به گزارش سایت هنردستان، در نخستین نشست از فصل تازه دوشنبههای نقد تئاتر کانون ملی منتقدان نمایش «اسبهای انباری» نوشته رضا گشتاسب و کار رضا کرمیزاده دوشنبه 30 خرداد در تالار مشاهیر تئاتر شهر نقد و بررسی شد که هر دو منتقد (رضا آشفته و هومن نجفیان) ضمن تایید این اجرا و گروه نمایشی بر گنگبودن و ابهام بیش از حد و بلاتکلیفی اجرا در یک بیان یکدست خرده گرفتند.
ابهام و بلاتکلیفی
رضا آشفته (منتقد و پژوهشگر) با اشاره به متنهای تمثیلی و استعاری همچون نمایشنامههای عزاداران بیل، چوب بهدستهای ورزیل، دیکته و زاویه از غلامحسین ساعدی که بر حکومت شاه و «مزرعه حیوانات» و «1984» از جورج اورول که بر اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی میتازد، در آثار این دو نویسنده استعاره و تمثیل معلوم است که نسبت به چه نوع سیاستی زاویه گرفتهاند،گفت: در این نمایش این زاویه کاملاً مشخص نیست. این مسالهمندی مشخص نیست چرا و به کدام تفکر سیاسی است و همین خود نکته بازدارندهای برای درک و تاثیر مطلوبتر است.

این منتقد اما زبان و زیباییشناسی اجرا را قابل تامل دانست، به ویژه در طراحی صحنه که به شکل مینیمالیستی در یک فضای سفید چند مکان را در هم میتند و در واقع در این سفیدی فضایی با تنالیتههای تیره و خاکستری را نمایان میکند که به نوعی پژواکی از روابط حاکم بر فضاست و این خود دلالت بر نکتهسنجی رضا کرمیزاده میکند با یک نگاه موجز و مختصر فضای مورد نظرش را بر مخاطب معلوم میسازد. از منظر این منتقد همچنین بازیگری از عناصر کارآمدی است که در آن بازیگران همگی به انسجام و یکدستی قابل ملاحظهای دست یافتهاند، بیآنکه ما بتوانیم یکی از آنها را به عنوان بازیگر بهتر از میان جمع جدا کنیم و این خود دلالت بر یک هدایت درست میکند که بنا بر تعریف و دستور کارگردان همه بازیگران نه بنا بر احساسات برجسته و درشت، بلکه با کمترین احساس ممکن و در اتکای بر رفتارهای موجز و مینیمالیستی خود را افشا کنند اما در متن چون پایان بسته است و همه میمیرند، نمیتوان تعریف یک متن مینیمالیستی را به طور کامل در متن رضا گشتاسب پیدا کرد، بلکه این متن هم مانند دیگر متون این نویسنده یاسوجی در فضای رئالیسم جادویی تعریفپذیر است و ما را علاوه بر یک واقعیت در بستر اتفاقات و کابوسهای نامنتظر و متافیزیکانه قرار خواهد داد اما در نهایت بین این جهان واقعی و آن جریان فراواقع یک توازن و ترازی برای همگنشدن مسائل یافت نمیشود و مخاطب در بلاتکلیفی این یا آن باقی میماند.
بیگانگی
هومن نجفیان، منتقد ابتدا این بخش از متن رضا گشتاسب را خواند:
اولی: اینجا همیشه از این امکانها پیش میاد.
دومی: گند همهی امکانها بزنن.
و سپس گفت: در نمایشنامه رضا گشتاسب ناممکن وجود ندارد و هر رویدادی به فاجعهای می انجامد. در این اثر خانه میتواند خانه نباشد و پدر میتواند دیگر پدر نباشد. علت این واژگونی آنست که نهاد قدرت نمیگذارد حقیقت پدیدار بشود و این واژگونی به بیگانگی انسان در جهان می انجامد. این بیگانگی ماهیت درام گشتاسب است اما در کارگردانی نمایش ما شاهد یک نقصان هستیم.کارگردان برای پدیدآوردن ریتم و اتمسفر دراماتیک متاسفانه مقدمه درام گشتاسب را حذف میکند و در نتیجه تماشاگر با نمایش بیگانه میشود.
نجفیان در بخشی دیگر از سخنان خود با توجه به برداشت رضا کرمیزاده از متن رضا گشتاسب به دوگانهشدن اجرا اشاره کرد: از ابتدا ما با یک متن بکتی همراه میشویم که در ادامه و یکسوم نهایی اجرا این زبان و بیان حالت انقلابی و برشتی به خود میگیرد که چندان سنخیتی با آن شروع و میانه نخواهد داشت. بنابراین باید تکلیف کارگردان با اجرا مشخص باشد و اگر قرار است که اتفاقی خلاف آمد متن اجرا بشود در ابتدا از نویسنده بخواهد که این تغییرات را در متن به وجود بیاورد. مثل کاشت، داشت و برداشت میماند و چون این تغییرات در متن اعمال نشده و کاشتی صورت نمیگیرد، پس برداشتی هم در زمان تغییرات به ثمر نمیرسد.

برخلاف نظر نویسنده
رضا کرمیزاده در این نشست، ابتدا مختصری از رابطه خود با رضا گشتاسب، نویسندهی اسبهای انباری و گذشته و مسیری که خود و گروه خود در این سالها طی کردند و فراز و نشیب کارنامه کاری خود و سیر هنریاش صحبت کرد.
در ادامه کرمیزاده در توضیح تفاوت و اختلافات موجود در متن و اجرا این نکته را متذکر شد که داستان رضا گشتاسب در جهت توصیف یک نظام کمونیستی برآمده بود، قشر توده و کارگری که توسط یک سیستم احاطه میشوند و… و من برای اجرای خود نظام سرمایهداری، سیاسی و کمونیستی را با یکدیگر ترکیب کردم و فاصله اندک طبقات اجتماعی را که نویسنده برای جامعه خود در نظر گرفته بود، افزایش دادم و با نشاندادن خانوادههایی که نظام سیاسی با قواعد خاص خود به درون آنها ورود کرده و تاثیرات بارز خود به آن تحمیل میکند، قدرت سرمایه و آن نظام والا را به نمایش بگذارم.
در بحث راجع به طراحی صحنه و عناصر آن نیز کارگردان بیان کرد: توجه به جهان تماماً سیاه و سفید و تنها دارای دو مؤلفه رنگی، نان و رژ لب، از جزییات حایز اهمیت برای او بوده. عناصری که به عقیده او تمام مناسبات و اتفاقات جهان حول محور همین دو مولفه میگردد، امیدوار است به قدری که مطلوب اوست، نگاه و فکر مخاطب را درگیر خود بکند.
در ادامه کرمیزاده بیان میکند: از طرفی کلیت صحنه را خانهای (مرتبهای پس از سیستم و دولت) میدیده که هیچ دری ندارد و افرادی در سیستمها را مد نظر قرار میدهد که گویی در خانهشان «در» وجود ندارد و عبور و مرور آن از پنجرههاست. امکانات به آن خانه وارد میشود اما شاید زیست اعضای آن به راحتی دیگر افراد جامعه نباشد، صرفاً محل عبور آن امکانات و زیست روزمره و زندهماندن اعضای آن باشد.
دوشنبههای نقد تئاتر از سوی کانون ملی منتقدان تئاتر ایران از این پس دوشنبهها به نقد و بررسی برخی از آثار شاخص خواهد پرداخت که پیشینه این نشست به یک دهه اخیر برمیگردد که به دلیل بیماری کرونا از اسفند 1398 این نشستها تعطیل شده بود.
