نقدی بر نمایش «تن‌داده» به کارگردانی منصور صلواتی

مسخ عابران پیاده پشت چراغ قرمز

بهنام حبیبی:

تماشاخانه‌ی دیوار چهارم، مردادماه امسال، نمایشگر نمایشی در قالب ابزورد است که این گونه‌ی نمایشی با توجه به رویکردها، محتوا و قالب خود، از سویی هواخواهان خاص خود، و از سوی دیگر نیز بی‌توجه‌ای‌های مربوط به خود را داراست. نمایش «تن‌داده» با آغاز خود، آدم‌هایی را در برابر دیدگان مخاطب روی صحنه می‌چیند که نشانی روشن و کاملی از خود بروز نمی‌دهند و گویا قرار هم نیست که هیچ آشنایی کاملی با یکدیگر داشته باشند و تنها هدف مشترک همه آن‌ها گذشتن از عرض خیابانی است که همگی آنان در پیاده‌روِ یک بَر این خیابان به انتظار ایستاده‌اند. نمایش با انتظار و گشتن کارکترهای داستان در پی چیزی یا کسی آغاز می‌شود و پی گرفته می‌شود.گشتن آدم‌ها به دنبال چیزی یا کسی که خود کارکتر هم نشان روشن و واضحی از آن چیز ندارد، از ویژگی‌های بارز نوع ادبیات ابزورد به شمار می‌رود که در این نمایش به خوبی بر آن تاکید گذارده می‌شود.

پیرمرد داستان نمایش، با ظاهر و شخصیت باتجربه‌اش و با قرارگیری‌اش در یک کنج آوانسن، به تنهایی، وزن پایان مسیر کارکترهای دیگر داستان در ادامه مسیر زندگی‌شان را در خود جمع کرده و گاه و بی‌گاه با ارتباط معنایی‌اش با دیگر آدم‌های نمایش، انگیزه، رفتار، و هدف این کارکترها را به چالش می‌کشد و از پوچی، سرگردانی و حتی بی‌هدفی همه آن‌ها سخن به میان می‌آورد. او در اعتراض به پرسش‌های پی‌درپی و مزاحمت‌های عابران بیان می‌دارد:«چرا هیچ‌کس نمی‌ذاره واسه خودم باشم؟»،که این دیالوگ نشان از تنهایی و سرخوردگی و انزوای انسان ابزورد دنیای امروزی ما دارد. او درباره رویاپردازی‌های آدم‌های دور و بر خود نیز می‌گوید:«رویاپردازی تاوان سنگینی داره»،که نشانی از به بن‌بست‌رسیدن انگیزه و نیروهای درونی آدم‌ها برای زندگی در واقعیت پیرامونی خویش، و انگیزه آنان برای فرار به اتوپیای ذهنی آن‌هاست. مرد جوان دیگری که کیف به دست دارد و به نظرش رسیده مورد توجه دختر جوانی قرار گرفته است، می‌گوید:«خیلی خوشحالم که من رو می‌بینید»،که این دیالوگ نشانی طنزآلود از تنهایی و مات‌بودن دید آدم‌های عصر امروز ما نسبت به یکدیگر است.

کارگردانی نمایش «تن‌داده» در قالب ابزورد، انگیزه بزرگ این کارگردان را در جایگاه نویسنده ـ کارگردان، به خوبی به نمایش می‌گذارد.کارگردان با دراماتورژی خوبی از این متن ابزورد، نمایشی جذاب روی صحنه آورده است. شاید بتوان بزرگ‌ترین امتیاز کارگردانی این اثر نمایشی ابزورد را در ایجاد فضاهای ذهنی درونی آدم‌ها به موازات چالش‌ها و تعاملات واقعی آن‌ها در برابر یکدیگر دانست که این توانایی در کارگردانی نمایش ابزورد، بسیار حائز اهمیت است.

بازیگران نمایش «تن‌داده» نیز به خوبی با دراماتورژی کارگردان نمایش هماهنگ هستند.گرچه برخی از آدم‌های نمایش با یکدیگر دیالوگ‌هایی رد و بدل می‌کنند، ولی گویی هر یک از آنان به تنهایی روی صحنه نمایش حضور دارند و در واقع، هیچ تعامل درونی بین آن‌ها برقرار نمی‌شود و هر یک در واقع تنها به دنبال رسیدن به هدف خویش است. آدم‌هایی که تنها در دنیای کوچک درون خویش زیست می‌کنند و زیست بیرونی آن‌ها تنها محدود به رفتار قانونی آن‌ها در برابر یکدیگر و در برابر جامعه است، و از عشق، ‌دل‌دادگی، و آمیزش عاطفی و اخلاقی بین آن‌ها هیچ خبری نیست.

طراحی صحنه، دکور و اکسسوار نمایش «تن‌داده»، به خوبی از قالب ابزورد خود پیروی می‌کند. همه اکسسوار صحنه با یک چراغ راهنمایی و رانندگی، یک نوار راه‌راه خطوط عابر پیاده، و یک واگن زباله که در سوی مخالف و مورب این چراغ قرار گرفته، بیان می‌شود که خود بیانگر خلاصه‌شدن زندگی انسان امروزی در قانون و پس‌ماندگی در جامعه است. نمایش از نورپردازی تقریباً خوبی برخوردار است،گرچه نوع نورپردازی موضعی روی پیرمرد، و کم‌رنگ‌بودن نورپردازی دیگر نقاط صحنه، چندان موجه به نظر نمی‌رسد و اگر نورپردازی تخت و یکدست در کل صحنه با شدت بیش‌تری انجام می‌شد برای دید مخاطب نتیجه بهتری در بر داشت. نمایش از موزیک متن و یا میزانسن موسیقایی چندانی برخوردار نیست که مشخصاً این هدف نیز در راستای ایجاد فضای بهتری در راستای فضای ابزرد انجام گرفته و از این دیدگاه، تصمیمی موجه به نظر می‌رسد.

نمایش «تن‌داده» با ورود پیرمرد به صحنه نمایش، و در حالت قرمزبودن چراغ آغاز می‌شود، و با خروج پیرمرد نیز پایان می‌پذیرد، بی‌آن‌که چراغ سبز بشود و کسی بتواند بدون مشکل از عرض خیابان عبور بکند. «تن‌داده» با حضور یک چراغ‌قرمز راهنمایی و رانندگی که در کنجی از آوانسن و در کنار پیرمرد، پیوسته روشن است، حرف‌های بیش‌تری برای گفتن دارد. این چراغ‌قرمز در داستان، برای ایجاد سدی در برابر حرکت آدم‌های این نمایش، به خوبی نقش نیروهای فرادست قانونی و حکومتی را به ذهن متبادر می‌کند؛ چراغ‌قرمزی که هرگز رنگ عوض نمی‌کند تا راهی برای حرکت انسان‌ها به سوی اهداف‌شان را فراهم بسازد، و اگر مردم، مانند آن چند جوان ماجراجو و بی‌باک، بدون توجه به آن از عرض خیابان گذر بکنند، با نیستی و نابودی روبه‌رو خواهند شد.

«تن‌داده» روایتی ابزورد از محدودیت‌ها، چالش‌ها، انگیزه‌ها و خواست‌های انسان امروز است که هر روز بیش‌تر در این چالش‌ها و محدودیت‌ها به جسم جامدی مانند پیرمرد داستان نمایش تبدیل می‌شود تا عمر خود را بی‌حرکت و بی‌نتیجه به پایان برد.

5/5 - (1 امتیاز)