محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب مشهور به امام باقر(ع)، پنجمین امام شیعیان فرزند امام سجاد(ع) و نوه امام حسین (ع) هستند. ایشان بنا به روایتى در اول ماه رجب و به روایتی در سوم صفر سال 57 در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. در حال حاضر در تقویم یکم رجب به عنوان روز ولادت ایشان ثبت شده است. امام باقر (ع) حدود ۱۹ سال امامت شیعیان را عهدهدار بودند.
شاکر، هادی، امین، صابر، ذاکر، جامع و حاضر از القاب امام پنجم شیعیان محسوب میشود که هر یک بر وجه خاصی از کمالات و فضایل ایشان دلالت دارند.
کنیه امام باقر (ع) “ابوجعفر” و معروفترین لقب ایشان “باقرالعلوم” به معنای شکافنده علوم است، زیرا حضرت، شکافنده معضلات فکری و حلکننده مسایل و پیچیدگیهای علوم و در گستردگی دانش و معارف، سرآمد و شخصیت منحصر به فرد عصر خویش بودند.
امام باقر (ع)، در طول زندگی خود، به نشر و گسترش حقایق و معارف الهى پرداختند. ایشان در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد همه بزرگان بنى هاشم بودند. روایات و احادیث، در زمینه مسایل و احکام اسلامى، تفسیر، تاریخ اسلام و انواع علوم، از حضرت بیشمار باقی مانده است. در زمانه حضرت زمینه مساعدى براى نشر علوم و معارف اسلامى پدیدار شد که تا زمان امامت فرزند بزرگوارشان یعنى امام صادق (علیه السلام) امتداد یافت و بیشتر روایاتى که در دست است از این دو امام بزرگوار است و در زمان ایشان بود که عده زیادى از محضرشان استفاده کرده و معارف اسلام و علوم آل محمد (صلى الله علیه و آله) را در سرتاسر دنیاى اسلام منتشر کردند.
امام محمد باقر علیهالسلام بین مردم به بخشندگی و کرامت مشهور بودند. در بخششها، همیشه شان و مرتبه افراد را در نظر میگرفتند به اندازهای که نه موجب اسراف و زیادهروی و نه سبب تحقیر و پایین آمدن شان آنان شود.
چون نسب امام باقر (ع) هم به امام حسن (ع) و هم به امام حسین (ع) میرسد، به ایشان لقب هاشمی بین هاشمیین، علوی بین علویین و فاطمی بین فاطمیین دادند.
کتابهای متعددی با محوریت زندگانی و شخصیت امام محمدباقر(ع) نوشته و منتشر شده است. عناوین برخی از این متون:
1- “عجایب و معجزات شگفتانگیزی از امام باقر علیهالسلام” تهیه و تنظیم واحد تحقیقاتی گل نرگس(عج)
2- “زندگانی حضرت امام محمدباقر علیهالسلام: گزیدهای از منتهیالامال محدث قمی(رحمت الله علیه)” بهکوشش رضا استادی
3- “کرامات و مقامات عرفانی امام محمدباقر (علیه السلام)” علی حسینیقمی
4- “زندگی امام محمدباقر علیهالسلام: شکافنده علوم و معارف” عقیقی بخشایشی
5- “زلال معرفت: پژوهشی در زندگانی امام محمدباقر(علیه السلام)” محمدباقر طاهری
6- “امام محمد باقر علیه السلام” امید امیدوار
7- “امام محمد باقرعلیه السلام” میرابوالفتح دعوتى
8- “الامام الخامس الامام محمدبن على الباقر علیه السلام گروه نویسندگان” مترجم محمد عبدالمنعم خاقانى
9- “پیشواى پنجم حضرت امام محمد باقر علیه السلام” گروه نویسندگان
10- “کتابنامه امام باقر (ع)” ناصرالدین انصاری قمی
11- “بر امام سجاد (ع) و امام باقر(ع) چه گذشت؟” سیدمحمدحسن موسوىکاشانى
12- “شرح سخنان حضرت باقرالعلوم (ع) در سیر و سلوک و معرفت نفس” سیدیدالله برقعى
13- “ستاره غربت: محمدبن علی(علیه السلام) تنها ستاره امامت که در کودکی در عاشورا درخشید” محبوبه زارع
14- “داستانهایی از زندگی امام محمدباقر، امام جعفرصادق و امام موسی کاظم علیهمالسلام” مهدی محدثی
15- “داستانهایی از اخلاق و رفتار امام محمدباقر علیهالسلام” علی میرخلفزاده
16- “مردهای که زنده شد: داستانهایی از زندگی امام محمدباقر(علیه السلام)” محمود پوروهاب
17- “زندگانی باقر آل محمد علیه السلام: گوهر علم؛ همراه با داستانی پندآموز” اثر فاطمه دهکردی
18- “در محضر امام محمدباقر (علیه السلام)” تالیف علیرضا زکیزاده رنانی
شاعران آیینی نیز اشعاری را به مناسبت ولادت حضرت امام محمدباقر(ع) سرودند. نمونههای از این اشعار:
خشکیام رفت و وصل دریا شد
سردیام رفت و فصل گرما شد
فارغم از خودم خدا را شکر
آسمانی شدم خدا را شکر
آمدی و دلم نجات گرفت
باز هم مردهای حیات گرفت
ای حیات مجدد دنیا
دومین یا محمد دنیا
یا من ارجوی آستان لبم
پنجمین رکعت نماز شبم
ای که تنها خدا شناخت تو را
مثل بیت الحرام ساخت تو را
قافیههای بیت ما تنگ است
در مقامت کمیت هم لنگ است
ای نسیم پر از بهار حسین
حسنی زاده تبار حسین
قبله مردم مدینه تویی
حسن دوم مدینه تویی
ای ظهور پیمبر اکرم
حاصل وصلت دعا و کرم
مادرت دختر کریم خدا
پدرت حضرت کلیم خدا
وسط هفتهها برای منی
التماس سهشنبههای منی
سر شب فکر نور تو بودم
فکر شبهای طور تو بودم
خواب سجاده؟ تو را دیدم
صبح دیدم کنار خورشیدم
ای نماز پر از قنوت حسن
حاصل چله؟ سکوت حسن
تو تولای دفترم هستی
قسم نون والقلم هستی
تکیه بر بال جبرئیل زدی
مزرعه داشتی و بیل زدی
بهترین میوه تو ایمان بود
گندم کال تو پر از نان بود
بی تو این حوزهها کمال نداشت
میوهای غیر سیب کال نداشت
وقت آن است اجتهاد کنی
بیسواد مرا سواد کنی
وقت آن است منبری بزنی
حرف یک حرف بهتری بزنی
علم را باز هم شکاف دهی
در کلاست مرا طواف دهی
اگر علم تو را حساب کنند
زندگی تو را کتاب کنند
علم و اخلاق می شود با هم
آدمی می کند بنی آدم
پر جبریل زیر پای تو بود
گردن آویز بچه های تو بود
میوه؟ بهتر از رطب سیب است
باعث التیام تب سیب است
فاطمه سیب جنت الاعلاست
پس شفای تب تو یا زهراست
چه کسی گفته بی مزاری تو
یا چراغ حرم نداری تو
قبر تو بارگاه توحید است
شمع بالاسر تو خورشید است
چه کسی گفته سایبانت نیست
صحن در صحن آسمانت نیست
عرش که آسمان نمیخواهد
نور که سایبان نمیخواهد
تو خودت سایبان دنیایی
بهترین آسمان دنیایی
مردی از خانواده خورشید
امتداد غم امام شهید
انعکاس صدای عاشوراست
روضههای غروب مناست
مرد سجاده، مرد نافلهها
مرد شب زنده دار قافلهها
مردی از جنس آیه تطهیر
خستگیهای بردن زنجیر
هم سفر با ستاره؟ غم هاست
“کربلا زاده” محرم هاست
هم نژاد امام بی کفنان
دومین مرد کاروان زنان
راه طی کرده؟ بیابان ها
قدم زخمی مغیلان ها
یاد خون طپنده؟ گودال
خندههای زننده؟ گودال
زخم بال و پر کبوترها
پا به پای اسارت سرها
بغض غمگین عصر عاشورا
گریه پشت پای معجرها
غیرت دست بسته محمل
شاهد التماس دخترها
کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا
هم رکاب صدای حنجرها
برگ سبزی است با نشانه سرخ
کودک زیر تازیانه سرخ
طفل رفته، خمیده برگشته
باغ گل رفته چیده برگشته
آفتاب کمی غروب شده ست
گل یاس بنفشه کوب شده ست
آشنای صدای سلسله هاست
سوزش ناگهان آبله هاست
او که آیینه محرم بود
گریههایش به رنگ ماتم بود
از ستاره گرفته تا شبنم
از بنفشه گرفته تا مریم
همه محو صدای او هستند
پای مرثیه های او هستند
علیاکبر لطیفیان
مهر تو خار نخلهایم را رطب کرد
ما را گدای اول ماه رجب کرد
آقای من مهر تو را واجب نوشتند
یعنی تو را بر غیر تو غالب نوشتند
سال هزار و سیصد و اندی گدایی است
روزی ماها از همین چندی گدایی است
من چهارده قرن دنبال شمایم
مال خودم هم نیستم مال شمایم
ماه رجب تا که به تو آغوش وا کرد
با آبرو شد، خویش را ماه خدا کرد
تو موسی دریا علم بیکرانی
تو آسمان در زمین، فوق زمانی
نام تو را همواره با مد مینویسم
تا مینویسم یا محمد مینویسم
ای گریه سجادههای نیمه شبها
اذن دخول اول ماه رجبها
ای سالها شهر خدا دنبال نورت
ای که برای مقدمت قبل از ظهورت
عرش الهی احترامش را فرستاد
پیغمبر اکرم سلامش را فرستاد
فرمود پیغمبر بزرگ عالمینم
آری حسین از من و من نیز از حسینم
آن کس که دارای تمام حسن من بود
آن کس حسن بود و حسن بود و حسن بود
حالا حسین و مجتبی وصلت گزیدند
با وصلت باهم محمد آفریدند
تو مادری داری که مثلش هیچ زن نیست
مانند او حتی در اولاد حسن نیست
او همره بابای تو کرب و بلائی ست
در عهد تو در منصب خیر النسائی ست
در هر زمان مشغول تبلیغ خدایی
با درد هم ترویج یاد هل اتایی
شب میکنی تا سیدی مولا بگویی
تب میکنی تا ذکر یا زهرا بگویی
آنچه که زهرا مادرت دارد تو داری
روز قیامت هم تو صاحب اختیاری
تو مثل راس جد خود اعجاز کردی
بابی زحکمت بر نصاری باز کردی
قربان اعجاز تو ای فرزند زهرا
آخر مسلمان تو شد پیر نصارا
تو آبرو بخشی به ما ای آبرو دار
حاجت روامان کن که هستیم آرزودار
نابودی وهابیت امید شیعه است
روز سقوط کفر تنها عید شیعه است
باید که بر این آرزوی خود بنازیم
بهر تو و اجداد تو مرقد بسازیم
همراه بابایت چهل سال و پس از آن
بودی به یاد گودی گودال گریان
تا زنده بودی آب دیدی گریه کردی
تا کودکی بیتاب دیدی گریه کردی
تو روضه خوان روضه ویرانه هستی
تو داغدار عمه دردانه هستی
تو علم خود را از همه گودال داری
تو تا ابد بر خیزران اشکال داری
جوادحیدری
سرچشمه تمامی اندیشههای ناب
دانش پژوه مدرسه عشق بو تراب
اوصاف پاکتان چقدر بینهایت است!
یک خط ز مدحتان شده موضوع صد کتاب
شک کرده ایم! اهل زمین باشی ای عزیز
ای جلوه جلال خدا در پس حجاب
امشب دوباره حضرت خورشید اهل بیت
از ماورای فاصله ها بر دلم بتاب
ما را دعا کنید همین لحظه از بهشت
آقا دعایتان همه دم هست مستجاب
این چهره سیاه مرا هم نگاه کن
شاید به یاد آوریم در صف حساب
من از پل صراط جزا با نگاهتان
مانند باد می گذرم تند و پر شتاب
ساعیترین مدرس آداب زندگی
شیوا سخن، مفسر آیات بندگی
قله نشین دانش و دین، ای طلایه دار
کاوشگر رموز سماوات کردگار
تیغ کلام نغز شما در مناظره
پی کرده است مرکب دجال روزگار
هر کس که خواست پیش شما قد علم کند
گشته میان معرکه ی بحث تارومار
کوه بزرگ حادثه را بر زمین زدی
انگشت بر دهان شده این چرخ کج مدار
این چه تواضعی ست امام فرشته ها!
داری به پای خویش دو نعلین وصله دار
آقا شما که واسطه ی فیض عالمید
حیف است مانده اید در این شهر بی بهار
ای کاش سمت کشور ما هم می آمدی
پس لا اقل به خانه ی قلبم قدم گذار
ای خضر مست میکده ی چشمه ی حیات
من تشنه امـ شبیه خودت ـ تشنه ی فرات
آموزگار مبحث جغرافیای دین
استاد فقه و خارج دانش سرای دین
دار و ندار زندگی ات را تو ریختی
تا آخرین دقایق عمرت به پای دین
از ابتدای کودکی ات خونجگر شدی
زخم زبان و طعنه شنیدی برای دین
با خشت خشت اشک نماز شب شما
مستحکم است تا به ابد پایه های دین
ای یادگار کرب و بلا، زیر کعب نی
سهمی عظیم داشته ای در بقای دین
دیدی سر بریده ی عباس را به نی
بر شانه ی کبود نهادی لوای دین
از نای زخم خورده تان می رسد به گوش
در مجلس یزید، صدای رسای دین
با اشک و آه، شعله به آیینه میزدی
عمری به یاد کرببلا سینه میزدی
وحید قاسمی
باید به فکر قافیههای جدید بود
در شهر غمزده به هوای امید بود
باید به مثنوی پر و بال عقاب داد
شوری برای خلقت یک انقلاب داد
باید تلنگری به تکاپوی سینه زد
با بیتهای شعر پلی تا مدینه زد
باید سراغ زمزمهای عاشقانه رفت
در جستجوی شوق به هر بیکرانه رفت
باید برای فصل رجب واژه آفرید
شاید هوای وصل و طرب سوژهای جدید
ماهی که مات روشنیاش میشود نجوم
راهی به سمت یا علی از باقرالعلوم
نفسی که شد نَفَس نَفَسش بیحد و عدد
با دیدن هلال رجب یا علی مدد
پای رجب رسیده به شهر نوشتهها
گل شد تمام گفته و گل شد شنفتهها
تسبیح عاشقی دل شاد یا علیست
سُبّوح حمد حضرت سجاد یا علیست
نور مبین ذات خدا در زمین ببین
آمد اصول دین پسر زین العابدین
باقر بقای علم لدنی مصطفاست
باقر بنای نام علی با همان صفاست
باقر شکوه عاشقی و عشق خالق است
دار و ندار سینه پرشور صادق است
باقر نمای تشنگی و نای زندگی ست
اوج غم و عروج تولا و بندگی ست
پرورده نیایش شبهای نافله
همبازی سه ساله همپای قافله
یادآور حماسه عباس در نبرد
تیرش جواب طعنه شد و قلب فتنه سرد
شرحی برای درک معانی فاطمه
راهی به سوی رب و مبانی زمزمه
حُبّش کلید برتری محشری ماست
نامش زمینه نفس حیدری ماست
ای شاهد شهادت گلهای آفتاب
اشک دو چشم کودکیات مات مشک آب
یادت نمیرود سفر پای نیزهها
دیدار قتلگاه و وداع با جنازهها
برگ گل و فشار غل و طعنه و عذاب
بزم می و جفای نی و مجلس شراب
تو روضههای آه رباب و سکینهای
یک کربلا عذاب و عطش در مدینهای
آن روز شعله آمد و سوزاند خیمه گاه
امروز مانده قبر تو بیشمع و بارگاه
اصلا سقیفه آمده همواره لج کند
محتاج شیعه را به دعای فرج کند
آقا بیا که آمدنت آرزوی ماست
عمریست بغض دوری تو درگلوی ماست