سید مرتضی هاشمی که چندی پیش کتاب ««سه نمایشنامهی کودک و نوجوان» را به چاپ رسانده بود، یادداشتی با موضوع اهمیت آموزش به کودکان از طریق تئاتر در اختیار سایت هنردستان قرار داده است که میخوانید.
«بچهها، شما آیندهساز این مملکت هستید. باید تا میتوانید تلاش کنید، درس بخوانید و آینده ایران زیبا را زیباتر بسازید».
هنوز این جملات را در ذهن داریم. جملاتی که در گذشتهای نه چندان دور، آموزگاران عزیزمان به کرات سر کلاسهای درس تکرار میکردند و عجب اینکه به چشم برهمزدنی، به سرعت برق و باد خودمان قد کشیدیم و اینک بر جایگاهی ایستادهایم که همین جملات را در گوش کودکان امروزمان زمزمه میکنیم اما کودکان دیروز و امروز تفاوتهای زیادی با هم دارند. دیروز با دست خالی باید تلاش میکردیم و امروز با اینترنت و تبلت و لپتاپ و کلی امکانات مدرن و پیشرفته دیگر که در اختیار دارند باید تلاش بکنند. اگر ما دیروز با دست خالی از بیست، مثلاً نمره ده میگرفتیم،کودکان امروز با این همه امکاناتی که در اختیار دارند باید فردا نمره خیلی بهتری بگیرند. آنقدر خوب که سربلندی ایران و ایرانی دوباره زبانزد بشود و پرچم ایران تا همیشه به سربلندی در جهان افراخته باشد. برای رسیدن به این مهم، ملزومات متعددی نیاز است که یکی از مهمترین آنها آموزش است؛ سوای آموزش کتب درسی. اینکه یاد بگیرند در زرق و برق امکانات دنیای مدرن گم نشوند. یاد بگیرند چگونه از آن استفاده بکنند در جهت همان آرزوی بزرگی که در ذهن داریم.

تمام این مقدمه ذکر شد تا به اینجا برسم که هنر نمایش یکی از ابزار آموزشی است که میتواند به عنوان ملاتی موثر و کارآمد در تربیت کودکان و شکلگیری شخصیت آنها مورد استفاده قرار بگیرد. داستان، ترانه، موسیقی، نقاشی و سایر هنرها هر کدام به اندازه خود در رشد قوه خلاقه کودکان و آموزش ایشان موثر است. حال تصور بفرمایید هنر نمایش هنری است که از تمام این هنرها و پتانسیل آنها در جهت جذب مخاطب و اثرگذاری بر او بهره برده است. بهرغم اهمیت و حساسیت این ژانر نمایشی و آثار عمیقی که میتواند بر روح و روان کودکان بگذارد، متاسفانه شاهد این هستیم که هنرمندان حوزه نمایش، آنطور که باید به این سمت اقبال نشان نمیدهند. حکایت همان شخصی است که نزد پزشک کودکان رفت و تاسف خورد که کاش بیشتر درس خوانده بودید تا پزشک بزرگسالان میشدید و میتوانستید درد مرا هم درمان بکنید! با کمال تاسف باید پذیرفت که این نگاه غلط در ذهن خیلی از افراد جامعه و حتی خود هنرمندان حوزه نمایش وجود دارد. به همین خاطر است که هنرمندان آثار کودک و نوجوان بسیار معدود هستند. به سینمای کودک و نوجوان نگاهی بیندازید. در دهه اخیر چند اثر در این حوزه تولید شده؟ تعداد آنقدر اندک است که شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد. در سینما که وضع اینست، دیگر ببینید بر هنر تئاتر چه میگذرد. البته در تئاتر، به دلیل همان نگاه غلطی که عرض شد، تعداد آثار بیشتر است اما بیکیفیت یا کمکیفیت. برخی تصور میکنند در حوزه کودک میشود با زحمت کم و تولید آثار یکشبه و نمایشهای یکهفتهای فروش خوبی داشت و تا مدتی به امرار معاش و گذران امور پرداخت.
نکته قابل ذکر دیگر این که مراکز تئاتر کودک و نوجوان لازم است کمی بازتر عمل کرده و راه را برای ورود هنرمندان خلاق و جوان هموار بکنند. آنها را تشویق بکنند و فرصت تجربهکردن بدهند. شاید برخی از هنرمندان جوان دارای رزومه قوی برای اجرا در فلانسالن معتبر نباشند اما دارای خلاقیت و پشتکار بالایی هستند و چنانچه فرصت در اختیارشان قرار بگیرد، میتوانند درخشان عمل بکنند. همه این نکاتی که ذکر شد و نکات متعدد دیگری که ذکر آن در این مقال نمیگنجد اما در جلسات تخصصی هنرمندان این حوزه بیان شده، به رشد آثار نمایشی کودک و نوجوان کمک شایانی خواهد کرد.
و قوز بالای قوز،کرونا! تمام مشکلات و کمبودهایی که در این حوزه وجود دارد به جای خود؛کرونا نیز در چند سال اخیر ضربه سهمگین خود را بر پیکر رنجور هنر تئاتر وارد آورده و باعث شده نفسهای این هنر فاخر به شماره درآید. معمولاً در اوج پیکهای بیماری، تعطیلی سالنهای تئاتر جزو اولین اقداماتی است که مسئولان وظیفهشناس به انجام میرسانند.گویی نمیدانند به دلیل اوضاع بد اقتصادی اکثریت جامعه و عدم بضاعت مالی، سالنهای تئاتر آنقدر خالی هستند که تعطیلی یا بازبودن آنها نمیتواند در شیوع بیماری تاثیر بسزایی بگذارد. خصوصاً زمانی که بازارها، تالارها و خیلی جاهای دیگر مشغول به فعالیت هستند و مملو از جمعیت. در این باب نیز درد دل بسیار است. به امید روزهای بهتر برای تئاتر.