هنوز در خیلی از شهرها، شیوههای آموزشی ۳۰ سال پیش تدریس میشود

«اندیشه هژبر» سال ۱۳۷۱ در مشهد متولد شده است. او موسیقی را از نُهسالگی آغاز کرد؛ با گیتاری که خواهرش برای او تهیه کرده بود. دو جلسه بیشتر معلم نداشت و ادامهی آموزشش را به صورت خودآموز پیش برد. این نوازنده تا کنون در شش فستیوال از اولین فستیوالهای راک ایران حضور داشته است.«اندیشه هژبر» از سال 86 تدریس را شروع و امسال خودش را بازنشسته کرده تا دیگر تدریس نکند و محتوای آموزشیاش را از طریق «یوتیوب» رایگان در اختیار شاگردانش بگذارد. این نوازندهی گیتارالکتریک تا امروز چهار آلبوم رسمی را با مجوز وزارت فرهنگ منتشر کرده و تمامی آهنگسازیها و نوازندگیهایش را خودش بر عهده داشته است. اولین آلبوم هژبر سال 93 با نام «۱۸۱۸۱»، آلبوم دوم سال 95، آلبوم سوم سال 98 و آلبوم چهارم سال 1400 منتشر شده و طبق گفتهی خودش اکنون برای آمادهکردن آلبومهای پنجم و ششم وقت میگذارد. این نوازندهی مشهدی در کنار آلبومهای خود، به عنوان نوازندهی مهمان با هنرمندان دیگری از جمله گروه «الکتروکیوت» و «نوید اربابیان» همکاری داشته که برخی از این آثار منتشر شده و برخی در آینده منتشر خواهد شد.گفتوگوی سایت هنردستان را با این نوازندهی خوشآتیه بخوانید.
موسیقی را از چه زمانی و با کدام ساز شروع کردید؟
در سال 1379 یا 1380 موسیقی را با گیتار آغاز کردم. از کودکی به گیتارالکتریک علاقه داشتم و نمیدانم چرا همیشه خودم را با این ساز تصور میکردم! من مثل خیلیهای دیگر که با خرافات میگویند «اول با گیتار آکوستیک شروع کن و بعد به سمت الکتریک برو»، من هم متاسفانه یا خوشبختانه با آکوستیک شروع کردم و پس از یک سال خواهرم دوباره گیتارالکتریک را برایم خرید.
مسیرتان در موسیقی را موسیقی با کدام سبک و چگونه پیدا کردید؟
اولینبار در پنج یا ششسالگی با گروه موسیقی «پینک فلوید» آشنا شدم و آثارشان به گوشم خورد. خواهر و برادرانم آن گروه را به من شناساندند. پس از آن در گذر زمان با بقیهی سبکهای راک و متال آشنا شدم. تا شانزدههفدهسالگی دوست داشتم خواننده و گیتاریست بشوم اما صدای خودم را دوست نداشتم؛ از اینرو به این نتیجه رسیدم که مهارتهای نوازندگیام را بیشتر کنم و به سمت موسیقی بیکلام برم؛ در این زمینه پیشرفت بیشتری داشتم تا در خوانندگی. سبک کاری من «اینسترومنتال راک» یا «متال» یا تخصصیتر «اینسترومنتال گیتار» است اما به تمام سبکها گوش میدهم. موسیقی محبوبم نیز آثار کلاسیک و دورهی باروک است.
به نظرتان یک نوازندهی گیتارالکتریک باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
تا امروز هزاران گیتاریست مطرح در دنیا با آهنگها و نوازندگیشان خود را معرفی کردهاند و هر کدام لهجه و شخصیت خاص خودشان را دارند. بنده معتقدم گیتاریست باید خودش باشد، حتی اگر بد باشد! چون شبیه یکی دیگر شدن کاری راحت و البته بیفایده است.گیتاریستها هر کدام مثل یک هنرپیشه توانایی و مهارت خاص خود را دارند و هیچکدام نسبت به دیگری برتر نیستند. فقط باید خودمان باشیم.
فعالیت با کدام هنرمند برای شما لذتبخش است؟
در آلبوم سومم که به نام «هاتمیخد» منتشر شد، نوازندگان زیادی به عنوان مهمان همکاری کردند که هر کدامشان از هنرمندان مطرح کشورند؛ افرادی از جمله علی اظهری، همایون مجدزاده، امیر وفایی، فرشید کاظمی، حسام الهامیفر، آیدین حسنزاده، آندره خاچیکیان، رضا غلامی و نوید اربابیان. همکاری با تمام این دوستان از افتخاراتم بوده است.
گویا شما تدریس هم میکنید!
بله، از شانزدهسالگی شدیداً به تدریس علاقه داشتم، حتی الان که دیگر هنرجو قبول نمیکنم اما یکی از موضوعات مهم و اثرگذار در پیشرفت نوازندگیام تدریس بود، زیرا مجبور میشدم خودم را زیر ذرهبین ببرم و در وهلهی نخست، ایرادهایم را از میان بردارم.
برای تدریس قواعد قدیمی را آموزش میدهید یا این روشها در گذر زمان تغییر کردهاند؟
تمام مباحثی که به هر هنرجو درس دادهام، جمعآوریشده از شیوهی گوناگون تدریسهای بزرگان جهان و تجربیات خودم بوده. لازم است عنوان بکنم که متاسفانه در ایران و بخصوص مشهد، مدرسان هنوز روشهای درسی بسیار قدیمی و اشتباه را آموزش میدهند و این موضوع به یک روال تبدیل شده! آنان حتی از خودشان هم نمیپرسند آیا این روش دیگر بس نیست؟ با نهایت تاسف باید بگویم شیوههای آموزشی ۳۰ سال پیش هنوز در خیلی از شهرها تدریس میشود!
برنامهتان برای آینده چیست؟
اینکه بتوانم همچنان همین مسیر را بروم و کارم را به شنوندگان بیشتری معرفی بکنم تا شاید باعث انگیزهی تمرین در نسل بعدی بشوم، همانطور که خودم از بزرگان انگیزه گرفتهام.
بیشترین تاثیر را از کدام نوازنده گرفتهاید؟
پرسش سختی است اما هر نوازندهای که تا امروز دیدهام چه معروف، چه ناشناس، همگی برای من تاثیرگذار بودهاند، زیرا نوازندهی خوب برای من مثل یک الگوست. من از روش پیشرفت هر کسی که خوب و حرفهای باشد، بهره میبرم و خودم را تقویت میکنم، ولی میتوانم از چند نوازندهی مهم نام ببرم، از جمله «Vinnie moore، Paul gilbert، Yngwie Malmsteen، John petrucci، Chris impelliteri و Buckethead Steve vai».
از میان سبکهای موسیقی راک، بیشتر به کدام ژانر علاقه دارید و چرا؟
پاسخ این پرسش واقعاً دشوار است، چون راک تنوع سبک زیادی دارد و علاقهام نیز به حالوهوای آن لحظه وابسته است. من هر سبکی را که موسیقیمحور باشد، دوست دارم و خواننده آخرین گزینهای است که به آن توجه میکنم.
دورهی اوجگیری موسیقی راک ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظرم تازه شروع شده است. مدتی تعداد زیادی از گروهها مسیر را در سالهای 1380 تا 1385 باز کردند، ولی آن مسیر در یک دورهی طولانی سرکوب شد. من معتقدم این سبک تازه در حال جانگرفتن است اما تا زمانی که به همهی گروهها فرصت اجرا ندهند، روند آن به همین کندی پیش میرود، ولی باز هم میتوان گفت خوب است.
تا چه حد با برخی از ویژگیهای ظاهری که بعضی از نوازندگان راک برای خود میسازند، موافقید؟
ظاهر و نوع پوشاک یک سبک زندگی است و کاملاً شخصی. تعداد زیادی از طرفداران حتی بیشتر از هنرمندان، سبک ظاهری خاصی را برای خودشان برمیگزینند که بیانگر هویت سبک زندگی و موسیقیشان است. از دید من، خیلی وقت است که جنبهی ظاهری در حال محوشدن است و در واقع این اصل داستان است که اولویت پیدا میکند. البته سبکهای دیگر موسیقی از این موضوع جدا نیستند و همچون یک جامعهاند. موسیقی محلی و نوع پوشش، موسیقی پاپ، رپ، جز و کلاسیک، هر کدام از این سبکها یک استانداردهای ذهنی را در جامعه ایجاد کردهاند که در گذر زمان شکل گرفتهاند و هر دسته با استایل خاص خودشان زندگی میکنند. بنده بر این باورم که ما باید فراتر از این موضوعها بیندیشیم، چراکه هویت موضوع اهمیت بیشتری دارد تا ظاهر. منظورم اینست که به جای این پرسش که ذهن مخاطبان درگیر بشود، باید بگوییم مخاطبان راک برخلاف ظاهر خشن، بسیار دلنازک و به نوعی بیمناک هستند و هیجانهای فیزیکی مثل تفریحات فیزیکی و شلوغی بیدلیل را نمیپسندند. آدرنالین مورد نیاز آنان، فقط با موسیقی و کنسرت تامین میشود. از طرفی، بیشترشان کارهای خطرناک نمیکنند، ترن هوایی دوست ندارند یا رانندگی با سرعت بالا را نمیپسندند. البته شاید گفتههایم ربطی به پرسش شما نداشته باشد اما آنان در کنار ظاهر ترسناک و هویمتالبودن، ترجیح میدهند در منزل بنشینند و آهنگها را در خلوت گوش بکنند.
