آتبین حسینی مستندساز بعد از ساخت “مرز مهآلود” که تاریخ شفاهی مردمان مرزنشین شهرستان نمین و خاطراتشان از حسینعلی صدآفرین را روایت میکند، به سراغ ساخت مستند دیگرش “باباخان” رفت که اکنون با گذشت دو سال از تولید سرنوشت نامشخصی دارد.
او در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره وضعیت این مستند بیان کرد: “باباخان” را تحویل شبکه مستند دادم و فعلاً برایش برنامهای نداریم. از زمان پخش آن نیز مطلع نیستم. شاید در آینده نسخهای جدید از این فیلم را برای حضور در جشنواره سینما حقیقت یا اکران در گروه هنر و تجربه آماده کنم.
حسینی توضیح داد: باباخان اهل اردبیل و یکی از مبارزان همتراز ستارخان و باقرخان بود، اما تا پیش از این کار هیچوقت دربارهاش صحبتی نشده بود. درباره این شخصیت پندارهای اشتباهی وجود دارد، اما این اواخر تاریخشناسان اردبیلی مدارکی یافتهاند که نشان میدهد باباخان یک مشروطهخواه بود و سردار بزرگی در این عرصه محسوب میشود. درواقع، او سودای جمهوریت در ذهن داشت و مغز متفکر مشروطه بود که خیلی زود به دست رضاشاه کشته شد. من در این فیلم با نوه او گفتوگوهایی داشتم و چند عکس از او به همراه نامه حاکمیت باباخان در ابهر را به دست آوردم و تلاش کردم غبار را از چهره منفی ترسیمشده از او بردارم. متأسفانه آثار زیادی از باباخان در دست نیست. تنها پس از این که احمد کسروی کتاب “تاریخ 18 ساله آذربایجان” را نوشت، صندوقچهای به دست او رسید که مطالب بسیاری از باباخان در آن بود، اما متأسفانه پس از اتفاقاتی که برای کسروی رخ داد، این صندوقچه نیز گم شد و هنوز کسی از سرنوشت آن اطلاعی ندارد.
این مستندساز در ادامه درباره سایر فعالیتهای خود نیز گفت: وقتی اتفاقات ناگواری در کشور در حال رخ دادن است و چیزی سر جای خود قرار ندارد، من از چه چیزی باید فیلم بسازم؟ ایران سرشار از منابع خوب برای ساخت فیلمهای مستند است، اما متأسفانه حمایتی نمیشود. هیچ مستندسازی نه در ایران بلکه در دنیا نمیتواند بدون حمایت، به شکل مستقل تولید اثر کند.
وی افزود: از سویی تلویزیون بهعنوان مهمترین نهاد نمایشدهنده این آثار صرفاً از مستندسازانی که با آنها در ارتباط است حمایت میکند و باندبازی در آن بهشدت احساس میشود. من بارها طرحهایم را با حداقل هزینه برای تصویب به شبکه مستند بردم و هر بار با این جمله که، “بودجه نداریم”، مواجه شدم در حالی که این شبکه تولیدات خودش را دارد و برای این تولیدات نیز بودجه مشخصی وجود دارد که به هر فیلمسازی تعلق نمیگیرد. مدیران ما بسیار ادعای حمایت از مستند را دارند، اما در عمل بهایی به آن نمیدهند و همین عوامل موجب شده است امروز بسیاری از پیشکسوتان عرصه مستند دیگر در این زمینه کاری انجام ندهند و بیکار باشند.
حسینی در پاسخ به این سؤال که جشنواره سینما حقیقت تا چه اندازه میتواند در جریان دیده شدن آثار مستند اثرگذار باشد، اظهار کرد: به هر حال لابی در تمام جشنوارهها دیده میشود. ما در این جشنواره شاهد آثار خوب هستیم اما به همان نسبت آثار ضعیف نیز در جشنواره دیده میشود که جایشان در این رقابت نیست، اما مشخص میکند در پشت پرده چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است و آنها چطور به اینجا رسیدهاند و آثارشان چطور دیده میشود. ما مستند نمیسازیم که صرفاً در جشنواره باشیم. ما مستند میسازیم که در اشل بزرگتری چون تلویزیون دیده شود، اما هیچ اتفاقی در این زمینه نمیافتد. مستند اول من “مرز مهآلود” در حالی از تلویزیون پخش شد که خودم هم از زمان پخش آن اطلاع نداشتم و این ضعف رسانه را نشان میدهد چرا که در اغلب شبکههای مهم دنیا در حوزه مستند برای پخش یک اثر بارها تبلیغ میکنند تا مخاطب متوجه شود و بتواند آن را دنبال کند، اما تلویزیون ما این کار را انجام نمیدهد و شاید تنها برای بخشی از این آثار تبلیغ کند و این خوب نیست و نگاه یکطرفه وجود دارد.
او همچنین درباره این که چرا بیشتر مستندسازان به سمت ساخت آثار بلند میروند و چرا مستند کوتاه رو به افول است، گفت: ساخت مستند کوتاه یک هنر بسیار سخت است، به این دلیل که شما باید در مدتزمانی کوتاه یک اثر درخور ارائه کنید. برخی نمیتوانند خلاصهگویی کنند و به همین دلیل نیز به سمت ساخت مستند بلند میروند. در حالی که برخی از آثار واقعاً کشش تایم طولانی را ندارند و اگر در قالب مستند کوتاه ساخته شوند جذابیت بیشتری برای مخاطب خواهند داشت. نمیدانم چرا تولید مستند کوتاه کمرنگ شده است، اما فکر میکنم برخی از فیلمسازان این گمان را دارند که ساخت فیلم بلند نشاندهنده کارگردانی خوب و حرفهای آنهاست، در حالی که اینگونه نیست و ساخت فیلم کوتاه میتواند شاهکار حرفهای یک فیلمساز باشد. برخی از مستندهای بلند ما در مقایسه با هنرمندان خارجی که آثار بلندشان برای مخاطب خستهکننده نیست و ریتم خوبی دارد، بهشدت خستهکننده است چون کارگردان خلاصهگویی را یاد نگرفته است