نگاهی به رمان «آوا در آینه» نوشته‌ی «فائزه دائمی»

فردا روز دیگری‌ست

احمدرضا حجارزاده: «آوا در آینه» داستانی نیمه‌بلند یا رمانی کوتاه (59 صفحه) با محتوایی جذاب و تاثیرگذار برای نوجوانان ـ بخصوص دخترخانم‌ها ـ درباره‌ی معضل آزار جنسی است. در سینمای ایران، معدود فیلم‌هایی به بحران آزار جنسی پرداخته‌اند که بارزترین‌شان، فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند/1392» ساخته‌ی پوران درخشنده است، ولی در عرصه‌ی ادبیات، خیلی کم به این مساله پرداخته شده و «آوا…»، نخستین اثر داستانی است که به طور جدی موضوع تعرض جنسی به نوجوانان را مطرح می‌کند.

وقتی این کتاب را می‌خوانید، به خوبی دردی را که بر شخصیت اصلی گذشته، حس می‌کنید. نویسنده (فائزه دائمی) از توصیف و نشانه‌گذاری‌های دقیق و درستی در داستان بهره برده تا خواننده به راحتی با «آوا»ی قربانی هم‌ذات‌پنداری بکند. در این میان، خالق اثر با پیوند داستانش به فضای تئاتر، علاوه بر این‌که توانسته راهکار موثری برای خروج از بحران روحی آوا پیدا بکند، با انتخاب نمایش‌نامه‌ی «آنتیگونه» نوشته‌ی سوفوکل به معرفی نمونه‌ی درخشانی از مبارزه و شجاعت زنان در ادبیات نمایشی بپردازد. از این منظر، داستان «آوا…»، رمان «بازیگر عزیز من» اثر شبنم طلوعی را به یاد هر کتابخوان حرفه‌ای می‌آورد، با این تفاوت که در کتاب خانم طلوعی، خبری از آزار جنسی نیست و فقط علاقه‌ی پرشور یک دختر نوجوان را به تئاتر دنبال می‌کنیم. درست مثل آوا در همین کتاب که دختری اهل کتاب و عاشق تئاتر، نوشتن و خواندن است. حتا هر کدام از فصل‌های ده‌گانه‌ی کتاب، با جمله‌ای از نمایش‌نامه‌ی آنتیگونه شروع می‌شوند که بعدها آوا آن را بازنویسی می‌کند و خودش در نقش آنتیگونه ظاهر می‌شود. شاید بیش از هر چیز، خواندنِ آن کتاب و بازی در آن نقش در گذر از برزخ روانی آوا او را یاری می‌کنند.

راوی داستان، خودِ آواست که با ظرافت تمام و بدون این‌که اشاره‌ی مستقیم بکند به آن‌چه میان او و مرد متجاوز گذشته، خشم و اندوهش را بیان می‌کند. او،که ابتدا خود را گناهکار و کثیف می‌داند، شروع به پاک‌کردن نشانه‌های تعرض از خود و زندگی‌اش می‌کند. موهایش را از ته می‌تراشد، حمام‌های طولانی می‌رود و بارها خود را می‌شوید تا جای هرگونه تماس مرد را از تن خود پاک بکند، یادگاری‌های مرد (دوست صمیمی پدر و مادرش) را از اتاقش حذف می‌کند، از جمله کاناپه‌ی زردرنگِ تخت‌خواب‌شو که روی آن به آوا دست‌درازی شده، یا سرسوییچی باجه‌تلفنِ قرمزرنگ که سوغاتی از لندن بود. آوا حتا پس از این حادثه،گروه تئاتر مدرسه را ترک می‌کند، زیرا استعداد و علاقه‌اش به تئاتر هم ناشی از آموزش‌های عموکامران (مرد متجاوز) است اما او نمی‌داند می‌توان از امروز همه‌چیز را تغییر داد و پا به فردا گذاشت، چون فردا روز دیگری‌ست.

شخصیت‌پردازی‌های کتاب خیلی خوب و باورپذیرند و نویسنده توانسته تصویری روشن از آدم‌های پیرامون آوا ارائه بدهد، به ویژه کاراکتر «یاسی»،که با حضور پررنگ و قدرتمندش مانند یک نیروی مضاعف برای هل‌دادنِ آوا در جاده‌ی رهایی عمل می‌کند. از دیگر نقاط قوت رمان این‌که زبان نوشتاری و روایت داستان، برای نوجوانان امروزی کاملاً ملموس و به‌روز است. اشاره به فضای مجازی،کارگاه آموزش بازیگری، موسیقی‌های مورد علاقه‌ی دختران و سرگرمی‌های‌شان برای رابطه با تجربه‌ی نخستین عشق‌های دوران بلوغ، برای هر دختر نوجوانی آشنا و قابل درک است.

رمان «آوا در آینه»، شاهکار نیست و حتماً ضعف‌های کوچک و اندکی هم دارد اما آن‌قدر خوب است که بتوان خواندنش را به خانواده‌هایی که دختر نوجوان دارند و همچنین خودِ دختران نوجوان پیشنهاد کرد. شیوه‌هایی که برای برخورد با بحران آزار جنسی در کتاب مطرح شده،کاربردی و مفیدند. مخاطب هدف کتاب می‌آموزد در چنین مواقعی ترس و نگرانی را کنار بگذارد و مساله را با بزرگ‌ترها و افراد قابل اعتمادی مانند مشاوران مدرسه یا پدر و مادر در میان بگذارد.

در پایان باید گفت داستان «آوا در آینه»، بستر بسیار آماده و مناسبی برای تبدیل‌شدن به نمایش‌نامه و اجرای صحنه‌ای ـ بخصوص در جشنواره‌ی تئاتر دانش‌آموزی ـ دارد و عجیب که تاکنون کسی به صرافت اجرای آن نیفتاده است. تلفیق این داستان و نمایش‌نامه‌ی آنتیگونه، بی‌شک می‌تواند نمایش درخشانی را پدید بیاورد که جامعه‌ی امروز به تماشای آن نیاز دارد.

5/5 - (2 امتیاز)