نگاهی به نمایش «قیچی که دنبال کار می‌گشت»/ از آهنگری تا بازیگری

احمدرضا حجارزاده:

وقتی سخن از نمایش کودک به میان می‌آید، اغلب نمایش‌هایی با عناصر مشخص و ثابت برای گروه سنی مورد نظر به یاد می‌آیند. از جمله فضای موزیکال، طنز موقعیت و کلامی، قصه‌ها و شخصیت‌های مهیج عروسکی یا زنده. برخورداربودن از این ویژگی‌ها برای جلب رضایت مخاطب هدف یک نمایش کودک کافی‌ست اما اگر کارگردان نمایشی پا از این ساختار فراتر بگذارد و ترفندهای جذاب دیگری به شیوه اجرایی خود بیفزاید، تماشاگر با اثری کامل و حرفه‌ای روبه‌رو می‌شود که تماشای آن تا مدت‌ها در خاطرش خواهد ماند. این همان اتفاقی‌ست که در نمایش «قیچی که دنبال کار می‌گشت» افتاده است. سعید زین‌العابدینی در مقام کارگردان، علاوه بر روایت داستانی سرگرم‌کننده و آموزنده، با استفاده از بازی و ارتباط مستقیم با تماشاگر، موفق شده مخاطبش را از آغاز تا پایان درگیر اجرا بکند و او را با حس‌وحالی خوش و رضایت‌بخش از سالن بیرون بفرستد.

نمایش «قیچی…» پیش از ورود به داستان اصلی، یعنی آهنگری که قیچی یک مشتری را در کارگاهش جا می‌گذارد و فراموش می‌کند آن را به دست او برساند، توسط راوی ـ بازیگرانش، بازی مفرح و شادی‌آورِ واژه‌سازی را پیش می‌کشد و دو بازیگر با خواندنِ آواز «گَری‌گَری»، بچه‌ها و بزرگ‌ترها را به مشارکت در ساخت کلمه‌هایی با پسوند «گَری» دعوت می‌کنند. این تمهید موجب آشنایی ذهن مخاطب با حرفه‌ی آهنگری می‌شود که در واقع مکان اصلی وقوع داستان است. هرچند بازی لغت‌سازی کمی بیش از حد معمول به طول می‌انجامد، ولی کسی را خسته نمی‌کند و حتا به او انرژی مضاعفی می‌بخشد تا برای بخش دوم اجرا یعنی نمایش «قیچی که دنبال کار می‌گشت» آماده بشود و از داستان و عروسک‌ها و تبحر صداپیشگان و عروسک‌گردانان لذت ببرد.

نمایش‌نامه‌ی «قیچی…»،که توسط محمدحسین ناصربخت و بر اساس داستانی از منیره هاشمی نوشته شده، در بستری ساده و دل‌نشین، سرنوشت قیچی نو و تیزی را روایت می‌کند که مشتاق کار است اما به هر کجا که سرک می‌کشد تا چیزی را بِبُرد، با مخالفت و مشکل برمی‌خورد. بنابراین به راهش ادامه می‌دهد تا شغل و جای مناسب خود را پیدا بکند.

شخصیت‌های نمایش که از دل یک کتاب بزرگ و به صورت عروسک‌های باتومی و ماکت‌های متحرک برمی‌آیند، تماشاگر کودک و نوجوان را بی‌نهایت سرِ ذوق می‌آورند، زیرا حین اجرای نمایش، این باور را در ذهن بیننده القا می‌کنند که شخصیت‌های کتاب قصه می‌توانند تجسمی واقعی و زنده پیدا بکنند و آن‌ها را به وضوح دید و ماجرای‌شان را دنبال کرد. سه راوی ـ بازیگر نمایش، فاطمه خدابنده‌لو، مریم آشوری و هدیه حاج‌طاهری، از بازیگران حرفه‌ای تئاتر کودک و نوجوانند و بی‌هیچ ضعف و نقصی، با تسلط کامل بر جان‌بخشی به عروسک‌ها و صداسازی شخصیت‌ها نمایش را پیش می‌برند. همچنین نباید از طراحی و ساخت دکور و عروسک‌های زیبا و چشم‌نواز توسط «مژده ذکریاپور» غافل شد. دقت ذکریاپور در بازسازی جزییات کوچه و بازار، خانه و لباس‌های مردم روزگار کهن و استفاده از رنگ‌های هیجان‌آور برای زیبایی دکور، بسیار ستودنی است. عبد آتشانی نیز در مقام آهنگساز، آهنگ‌هایی متناسب با موقعیت‌ها و فضای نمایش ساخته که نمایش را علاوه بر دیدنی، شنیدنی کرده است.

عکاس: فاطمه احمدی

با وجودی که این نمایش در تماشاخانه خصوصی شهرزاد اجرا می‌شود، می‌توان تشخیص داد سعید زین‌العابدینی به دلیل سال‌ها تجربه‌ی کارگردانی تئاتر و فعالیت در فضای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، از نمایش‌هایی که در آن مکان اجرا می‌روند تاثیر پذیرفته و البته به دور از هرگونه تقلید و کپی‌کاری، اثر خلاقه خود را روی صحنه آورده است. شاید اگر نمایش «قیچی…» در کانون پرورش اجرا می‌شد، ضمن استقبال بیش‌تر تماشاگران، با تاثیرگذاری مضاعف بر مخاطب همراه بود.

5/5 - (1 امتیاز)