بازیگر شناختهشده و شاگرد زندهیاد حمید سمندریان با اشاره به آنکه وی در شاگردانش تکثیر شده، گفت: هر زمان اجرای خوب یا کارگردانی موفقی را از سر میگذرانم احساس میکنم استاد به من لبخند میزند.
به گزارش هنردستان وبه نقل از ایرنا :
اگر زندهیادان عبدالحسین نوشین و شاهین سرکیسیان را بهعنوان مبدعان تئاتر نوین ایران و ناجیان این هنر از بند ترجمههای باری به هر جهت آثار نمایشنامههای فرانسوی در دوران مشروطه بشناسیم؛ آن چه امروز بهعنوان تئاتر در ایران حیات دارد و نفس میکشد نخستین گامهایش را در دهه چهل با نام و حضور یکی از بزرگان این هنر برداشت.
جالب آنکه بنیانگذار تئاتر مدرن امروز ایرانی خود برای تحصیل مهندسی به آلمان رفته بود؛ اما شور و اشتیاق او به هنر ابتدا در موسیقی و بعد در مواجهه با آثار تئاتر و هنرمندان مدرن آلمانی او را از وادی مهندسی به جهان هنر راهنمایی کرد. او کسی نیست جز زندهیاد حمید سمندریان.
بسیاری از نامهای بزرگ عرصه هنر تئاتر ایران که بعدها درخشششان در عرصه سینما، هنر هفتم کشورمان را جهانی کرد دستپرورده کلاس ها و مکتب آموزشی او بودند. زندهیادان عزتالله انتظامی؛ محمدعلی کشاورز و احمد آقالو؛ دیگر هنرمندانی که عمرشان دراز باد چون ایرج راد؛ رضا کیانیان؛ گوهر خیراندیش؛ پرویز پورحسینی؛ مهدی هاشمی؛ گلاب آدینه؛ پیام دهکردی؛ میکائیل شهرستانی؛ سعید پورصمیمی؛ امین تارخ؛ مریم معترف؛ محمد یعقوبی؛ محمد رحمانیان؛ احمد ساعتچیان؛ افسانه ماهیان؛ قطبالدین صادقی؛ انوشیروان ارجمند؛ حامد بهداد؛ شهرام حقیقت دوست و اسامی متعدد دیگری در عرصه سینما و تئاتر.
استاد حمید سمندریان با تحصیل در مکتب مکس راینهارت و شاگردی مستقیم ادوارد ماکس از استادان برجسته کارگردانی و بازیگری تئاتر مدرن آلمان، اصول و مبانی بازیگری و کارگردانی را آموخت و در قالب تجربه در عرصه تئاتر حرفهای در کشور آلمان با بسیاری از بزرگان نمایشنامهنویسی تئاتر مدرن جهان آشنا شد. همین آشنایی کافی بود با حضورش در ایران در گام نخست در سال ۱۳۴۱ برای نخستین بار با ترجمه نمایشنامه دوزخ اثر ژان پل سارتر موجی از نمایشنامهنویسان مدرن اروپایی چون ماکس فریش؛ فردریش دورنمات؛ برتولت برشت؛ تنسی ویلیامز؛ آرتور میلر؛ ژان آنوی و اوژن یونسکو را به تئاتر ایران معرفی کند.
راهاندازی دانشکده و تشکیل نخستین گروه حرفهای تئاتر
او که دست پرورده مکتب تئاتر آلمان بود برای بنیانگذاری تئاتر مدرن ایران مهمترین اصل را در مبحث آموزش دید و با بنیانگذاری دانشکده تئاتر و هنرهای زیبا در دانشگاه تهران همچنین راهاندازی سالن نمایش اداره کل هنرهای زیبای ایران، تئاتر را از هنری عمومی به جایگاه تخصصی آن بهعنوان علم و هنر دراماتیک سوق داد.
سمندریان همچنین نخستین بنیانگذار گروه تئاتری ایران به نام گروه هنری پازارگاد بود. هنرمندانی چون پرویز پورحسینی؛ سعید پورصمیمی؛ پری صابری؛ اسماعیل محرابی؛ جمشید مشایخی؛ منوچهر فرید؛ اسماعیل شنگله؛ مهدی فخیم زاده؛ ثریا قاسمی و محمد حفاظی اعضای این گروه را تشکیل میدادند. او با این کار مفهوم تئاتر حرفهای را برای نخستین بار در جامعه هنرمندان نمایش و سینمای کشور همانند ساختار و هویت حرفهای آن در اروپا؛ در ایران بنیانگداری کرد.
سمندریان که دانشآموخته مکتب تئاتر مدرن آلمان بود، به اهمیت جایگاه بازیگر بسیار اهمیت می داد. او بر این موضوع بیش از هرچیزی تاکید داشت که بازیگر باید در مواجهه با متن از آن رها باشد و آن چه میتواند بازیگر را در صحنه برای همیشه ماندگار کند، انضباط و تسلطش بر صحنه است. همین نگاه و رویکرد حمید سمندریان بود که تئاتر ایران را از اتکا به فضای متن محور که از آغاز پیدایش این هنر در ایران تا پیش از او بر این نمط استوار بود را در مسیر متفاوتی قرار داد.
زندهیاد سمندریان در کنار تأکید بر مفهوم و رویکرد آموزش و استفاده از دانش روز، هنر تئاتر مدرن ایران را چنان بنیانگذاری کرد که امروز نیز بسیاری هنرمندان و کارگردانان فعال در این عرصه به شکل مستقیم یا غیرمستقیم خود را وابسته آموزهها، داشتهها و آوردههای استاد حمید سمندریان برای هنر تئاتر ایران می دانند.
خود سمندریان درباره تئاتر معتقد بود: تئاتر تنها تصویر زندگی نیست، بلکه میتواند زندگی را زندگیتر کند، فشرده و گویاتر به نمایش بگذارد. بهتدریج دریافتم میتوانی آنچه از آرزوها که در واقعیت انجام نیافته را در خیال خلق کنی، از صافی وجود خود عبور دهی، به باور بنشانی و بر صحنه به نمایش بگذاری. آنگاه که دانستم بر روی چهار تکه الوار با سادهترین ابزار و انسانی ایستاده در لکهٔ نور میتوانی دنیایی بسازی لبریز از مفاهیم پررمز و راز، آنگاه که دانستم تئاتر به معنای درست کلمه میتواند قدرتی باشد به حیرتانگیزی کائنات و بیپایان مثل کائنات… پس واقعاً تئاتری شدم و این صحنه خانهٔ من شد.
نمایش داغدارِ اوست
جایگاه سمندریان در هنر تئاتر ایران چنان رفیع بود که وقتی در بیست و دوم تیرماه ۱۳۹۱ به دلیل بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت بهرام بیضایی از دیگر نامهای بزرگ تئاتر ایران در غم او گفت: «نمایش داغدارِ اوست!»
حال در با توجه به قرار گرفتن در بیست و دومین روز تیر ۱۳۹۹ و بعد از هشت سال از فقدان حضور استاد حمید سمندریان در هوای تئاتر ایران با پیام دهکردی یکی از خلفترین شاگردان او که سابقه اجرا و بازی در آخرین اثر حمید سمندریان (ملاقات بانوی سالخورده به قلم فردریش دورنمات) را در سال ۱۳۸۶ نهتنها بهعنوان یادگار که بهعنوان افتخاری از تاریخ فعالیت خود میداند به گفتوگو پرداختیم.
پیام دهکردی برای هنر تئاتر ایران نامی شناخته شده است. در کارنامه او در عرصه بازیگری و آموزش می توان به افتخاراتی چون جایزهٔ بهترین بازیگر در بیستودومین جشنوارهٔ بینالمللی تئاتر فجر برای بازی در نمایشهای میبوسمت و اشک و تیغ کهنه؛ بهترین بازیگر مرد سال به انتخاب خانهٔ تئاتر و کانون ملی منتقدان؛ جایزه اول بازیگری مرد در جشن انجمن نمایش؛ بهترین بازیگر مرد در بخش مسابقه بینالملل از سیودومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر برای بازی در نمایش مرد بالشی و افتخارات دیگر اشاره کرد.
َ