آیین رونمایی از کتاب «سه‌گانه برف» برگزار شد؛ فیلم‌سازی که به تلخی «زندگی» متعهد است

مراسم رونمایی از کتاب «سه‌گانه برف»  نوشته خسرو معصومی در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به گزارش روابط‌عمومی خانه هنرمندان ایران، آیین رونمایی از کتاب «سه‌گانه برف» که شامل شش فیلم‌نامه خسرو معصومی می‌شود، شامگاه دوشنبه ۲۰ تیرماه با اجرای یارتا یاران در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

در ابتدای مراسم و پس از پخش مستندی درباره فعالیت‌ها و موفقیت‌های خسرو معصومی در عرصه‌ بین‌المللی، احمد طالبی‌نژاد منتقد سینما روی صحنه آمد و بیان کرد: امشب خودم را آماده کرده بودم تا از موضع منفی درباره فیلم‌نامه‌های خسرو معصومی صحبت کنم، ولی وقتی مستند او را دیدم، خجالت کشیدم. من به عنوان یک دوست نمی‌دانستم خسرو این‌همه افتخار در کارنامه دارد، این موضوع از آن‌جا نشأت می‌گیرد که او بیش از حد متواضع است. خسرو روحیه عجیب و غریبی دارد، به نحوی که خود را برجسته نمی‌کند، هر کس دیگری جای او بود و این‌همه افتخار داشت، مرتب مصاحبه می‌کرد اما این حجب و حیای خسرو باعث شده او کم‌تر در چشم باشد.

احمد طالبی‌نژاد

تلخی فیلم‌های معصومی به کودکی او بازمی‌گردد

او با بیان این‌که خسرو معصومی با آن‌که زبان شیرینی دارد اما فیلم‌نامه‌ها و فیلم‌های تلخی دارد، اظهار کرد: این ویژگی منحصر به او نیست و بسیاری از افراد چنین هستند. با این‌حال خسرو در رفتار اجتماعی بسیار دوست‌داشتنی است. بخشی از تلخی فیلم‌های خسرو معصومی به کودکی او برمی‌گردد، زیرا زندگی خانوادگی دشواری داشته، بسیار زحمت کشیده، زجر دیده و مثل خیلی از جوانان خودساخته آن دوران، سختی زیادی دیده است. با همه این‌ها خسرو حالا جایگاه بسیار خوبی در سینمای اجتماعی دارد

طالبی‌نژاد مطرح کرد:گرچه من دیالوگ‌نویسی خسرو را دوست ندارم اما او درام را خیلی خوب خلق می‌کند، ضمن این‌که همیشه عکاسی درجه یکی در فیلم‌های خسرو می‌بینیم. یکی از ایرادهایی که همیشه به فیلم‌نامه‌های او داشتم ناظر بر دیالوگ‌هایش بوده، واقعیت اینست که خسرو سینماگری متعهد به مفهوم واقعی کلمه است. او متعهد به زندگی خود، کودکی‌اش و زجرهایی است که در زندگی کشیده و در واقع می‌خواهد به آیندگان هشدار بدهد. فیلم‌های خسرو بین رئالیسم و ناتورالیسم نوسان دارد، از یک طرف طبیعت و از سوی دیگر آرمان‌گرایی را در فیلم‌های او می‌بینیم که این مرز رئالیسم و ناتورالیسم به اندازه یک موی باریک است.

او گفت: جشنواره‌هایی که به خسرو جایزه داده‌اند عمدتاً مارکسیستی و کمونیستی بوده‌اند، چون در فیلم‌های او یک‌جور عدالت‌خواهی و مبارزه بین خیر و شر دیده‌اند، در واقع یک نگاه جامع‌گرایانه در فیلم‌های خسرو معصومی وجود دارد. این را هم باید عنوان بکنم که خسرو فرد دروغ‌گویی نیست و احتمالاً آن جشنواره‌ها این ویژگی‌ها را در آثار او دیده‌اند.

فصل مشترک سینمای کن لوچ و خسرو معصومی

در ادامه، جواد طوسی منتقد سینما پشت تریبون قرار گرفت و بیان کرد: کن لوچ فیلم‌ساز مورد علاقه خسرو است. کن لوچ به بهانه یک خانواده، بحران و مشکلاتش، به تفکر خودش می‌رسد و آن را تعمیم می‌دهد. خسرو معصومی هم، همین سمت‌وسو را دارد. در جامعه‌ای که فقر بیداد می‌کند، خسرو معصومی سعی دارد با نگاهی تعدیل‌یافته این خط عدالت‌خواهانه را دنبال بکند. از این منظر می‌توان فصل مشترکی بین کن لوچ و خسرو پیدا کرد، به ویژه‌ که هر دو فیلم‌ساز به نهاد خانواده اهمیت می‌دادند. مقوله عشق را هم در آثار معصومی می‌شود به خوبی دید.

طوسی ادامه داد: خسرو معصومی هیچگاه منفعل نبوده؛ هنرمندی که از دنیای پیرامون خود وام می‌گیرد و نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد. نگاه اجتماعی خسرو معصومی یک نگاه متفاوت و مستقل با فیلم‌سازان دیگر است اما نگاه جامعه‌شناختی در فیلم‌های او کم است.

در جست‌وجوی یک زبان سینمایی ناب

سپس مصطفی مختاباد روی صحنه آمد و عنوان کرد: خسرو را بیش از چهل سال است می‌شناسم، ما هم‌ولایتی هستیم و به یاد دارم او یک بار به من گفت می‌خواهم به حلبی‌آباد بروم و فیلم کوتاهی بسازم، ما با هم به آن لوکیشن رفتیم و در نهایت خسرو آن فیلم را ساخت. در واقع این بی‌قراری و بی‌تابی از همان زمان دانشجویی در وجود او بود. از همان دوران این دغدغه‌مندی فکری و اجتماعی را در خسرو دیده‌ بودم.

او گفت: ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که برخی گفتمان‌ها در آن حاکم است؛ جامعه‌ای که دولت همه نهادها و گفتمان‌ها را در دست دارد، پس با این جامعه چه می‌شود کرد؟ در این میان خسرو یک فیلم‌ساز پست‌مدرن در یک جامعه پست‌مدرن است. او در چنین شرایط بحرانی به عنوان فیلم‌ساز یک نگاه ژانریک در ذهن خود داشته و به دنبال یک زبان سینمایی ناب بوده، او سعی کرده خود را به عنوان یک فیلم‌ساز مستقل حفظ بکند.

روزی که قصه‌ام به چشم آمد

در ادامه خسرو معصومی پشت تریبون قرار گرفت و ضمن قدردانی از تبسم آتشین برای برگزاری این مراسم به خاطره‌ای از دوران دبیرستانش اشاره کرد و گفت: تنها چیزی که از دوران دبیرستان به آن علاقه‌ای نداشتم خواندن کتاب بود! یادم است یک روز یکی از دوستانم من را به کتاب‌فروشی برد و برایم کتابی پلیسی خرید. وقتی به خانه رفتم از روی کنجکاوی آن را خواندم و خیلی خوشم آمد؛ طوری که خواندن چنین کتاب‌هایی استمرار پیدا کرد. آن دوستم با این روش من را علاقه‌مند به کتاب‌خوانی کرد اما یک روز برادرم کتابی برایم خرید که زندگی من را زیر و رو کرد. برادرم مجموعه کتاب‌های صمد بهرنگی را به من داد و با این مجموعه عاشق خواندن کتاب شدم.

کارگردان «کار کثیف» افزود: من آدمی نبودم که چیزی بنویسم؛ این موضوع از آن‌جا شروع شد که روزی در روزنامه‌دیواری مدرسه قصه‌ای نوشتم و آن قصه به چشم آمد. آن روز دیگر تصمیم گرفتم بنویسم، آرام‌آرام شروع به نوشتن کردم؛ به نحوی که درباره یک موضوع انشاهای مختلفی برای همکلاسی‌های خودم می‌نوشتم.

معصومی گفت: یک‌بار فیلم‌نامه‌ای دوصفحه‌ای با نام «خاک باران» از کیانوش عیاری خواندم، آن فیلم‌نامه به معنای واقعی من را تکان داد، از آن به بعد سعی کردم از روی دست کیانوش عیاری فیلم‌نامه‌نویسی بکنم.

او در پایان با گلایه از سازمان سینمایی توضیح داد: مدتی بود روی فیلم‌نامه‌ای با عنوان «شلیک به اسب لنگ» با محوریت کولبران کار می‌کردم. بعد از آن‌که ارشاد سه بار به این فیلم‌نامه اصلاحیه داد در نهایت به آن مجوز نداد و این کار هیچ‌وقت ساخته نشد.

4.2/5 - (4 امتیاز)