار در جامعه باشد. حلقهای از تعدادی از هنرجویان هنرستان هنرپیشگی در این راستا در منزل شاهد سرکیسیان جمع و تشکیل شد و 3 سال افرادی چون عباس جوانمرد، علی نصیریان، بیژن مفید، احمد نوربخش و… بدون اینکه به فکر پول و شهرت باشند، در کنار هم برای تجربه کردن قرار میگیرند. آنها در این سه سال روی متون ترجمه شده کار میکنند اما یک اثر نمایشی روی صحنه نمیبرند، چراکه امکانات اجرای آثارشان برای آنها وجود ندارد تا اینکه در بزنگاهی تاریخی، در بین خود رأیگیری میکنند که نمایش ایرانی و یا فرنگی کار کنند. آنها تصمیم میگیرند که نمایش ایرانی کار کنند و اینگونه گروه هنر ملی شکل میگیرد”.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه ادامه داد: “اولین نمایشی که گروه خود را با اجرای آن معرفی میکند، “محلل” است از صادق هدایت که عباس جوانمرد دراماتورژی، نویسندگی و کارگردانی آن را برعهده داشته است. این اثر یک بار در باشگاه دانشگاه تهران اجرا میشود و دیگران در آنجا متوجه میشوند که چطور یک گروه نمایشی شش ماه تمام زمان میگذارد که اثری تکپردهای که کمتر از نیم ساعت است را اجرا کند. در ادامه گروه به این فکر میافتد که اساسنامه و آرم و هیات مدیره داشته باشد تا بتواند فعالیتهای خود را نظاممند دنبال کند.”
این منتقد و کارگردان تئاتر افزود: “اهمیت انتخاب این پژوهش و کار بر روی آن برای من به این دلیل بود که چطور در سه دهه سی، چهل و پنجاه این گروه (هنر ملی) کار کرده که با وجود اختلاف نظر و سلیقه که بین اعضا پیش میآید و اتفاقاً طبیعی هم هست، اما منسجم بوده و تاثیرگذار برای بدنه اصلی هنرهای نمایشی، که میتوان امروزه گفت بسیاری از اولین جریانها با این گروه در بدنه تئاتر ما ثبت و ضبط شده است. در این کتاب، تمام فعالیتهای گروه هنر ملی از آغاز تا پایان ثبت شده است”.
وی همچنین در سخنانش اظهار کرد: “از آنجا که حافظه ما بیشتر شنیداری است تا مکتوب، طبیعتاً زمان زیادی برای ثبت و جمعآوری اسناد و مدارک و انجام مصاحبهها صرف شد. در انجام این پژوهش و نگارش آن، ضرورت راهاندازی موزه تئاتر برای نگهداری اسناد و مدارک مرتبط با این حوزه پیش از قبل حس شد، چراکه اگر اسناد و مدارک به صورت طبقهبندی حفظ و نگهداری شود، میتوان آنها را در اختیار نویسندگان و پژوهشگران قرار داد تا بتوانند در آثارشان از آنها استفاده کنند و به این گونه است که میتوان در یک اثر پژوهشی، کیفیت مطالب ارائه شده را بالا برد.”
جعفری همچنین اعلام کرد: “از سال 1392 که این کار شکل نهایی به خود گرفت، در کنار ویراستار کتاب، یاسین محمدی حضور پیدا کردم و به صورت سه سال پیوسته کار ویراستاری و آمادهسازی کتاب انجام شد. در این سه سال، 180 روز بر روی آمادهسازی کتاب زمان صرف شد که 900 ساعت زمان به آن اختصاص داده شد. هرگز در این مدت با هم تلخکامی نداشتیم و در این باره منتقدان میتوانند یک کار گروهی را مورد نقد و ارزیابی قرار دهند و به عنوان یک مدل موفق از آن صحبت کنند و آن را مورد موشکافی قرار دهند که چطور یک کار تیمی در این مدت میتواند ادامه پیدا کند، آنهم بدون کوچکترین تلاطم و دستاندازی.”
جعفری گفت: “زمانی که کار را آغاز کردم، بیش از 3 سال به صورت تلفنی با عباس جوانمرد و نصرت پرتوی صحبت کردم و بعد از این مدت که آنها به ایران آمدند، تازه مصاحبههای حضوری آغاز شد و تا آخرین لحظه که فایل نهایی کتاب برای چاپ به چاپخانه سپرده شد، نظارت بر روی تمامی مراحل داشتم. در این بیش از دوازده سال کار بر روی این پژوهش، تعدادی از اعضای گروه هنر ملی از میان ما رفتند که خوشحال هستم به عنوان یک پژوهشگر، توانستم تجربههای علمی و عملی آنها را ثبت کنم. هنرمندان سرمایههای فرهنگی یک جامعه هستند که حضور و تأثیر آنها در یک جامعه، باعث بالا رفتن کیفیت سطح زندگی مردم میشود و با حضور این عزیزان میتوان بسیاری از گرههای کور جامعه را باز کرد”.
در پایان این مراسم، کتاب “گروه هنرملی از آغاز تا پایان 1335-57” بهوسیله یاسر هاشمی رفسنجانی، سیدمحدعلی ابطحی، محمود عزیزی، اصغر همت، فهیمه رحیمنیا، اعظم کیان افراز و روحالله جعفری رونمایی شد.
در آیین رونمایی این کتاب، فیروزه ترجمی، احمد نوربخش، حسین محجوب، اسماعیل پوررضا، پرویز مهرام، محمد ابهری، عزتالله رمضانیفر، محمد حیدری، مجید مظفری، محمد ساربان، شقایق فراهانی، آذر خوارزمی، کاظم شهبازی، ستاره خرمزاده اصفهانی، محسن حسینی، طوفان مهردادیان، رضا بهرامی، کهبد تاراج، مجید رحمتی، علی عابدی، نسرین درخشانزاده بهاره برهانی، فاطمه صارمی و خانوادههای مرحوم رضا کرمرضایی، منصور جعفری، عزیزالله هنرآموز، حسین کسبیان و… حضور داشتند.
منبع: هنرآنلاین