نقد و نظری بر برنامه‌ی «عصر جدید»؛ چرخه معیوب استعدادیابی در عرصه فرهنگ و هنر

امیرسجاد دبیریان:

در روزگاری که بسیاری از نهادهای متولی حوزه جوانان کار خاصی انجام نمی‌دهند و به نظر می‌رسد که درصد قابل‌توجهی از این قشر آینده‌ساز و سرنوشت‌ساز کشور به دلایل مختلف از جمله کمبود امکانات، سرخورده و بی‌انگیزه روزگار می‌گذرانند و استعدادهای نهفته آن‌ها مغفول می‌ماند و بعضاً استعدادهای شکوفا شده آن‌ها نیز به دلیل نبود پشتوانه و حمایت به حال خود رها می‌شود؛ تدارک، اجرا و تولید برنامه‌ای با نام «عصر جدید» پخش شده از رسانه ملی،کورسوی امیدی است تنها به این منظور که گروهی از برنامه‌سازان تلویزیونی نه به عنوان پشتیبان و حامی همیشگی نواستعدادهای کشف‌شده در هر زمینه‌ای بلکه تنها برای معرفی آن‌ها، آن هم در قالب یک برنامه، همچون ویترینی این خلاقیت و استعدادها را در معرض دید همگان قرار بدهند. همگانی که اتفاقاً برخی از آن‌ها مدیران متولی  این امور هستند و چه بسا اجرا و هنرنمایی این عده در چنین برنامه‌ای تلنگری باشد تا آن‌ها به فکر ایفای پررنگ‌تر نقش خود در پوشش و حمایت از این عده نوجوان و جوان خلاق باشند.

جز این یعنی عرضه چنین استعدادهایی را از یک برنامه تلویزیونی نمی‌توان انتظار داشت اما چه می‌شود کرد که در ایران همانند بسیاری از حوزه‌ها، مطرح‌شدن یک عنوان، برند یا یک اسم سبب می‌شود که مطالبه‌گری عمومی از آن صورت بگیرد و توقع و انتظار تا جایی بالا برود که این تصور و شائبه را به وجود بیاورد که تنها مرجعی است که وجود دارد و همه‌کاره است. در حالی‌که آدرس غلط داده شده و جریان به وجودآمده تنها سرگرمی است؛ آن هم سرگرمی مقطعی که اثرات کوتاه‌مدت آن بیش از هر چیز دیگر است و حتی ایجاد انگیزه برای مخاطب خود نیز در محدوده زمانی کوتاهی دارد.

شاید این پرسش به ذهن خطور کند که در این زمینه یعنی کشف استعداد و به کار گرفتن آن‌ها، برخی از برنامه‌های تلویزیونی اقدامات خوبی انجام داده‌اند و مثلاً رامبد جوان در قالب برنامه «خنداونه» و با راه‌انداختن مسابقه‌ای به نام «خنداننده شو» حداقل دو فصل است که برترین جوانان کمدین را که قطعاً اگر این برنامه نبود،کسی از استعداد ذاتی و خلاقیت هنری آنها بی‌خبر بود، معرفی کرده، تا جایی که حتی بسیاری از آن‌ها در محیط‌های گوناگون رسانه‌ای و هنری مشغول به کار بوده و تقریباً در حال تبدیل‌شدن به چهره معروف و مشهور مخاطبان هستند که البته باید گفت که حساب «خندوانه» را باید از «عصر جدید» جدا کرد، زیرا این برنامه با محوریت طنز و کمدی اتفاقاً به شناسایی و پرورش نیروهایی اهتمام ورزیده که در یک شاخه و آن هم کمدی نمایشی فعال هستند که با توجه به نیاز مبرم رسانه نسبت به پرداختن به چنین فضایی قطعاً بازار کار و فعالیت آن‌ها نیز تضمین شده. در حالی که «عصر جدید» بی‌حد و مرز به اغلب حوزه‌ها ورود کرده و از هر یک،گروه و گروه‌هایی را با قابلیت بالا گلچین کرده است.

تا اینجا کاری است که از دست «عصر جدید» به عنوان یک برنامه تلویزیونی برآمده و انتظار می‌رود اما بعد از آن چه؟! تکلیف بسیاری از این استعدادها که در زمینه کاری خود نخبه محسوب می‌شوند چه خواهد شد؟ و مثلاً قرار است برای آن دختر هفت‌ساله اندیمشکی که جای حداقل 9 کاراکتر کارتونی بدون توقف صداپیشگی می‌کند یا بسیاری دیگر که خارق‌العاده و فراتر از انتظار در این برنامه ظاهر می‌شوند چه اتفاقی بیفتد؟ اینجاست که با توجه به خروجی مبهم این برنامه که البته انصافاً کاری غیر از معرفی و عرضه این استعدادها نیز از آن برنخواهد آمد، علامت بزرگ سؤال ایجاد می‌شود که چرا با گذشت 2 فصل از این برنامه و در جریان فصل سوم همچنان اقدام حمایتی از سوی همان نهادها و سازمان‌های مورد بحث در ابتدای این یادداشت، صورت نگرفته که مثلاً با وصل‌شدن آن‌ها به این برنامه و طی فرایندی کارشناسی‌شده‌تر حتی این امکان فراهم بیاید تا از میان برگزیدگان این برنامه نیز منتخبان‌شان با پشت سرگذاشتن فرایندی، کارکشته‌تر به عرصه حرفه‌ای راه پیدا بکنند؟ چنین غفلتی تا جایی پیش می‌رود که تنها در مورد موسیقی و عالم خوانندگی یکی از داوران (کارن همایونفر) با مشاهده نبوغ و استعداد فردی و ذاتی موجود در برخی از این جوانان که به اجرای برنامه موسیقایی می‌پردازند، آن‌ها را به حمایت فردی نوید می‌دهد که البته باید در ادامه دید همین حمایت محدود نیز صورت می‌گیرد یا نه؟

  به عنوان نمونه و با توجه به زنگ خطر به صدا درآمده در عرصه دوبلاژ که در روزگاری نه چندان دور، دوران طلایی آن را  پشت سر گذاشتیم و همچنان نسل تربیت‌شده نسل طلایی دوبله ایران جسته و گریخته در حال فعالیت هستند، بر اساس آن‌چه پیشکسوتان این عرصه بیان می‌کنند، آینده خوبی انتظار این حوزه را نمی‌کشد و به دلایلی از جمله غفلت و بی‌توجهی در تربیت نیروهای جوان و پویا بیم آن می‌رود که عرصه دوبله از دوران اوج خود فاصله زیاد و فاحشی بگیرد! پرسش اینجاست که وقتی عرصه‌ای همچون «عصر جدید» فراهم می‌شود چرا نباید نماینده‌ای از انجمن گویندگان حتی با مشاهده برنامه ضبط‌شده با مسئولان آن ارتباط گرفته و نسبت به جذب چنین استعدادهایی و تربیت آن‌ها اقدام بکند؟

نکته اینجاست که وقتی چنین جریانی شکل نمی‌گیرد و نهاد و سازمان‌های حمایتی و متولی این امور دست دوستی و همکاری به سمت برنامه‌ای همچون «عصر جدید» دراز نمی‌کنند، نتیجه آن می‌شود که این برنامه در حد تفریح و تفنن حضار در سالن محل ضبط یا خانواده‌هایی که بعداً ضبط‌شده آن را از طریق گیرنده‌های خود می‌بینند باقی می‌ماند، تا جایی که یکی از داوران (ژاله صامتی) بحق اما با زبانی کمی تند و زننده اقدام به روشنگری می‌کند و خطاب به یک خواننده که از یکی ار روستاهای دورافتاده استان فارس اما با صدایی جذاب به برنامه آمده، آب پاکی را روی دستش ریخته و او را با آوردن بهانه‌هایی واهی، از ادامه این راه ناامید می‌کند و می‌گوید همان بهتر که به روستا و دیار خود برگشته و به این زرق و برق که با پایان‌یافتن برنامه همه بساط آن جمع می‌شود دل نبندد.

جریان فرهنگی ما در ایران همواره برعکس است و در مورد برنامه «عصرجدید» باید گفت نمی‌توان این برنامه را با تلنت‌های برگزارشده در دنیا مقایسه کرد، چون گروه‌های شرکت‌کننده در تلنت‌های سراسر دنیا، با حمایتی همه‌جانبه، اشتغال و کسب و کار خود را دارند و صرف حضورشان در برنامه برای پیداکردن بازار کار بیش‌تر و البته رقابت با سایر شرکت‌کنندگان به منظور دستیابی به جایزه چشم‌گیر آنست، در حالی‌که در مورد برنامه‌ای همچون «عصر جدید» باید گفت شرکت‌کنندگان در این برنامه تازه برای پیداکردن مسیر فعالیت خود به چنین برنامه‌ای پا می‌گذارند و نفرات و گروه‌هایی که امکان صعود به مراحل بالاتر آن هم نوعاً با قضاوت سلیقه‌ای داوران را ندارند، با دریافت جوایز نقدی نه چندان چشمگیر به حال خود رها می‌شوند و اگر خواسته باشیم این جریان را با یکی از جریان‌های جاری فرهنگی و هنری کشور مقایسه بکنیم، می‌توان جشنواره «فیلم فجر» را مثال آورد که تازه فیلم‌ها برای نخستین‌بار در آن عرضه می‌شوند و نتیجه این‌که فیلم‌هایی که توفیقی در جشنواره پیدا نکنند، تضمینی نیز برای فروش گیشه ندارند. در حالی‌که در جشنواره‌های مطرح فیلم در دنیا، فیلم‌ها پس از طی‌کردن راهی موفق و اکران چشمگیر تازه وارد جریان جشنواره می‌شوند که در آن هم خود را با فیلم‌های دیگر محک بزنند و اگر توفیقی به دست نیاورند، سرخورده نمی‌شوند. با چنین مقایسه‌ای تنها یک مساله باقی می‌ماند و آن این‌که اگر برنامه‌های استعدادیابی همچون «عصر جدید» قصد خروج از قالب برنامه‌ای صرفاً مفرح را دارند باید به فکر رایزنی با نهادها و ارگان‌هایی باشند که زمینه را برای حضور این استعدادها در مراحلی حساس و خطیر و حرفه‌ای فراهم بیاورند.

4.8/5 - (6 امتیاز)