نگاهی به فیلم “آباجان”

هنردستان: فیلم “آباجان” ساخته هاتف علیمردانی می‌خواهد لحظاتی از زندگی روزمره یک خانواده عادی در دهه شصت جنگ‌زده را به تصویر بکشد که زنی به نام آباجان در مرکز آن قرار دارد و از همان ابتدای حضورش همچنان که عضوی از جمع به حساب می‌آید، اما واجد نوعی فردیت متمایز است.

 

به گزارش هنردستان، در چنین الگویی که با رابطه جمع و دیگری روبرو هستیم، انتظار می‌رود که همان اتفاقات ساده و کوچک زندگی تعادل و موازنه همیشگی روابط خانوادگی را به هم بزنند و نوع مناسبات میان آن‌ها را در طول روایت دگرگون کند و شخصیت‌ها به تعریف و شناخت متفاوتی از یکدیگر دست بیابند.

 

 

اما در فیلم هاتف علیمردانی نه آباجان به شناخت تازه‌ای درباره اطرافیانش می‌رسد و نه دیگران درک متفاوتی از او را پیدا می‌کنند و او فقط در جایگاه مادری که یک تنه بار مشکلات همه را به دوش می‌کشد، محدود می‌ماند و از ابتدا تا انتهای داستان هیچ تغییر و تحولی در رابطه او و جمع خانواده‌اش رخ نمی‌دهد.

 

درواقع فیلم فاقد معرفت درون روایتی است که شخصیت آباجان از خلال پیچ‌وخم روابطش با دیگران به خود در جایگاه یک سوژه شناس بنگرد و ما از دریچه این خودنگری و زاویه دید شخصی، او را بشناسیم. آنچه الان ما از آباجان می‌بینیم، تصویری است که فیلمساز بر اساس نگاهی بیرونی از او عرضه می‌کند و می‌خواهد از او شمایل نمادین یک مادر اسطوره‌ای بسازد که مابه‌ازای وطن قرار بگیرد.

 

این گرایش فیلمساز به نمادینه کردن شخصیت با نوع رویکرد روایی‌اش مبتنی بر ثبت لحظات عادی زندگی آباجان بدون تمرکز بر یک مسئله و بحران مرکزی، در تضاد است. وقتی فیلم می‌خواهد زندگی یک شخصیت را بدون دخل و تصرف در آن و برجسته کردن نقاط دراماتیکش در شکلی رئالیستی روایت کند، باید بستری فراهم سازد که خصلت‌های ویژه و متمایز شخصیت بدون هرگونه بزرگنمایی و تأکیدی از دل روابط و فضاهای معمولی زندگی‌اش عیان شود و آرام‌آرام خود را به ما به عنوان شخصیتی متمایز از جمع اطرافش بنمایاند. نه اینکه فیلمساز مدام به دنبال این باشد که به ما یادآوری کند که با یک قهرمان نمونه‌وار روبرو هستیم که قرار است به مفاهیمی فرامتنی اشاره داشته باشد.

 

“آباجان” آشکارا تحت تأثیر موفقیت فیلم “شیار 143” است و با تکرار جنبه‌های رئالیستی در روایت و فضاسازی بومی و لهجه محلی بازیگران و تمرکز بر شخصیت مادر یک مفقودالاثر می‌خواهد جا پای فیلم نرگس آبیار بگذارد، اما علیمردانی از مهم‌ترین ویژگی فیلم آبیار غفلت کرده است و این همان بازشناسی و تبیین وجوه شخصیتی مادر از خلال نگاه و تعریف دیگران است که در قالبی مستندگونه وجهه‌ای قهرمان‌وار از او می‌سازد، درحالی که شخصیت مشغول زندگی عادی خودش است.

 

فیلم اساساً بدون حضور فاطمه معتمدآریا قابل تصور نیست و اگر “آباجان” به دل مخاطب چنگ می‌زند و او را با خود درگیر می‌کند، برآمده از این است که او به آباجان به عنوان یک زن معمولی با قهر و مهر و رنج و امید مادرانه‌اش می‌نگرد و بجای اینکه در بازی‌اش به القای وجوه نمادین فکر کند، تمام تلاشش را می‌کند که فقط یک مادر واقعی برای خانواده‌اش باشد.

 

منبع: هنرآنلاین

 

امتیاز دهید