«اعترافات کاتب کشتهشده» رمانی به نویسندگی ساسان ناطق است که انتشارات سوره مهر حوزه هنری آن را منتشر کرده است. این رمان که در ردیف رمانهای عاشورایی طبقهبندی میشود، در قالب روایی، گفتوگوی چند فرد حاضر در حاشیه واقعه عاشورا را بازگو میکند؛ افرادی که نه در مقام جنگجو، بلکه در کسوت خبرنگار، وقایعنگار اتفاقاً در خیمهای بر فراز تپهای مشرف بر کارزار مستقر هستند و مخاطب را حین گفتوگوهای رد و بدلشده میان خود، هر از چندگاهی موجب میشوند گریزی به آنچه در صحنه عاشورا در حال وقوع است، داشته باشند.
اساساً ساختار این رمان را در هفت فصل که نویسنده آن را با عنوان خیمه در اثر خود لحاظ کرده، به دو بخش روایی و توصیفی میتوان تقسیم کرد؛ به این شیوه که تا اواخر خیمه چهارم و حتی اوایل خیمه پنجم، رویداد رخ داده در رمان حاصل رد و بدلشدن کلامی میان حاضران در حاشیه واقعه عاشورا پیرامون مباحثی درباره فلسفه تاریخی این قیام و سلسله رخدادهایی است که منجر به آن شده که این امر به بهانه حضور فردی ناشناس که خود را شبان و چوپانی معرفی میکند اما در عمل بسیار مطلع از این سیر تحولاتی تا رسیدن به واقعه است، روی میدهد و پس از آن با برملاشدن هویت واقعی او، نویسنده ذهن مخاطب را با خود به سمت آنچه که اکنون در حال وقوع در صحنه نبرد است همراه میکند که در قالب توصیف ماوقع به نوعی، مقتلنگاری این واقعه، به شیوه مرسوم آن است.
اینکه نویسنده این رمان رویدادگاه آنچه را که خلق کرده، خیمه کاتبان و گزارشگران قرار داده است، امری سنجیده و در عین حال هوشمندانه به نظر میرسد؛ همچنان که در مستندات تاریخی مربوط به واقعه عاشورا نیز اتکای همه ما نقل قولی از سوی مقتلنگارانی است که به نوعی شاهد عینی این اتفاق بودهاند و بر این اساس رماننویس آنچه را که ممکن است به سبب تکرار متعدد آن بارها به سمع و نظر مخاطب رسیده و چندان جذابیتی نداشته باشد، در قالبی آشنا اما با حضور افرادی که شاید چندان واقعی نباشند بازگو میکند و برای اینکه در این امر چندان هم شخصی به موضوع نپرداخته باشد؛ استناد به حرف و سخن بر جای مانده از افراد حقیقی میکند که آن زمان نه به عنوان مورخ یا وقایعنگار بلکه در کسوت یک جنگجو در کارزار حضور داشتند اما پس از واقعه بدون حذف و اضافهای با نقل آنچه که دیدند به شکلی بیطرفانه مشاهدات آنها در تاریخ ثبت و ضبط شده که نمونه بارز آن را باید فردی به نام «حمید بن مسلم» نامید که اتفاقاً از جمله حاضران شرکتکننده در جنگ و در سپاه عمر بن سعد بوده است.

با این وجود اما باید گفت که الصاق فضای طراحیشده در این رمان حاصل کنش و واکنش میان اشخاص آن از آنجایی که به موازات رخداد عاشورا در حال وقوع است، چندان نتوانسته به عنوان یک عامل خارجی برهمزننده اوضاع و شرایط حاکم بر قصه، آن را که بیش از پیش میتوانست بر التهاب آن و بروز و نمود بیشتر منِ واقعی اشخاص آن برای مخاطب کمک بکند، نقشی داشته باشد، همچنانکه حتی با وجود رفت و برگشتهایی که نویسنده از جانب اشخاص رمان به واقعه و پس از آن به محفل گفتوگوی میان خودشان دارد، آنها را در موضعی خنثی، بیتفاوت نسبت به آنچه که در حال وقوع است و یکی از وقایع شگرف تاریخی محسوب میشود، قرار داده است.
شبان غریبهای که به بهانه ستاندن پولی حاصل از خرید گوسفندانش توسط سپاه عمرسعد قرار است پس از پایان یافتن واقعه، با گوشت آنها ضیافت و جشن و سروری برپا بشود، هرچند که در واقعیت به توصیه مادرش، شغل چوپانی و گله داری را اختیار کرده اما در اصل فرزند کاتبی است که محب اهل بیت (ع) است؛ جوانی است که بر اساس دستنوشتهها و مکتوبات برجایمانده از پدر مقتولش که بر اساس روشنگری به دستور معاویه به قتل رسیده، در حال حاضر بیش از هر فرد دیگر حاضر در رمان از آنچه سبب وقوع این واقعه شده خبر دارد اما از آنجا که بیم جان دارد، از ابراز مکنونات قلبی خود حذر میکند. هرچند که در برقراری ارتباط با هر یک از افرادی که غالباً با طمع دست یافتن به سکههای وعده دادهشده عبیدالله بن زیاد به جهت حضور در قتال با حسین بن علی (ع) در جنگ حاضر شدهاند،گاه مظاهری از عمق ارادت و حب او به خاندان پیامبر (ص) هویدا میشود. با وجود چنین موضعی تا فصل پنجم این رمان که حضور کاتبی در این جمع که از دوستان پدری او بوده و هویتش را برملا میسازد؛ چندان شک و شبههای را در میان افراد حاضر در این قصه نسبت به خود برنمیانگیزد که حتی برعکس آنها او را فرستاده و جاسوسی از جانب عبیدالله تلقی میکنند که مأمور است میزان خلوص و وفاداریشان را نسبت به دستگاه جبار یزید بسنجد که باید گفت این امر چندان برای مخاطب باورپذیر نیست.
تنها یک توجیه میتواند موضع اتخاذ شده از سوی شبان این رمان را قابل فهم و باورپذیر از سوی مخاطب جلوه بدهد و آن هم اینکه او ایمان راسخ به مقدرات داشته باشد و این باور که حسین بن علی بر اساس خواست خداوند به این راه به شکلی کاملاً آگاهانه ورود کرده که همانا رضایت خدا نیز در چنین سرنوشتی برای اوست و او تنها مسئول احقاق حق خود از بابت گوسفندانی است که گروهی از سپاهیان عمر سعد آنها را بردهاند و او برای دریافت حقش به آنجا آمده؛ درست شبیه به واقعه اصحاب فیل که سپاه ابرهه از عبدالمطلب، تعدادی شتر اختیار کرد و زمانی که سپاه فیل برای ویرانی خانه خدا اقدام کردند، عبدالمطلب با حضور در میان آنها شترانش را طلب کرد با این توجیه که من صاحب شترانم هستم و کعبه نیز صاحبی دارد که خود حافظ آن خواهد بود، هرچند که نویسنده در ارجاع تاریخی خود به این رویداد نیز به اشتباه نام نجاشی را به جای ابرهه ذکر کرده، در حالی که نجاشی سالها بعد در حکمرانی بر حبشه جمعی از مسلمانان را که به آن سرزمین مهاجرت کرده بودند از دست کفار امنیت بخشید.
اینکه رمان را به وضوح بتوان به دو بخش روایی و توصیفی از یکدیگر مجزا کرد نیز از جمله نکاتی است که بر نوع روایت آن تأثیر منفی داشته است. به هر حال این توقع میرفت که نویسنده در فصلهای ابتدایی این میزان از اطلاعات در مورد گذشتهای را که ماحصل آن رسیدن به هنگامهای است که دیگر باید شاهد فاجعهای به نام عاشورا باشیم را نمیداد، بلکه با شکستن فضا در فواصل معینی به واقعه نیز میپرداخت چنان که وقتی دیگر اطلاعاتی تاریخی برای ارائه وجود ندارد، فصول پایانی رمان صرفاً به پرداختن به خود واقعه اختصاص دارد، در حالی که رعایت چنین ساختاری یعنی پرداختن به شرح وقایع تاریخی در کنار توصیف آنچه در واقعه عاشورا در حال رویدادن است در کنار هم، میتوانست تا پایان جذابیت نسبی این رمان را برای مخاطب حفظ کند.
نکته دیگری را که میتوان به عنوان یکی دیگر از نقاط ضعف این رمان مطرح کرد، عدم رعایت تقدم و تأخر زمانی برخی رویدادهاست، همچنان که راوی ابتدا صحبت از کارزار عباس بن علی برای آوردن آب به خیمه، قطع دستان او توسط جماعتی که حائل بر فرات شدهاند میکند و پس از آن همراهی امام حسین با برادرش عباس را به این منظور مورد دقت قرار میدهد، در حالی که بر اساس نقل تاریخی ابتدا هر دو برای آوردن آب اقدام میکنند و پس از جدایی آنها از یکدیگر عباس بن علی به محاصره درآمده و به شهادت میرسد.
در مجموع باید رمان «اعترافات کاتب کشتهشده» را اثری متوسط تلقی کرد که البته در خلق فضاسازی و طراحی رویدادگاه و چالشی که میان شبان به نمایندگی از خیل مشتاقان حسین بن علی و سایرین که دشمنان آن حضرت هستند و بعضاً هم بدون درک و آگاهی تنها به طمع جمعآوری مال به این کارزار دعوت شدهاند، موفق بوده اما در بسط و گسترش سلسله رویدادهای نقلشده در جایجای رمان چندان توفیقی نداشته، تا جایی که مخاطب تا به پایانرساندن رمان، همان اشتیاق همراهی نخستین صفحات آن را ندارد.