گالری زرنا در خیابان انقلاب این روزها میزبان نمایشگاه گروهی نقاشی پشت شیشه با عنوان «طبیعت» است. در این نمایشگاه علاوه بر آثار هنرمندان جوان، شماری از آثار استاد امیر نقاش و بهزاد نقاش (از هنرمندان صاحبنام نقاشی پشت شیشه) مرور شده و نقاشیهای 28 هنرمند از جمله نرگس الفتی، میثم پناهی، عاطفه تقیپور، طوبی جانزاده، حیدر جهانگیری، ویدا حقشناس، مائده خانچی، پرنیا رضاخان، سعید رضاخان، سمانه رفیعی، علیرضا رواقی و راحیل زمردی روی دیوار رفته است. نمایشگاه «طبیعت» تا 8 تیرماه در گالری زرنا برپاست. به این بهانه در سایت هنردستان با استاد بهزاد نقاش دربارهی نقاشی پشت شیشه و هنر شمایلنگاری به گفتوگو نشستیم.
چرا عنوان «طبیعت» برای این نمایشگاه انتخاب شده و هدف اصلی از برگزاری نمایشگاه نقاشیهای پشت شیشه چه بوده است؟
تم اصلی آثار در این نمایشگاه نقاشی پشت شیشه،«طبیعت» است اما یک اسم جنبی هم دارد که شمایلنگاری نقاشیهای مذهبی است. این هنر از لحاظ کاربرد تقریباً در ایران منسوخ شده اما به لحاظ اجرایی هنوز به صورت پراکنده انجام میشود. شمایلهایی که در نمایشگاه میبینید،کارهای بنده و برادرم امیر نقاش است و هدفمان این بود که شمایلنگاری اسلامی شیعه را دوباره احیا بکنیم. خوشبختانه این هنر در موقعیت جامعهی هنری اکنون مورد استقبال قرار گرفته و حتا در فستیوال فجر 1400 یکی از کارهای شمایل ما جزو آثار راهیافته به فستیوال بود. با اینحال تاکید میکنم که هدف از شمایلنگاری در قدیم، نقالی بوده است، یعنی موضوعات مختلفی را از حوادث عاشورا و داستانهای امام رضا (ع) انتخاب میکردند که در قطع سی در چهل پشت شیشه نقاشی میشده و یک نقال آنها را نقالی میکرد! هدف از نقالی هم تذکر به مردم برای انجام فرائض دینیشان بوده. البته این جنس از کارها در دههی 40 ایران منسوخ میشود، چون نسل نقالی و نقالان و نقاشان تمام شد. پس از انقلاب هم این هنر از یاد رفت تا اینکه کمکم نقاشهای شمایلنگار روی این هنر کار کردند.
جایگاه هنر نقاشی پشت شیشه بین مردم عام جامعه چگونه است و چهقدر با آن آشنا هستند؟ آیا این آثار هنری به منازل هم راه پیدا کرده یا فقط مختص مجموعهداران است؟
متاسفانه این هنر در کل گمنام است. ما وقتی نزد دوستان وزارت فرهنگ و حتا جاهای دیگر میرویم، هیچگونه شناختی از آن ندارند، یعنی ریشهای که باید به این ماجرا وصل باشد، قطع شده!
جایی هم تدریس نمیشود؟
نه متاسفانه. این هنر تدریس هم نمیشود. این هنر، یک هنر کاملاً اسلامی و شیعهی اسلامی است. اگر واقعاً در جمهوری اسلامی جایگاه خودش را پیدا نکند، هیچوقت و هیچکجای دنیا پیدا نمیکند. چیزی که ما میخواهیم اینست که جایگاه آن دوباره احیا بشود و چنین اتفاقی برمیگردد به اینکه دوستان ژورنالیست و هنردوست فضایی به ما بدهند تا دوباره هنر شمایلنگاری را احیا بکنیم. ما دو مسیر برای احیای آن داریم، یکی اینکه به صورت نقالی و سنتی،که از قدیم مرسوم بوده، احیا بشود، دوم اینکه به عنوان یک اثر گرافیکی احیا بشود. ما در مجموعهآثار این نمایشگاه، بُعد گرافیکی آن را مد نظر قرار دادیم، یعنی فکر کردیم اگر قطع تابلوها را کوچکتر و موضوعها را کمتر بکنیم، شاید به عنوان یک اثر مثلاً قهوهخانهیی مورد استقبال قرار بگیرد و برود روی دیوار خانهها. متاسفانه ما هنوز از لحاظ بازاریابی و شناخت به جایی نرسیدیم.کرونا هم که آمد، ما دو سال خانهنشین شدیم. از این نظر، ما به یاری دوستان نیاز داریم که این هنر را بیشتر معرفی بکنیم تا به جایگاهی برسیم که لازم دارد و لایق آن است.
پس با استناد به توضیحات شما، هنر نقاشی پشت شیشه، علاوه بر جنبهی تزیینی، میتواند کاربردی هم باشد!
بله، صددرصد. ما اینهمه هتل در ایران داریم. هنر به این زیبایی میتواند آنجا به کار برود.گاهی برخی دوستان این تابلوها را در قطع کوچک میبینند و میگویند کاشی است! یعنی آن را با کاشینگاری و هنرهای دیگر اشتباه میگیرند. البته اشکالی ندارد اما میخواهم بگویم ببینید چهقدر این هنر جذاب است. اینهمه هتل، سفرهخانه، توریست خارجی و… خیلی از این هنر استقبال میکنند. بارها پیش آمده این هنر را به افراد خارجی نشان دادهام و عاشق داستانهای شمایلنگاری شدند. میپرسیدند مثلاً این شمایل به ما چه میگوید؟! شما شمایل هر مذهبی را که کار بکنید، یک داستانی پشت آن است و این داستان برای مخاطبان خارجی خیلی جذاب است. حتا برای ایرانیها هم جذابیت دارد، چون جنبهی داستانگویی دارد. متاسفانه این حلقه گم شده و ما دوست داریم این حلقه وصل و دوباره این قضیه تکرار بشود.
آیا در این هنر، غیر از تم مذهبی، شمایلنگاری اسطورهیی هم کار شده؟! مثل داستانهای ادبی، حماسی، پهلوانان و اسطورههای شاهنامه.
بله. ببینید، وقتی میگوییم شمایل، بیشتر منظورمان شمایل مذهبیست، ولی من و دوستان دیگر در دو شاخه کار میکنیم. هم شمایل مذهبی و هم شاهنامهیی. اتفاقاً اقبال و استقبال بیشتری از کارهای شاهنامهیی وجود دارد. برای خود ما هم عجیب است چرا در زمانهیی که باید تمام امکانات برای شمایل مذهبی بسیج بشوند، این اتفاق نمیافتد! خیلی از دوستان دستاندرکار که پست دولتی دارند، حمایت لازم را نمیکنند. دلیلش را خودمان هم متوجه نشدیم. تنها خواستهی ما اینست نمایشگاهی باشد که این هنر فقط نشان داده بشود. نه حمایت مالی میخواهیم و نه کار خاصی احتیاج داریم. فقط میگوییم یک کار ژورنالیستی انجام بشود یا پودمانی آموزشی برگزار بکنند، شاید کسی دوست داشته باشد این هنر را در قالب ورکشاپ بیاموزد اما این حداقل خواستهها هم تاکنون مهیا نشده است.
در این نمایشگاه، آثاری هم خارج از قالب شمایلنگاری روی دیوار رفتهاند. هنرمندان این آثار از شاگردان شما هستند؟ این تابلوها بر چه مبنایی به نمایشگاه اضافه شدند؟
ببینید، نقاشی پشت شیشه مثل همهی هنرهای دیگر با تم مذهبی در ایران شروع شد، مثل بوم و پرده و… که در سبکهای قرن 14 و 15 میبینید کاملاً مذهبی است. بعد کمکم نقاشی از بُعد مذهبی خارج و وارد شاخههای دیگر شد. در نقاشی پشت شیشه نیز همینطور است. ابتدا نقاشی پشت شیشه در ایران با تم مذهبی شروع شده که عمدهی آن هم مسائل عاشورا و داستانهای امام رضا (ع) بوده. البته پیش از انقلاب تم اصلی نقاشی پشت شیشه شامل شمایلنگاری،گُلبته و خطاطی بوده که پنجتن مینوشتند و همهی این شاخهها استفاده میشدند، ولی پس از انقلاب با همت دوستانی مثل آقای سعید رضاخان و دیگر اساتید،کمکم اینها را جمع و منسجم کردند. الان از تکنیک نقاشی پشت شیشه،که ریختن رنگ پشت شیشه و دیدن از سمتِ مقابل است، شاخههای مختلفی پیدا شده که خیلی هم خوب است. حتا در این نمایشگاه، تلفیق ویترای (نقاشی روی شیشه) و نقاشی پشت شیشه را میبینید که در هر دو، متریال اصلی شیشه است. به تدریج موضوعات جدیدی به آن اضافه شد. سابقاً پرتره هم داشتیم که الان هم کار میشود، همچنین گُلبته و نقاشیهای انتزاعی. سبکهای جدید مثل کشیدن پرندگان هم کار میشود. اینها جدیدند. هدف کل مجموعه و تیم ما اینست که راهکاری پیدا بکنیم نقاشی پشت شیشه جزو محصولات فرهنگیهنری باشد، خریداری بشود و برود توی خانهها.
آیا خاستگاه هنر شمایلنگاری، ایران بوده یا یک هنر وارداتی است؟
هنر شمایلنگاری پشت شیشه، یک هنر وارداتی به کشور ماست که اولینبار زمان صفویه با شمایلهای حضرت مسیح (ع) وارد ایران شد که در کاروانها به عنوان تبرک و دورکردن بلایا از کاروانها استفاده میشد. وقتی این هنر وارد میشود، براقی شیشه را میبینند و اینکه هنر شمایلنگاری قابل شستوشوست و رنگ آن پاک نمیشود، جرقهی اجرای آن در ایران زده میشود. ما از زمان صفویه بهبعد اجازه پیدا کردیم صورت بکشیم. پیش از آن اجازهی این کار نبوده. هنر در خدمت مذهب بوده و مهمترین انگیزهیی که آن زمان باعث میشود این هنر مقبولیت عمومی داشته باشد، داستان عاشورا بود. با این داستان شروع میشود و بعد ایرانیزهتر و داستانهای امام رضا هم به آن اضافه میشود. در ادامه باز هم مذهبیتر شده، پندارهایی از بهشت و جهنم و پل صراط به شمایلها اضافه میشود. این روند تا دههی چهل پیش میآید که کمکم مردم مدرنتر میشوند و شمایلها را به روستاها میبرند که برای گرفتن خمس و زکات استفاده میشد، یعنی درویش یا سالکی این شمایلها را حمل و در مراسمی به نام «سرخرمنخوانی»، داستانی را روایت میکرده. حُسن این شمایلها به پرده، آن بود که پرده نیاز به دیوار داشت و حمل آن سخت بود اما شمایلها تابلوهای سی در چهل بودند که در یک خورجین میگذاشتند و هر کجا میخواستند، بساط نقل پیاده میکردند. الان جای چنین نقلهایی به عنوان یک پدیده هنری خالیست اما الان شرایط فکری جامعه خیلی عوض شده و آن جایگاه و تقدسی که باید وجود داشته باشد، خیلی کمرنگ شده است.
نکته ناگفتهیی اگر مانده، بفرمایید.
از دوستان رسانهیی و مطبوعات انتظار داریم از ما حمایت بکنند تا جایگاه این هنر را محکمتر بکنیم. در این منطقه، نکتهی خیلی مهم اینست که حداقل در زمینهی شمایلنگاری، ما دوستان شیعه در همسایگی کشورمان داریم. متاسفانه وقتی در خود کشورمان روی این هنر کار نکردیم، طبیعیست که همسایههای ما اصلاً اطلاعی از این هنر نداشته باشند. خیلی دوست دارم لینکهایی بین هنرمندان منطقه برقرار بشود. مثلاً میتوانیم با عراق، پاکستان و افغانستان خیلی خوب کار بکنیم. در این زمینه اگر کسی لینکهای لازم را دارد که ارتباط برقرار بکند، فکر میکنم اتفاق خوب و خجستهیی بیفتد.