آگاهی و درمان بیماریها
بسیاری از اندیشمندان جامعه شناسی ایرانی بر این باور هستند که برای گشودن گره های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی خانوادگی روزگار اکنون ایران، می بایست نگاهی انتقادی و آسیب شناسانه به تاریخ معاصر این سرزمین اهورایی داشت. همچنین بیشتر آگاهان بر چند و چون ایران و ایرانیان، تاریخ معاصر را از ریختیابی انقلاب مشروطه تا امروز ما ارزیابی کرده اند و علت این ارزیابی ویژگی های مشترک و شاید از این اشتراک مهم تر، واکنش ها و رفتارهای تکرارشده ایرانیان از مشروطه تا امروز است. بر این مایه، شاید بتوان گفت که بر هر ایرانی فرهیخته واجب و برای او ضروری است که مطالعه ژرف و انتقادی پیرامون تاریخ معاصر سرزمین آریاییان داشته باشد. روشن است که نظرات کلی، سطحی و کلیشه ای و واکنش های شعاری نه تنها کارگشا نخواهند بود، بلکه ممکن است به بی راهه و ویرانکده منتهی شوند.
نمایش «فنجان در توفان چای»، از کم شمار نمونه های هنر نمایش است که تلاش کرده به دور از ستایش های بی مورد و افراطی یا فحاشیهای دور از خرد و هوش نسبت به گذشته معاصر باشد. این نمایش می کوشد واکنشی هنرمندانه، تحلیلی، جزیی نگرانه و ژرفاندیشانه نسبت به امروز و دیروز همعصر داشته باشد. واکنشی آمیخته از استنادهای تاریخی و نیز تخیل هنرمندانه؛ نمایشی بهرهمند از دغدغه مندی مسوولانه نسبت به ایران و برخوردار از زیبایی شناسی فرهنگ و هنر ایرانی و به ویژه نمایش های ایرانی که از مولفه ها و مصداق های آن می توان به سکوی نمایش ایرانی، میزانسن های چهارسو، حضور کاراکتر سیاه، روایتگری نمایشگرانه؛ ترانه ها، دستافشانی و پای کوبیهای شادانه و … اشاره کرد که رمز و راز هر کدام از این مولفه ها و مصداق ها را می توان از دیدگاه نشانهشناسی کاوید و بررسید.
پیشتر هم بارها گفته ام و نوشته آورده ام و بنا بر ضرورت تکرار می کنم که: در برخی منابع آمده: شماری از اهل عرفان بر این باورند که حقیقت یک جام آینه بود که در روز ازل افتاد و شکست؛ هر تکه از آن در بر یکی از انسان ها قرار گرفت و ناخوش آنکه شماری از آدم ها دچار این توهم می شوند که کلیت حقیقت آن ذره ای است که در دست آنها قرار دارد. اما حقیقت اصلی دگرباره در روز موعود ریخت خواهد یافت، در آن هنگامه که تکه های آن جام آینه آسمانی دوباره به هم بپیوندند.
توهم یادشده، مخاطره جزماندیشی را در پی خواهد داشت و یکی از زیباترین و هوشمندانه ترین فرآیندهایی که می تواند ما را از باتلاق جزماندیشی برهاند،گسترش و افزایش گفتمان انتقادی و نهادینه شدن اندیشهی نقد و گفتوگو است. نمایش فنجان در توفان چای، گفتوگویی دراماتیک و انتقادی است پیرامون دردهایی که به گفته خود نمایش بیماری هایی هستند که (هزار سالست برای آنها درمانی پیدا نشده). آری، شاید باید برای تحلیل عمیق تر چالش های معاصر و امروز، سده های گذشته و روزگار پیش تر را با نگاهی دوباره و چندباره، ژرف تر و هوشمندانه تر بررسی کرد. تعارف ها را کنار بگذاریم، از ممیزی نابخردانه و هراسآلود دیگران دست بکشیم، خودسانسوریها را ناکارآمد بدانیم و باور کنیم که پذیرفتن درد، نخستین گام درمان است. باید از منفعتطلبی شخصی دست کشید، مصلحتاندیشانه صلاح مملکت را دریافت و با واقعیتها روبهرو شد، اگر میخواهیم پاسخی درخور برای تاریخ پس از خود به یادگار بگذاریم و خویشکاری مسوولانه خود را شرافتمندانه به انجام رسانیم. بهرهمند از این نگاه است که کاراکتر دکتر نمایش «فنجان در توفان چای»، در پایان، بارها فریاد برمیآورد: ما بیماریم، بیماریمون درمان نداره، چون آگاه نیستیم.
چه خوش که نمایش «فنجان…» تلاش می کند از پروپاگاندا و شعارزدگی دوری کند؛ برخوردار از این مرام است که این نمایش می تواند از سطح گذر کند و دارای لایه های ژرفساختی شود. لحظه های کمیک این نمایش، به ویژه با حضور کاراکتر یاقوت و بازی خوش انرژی و تماشایی مرتضی ایجادی ستایش برانگیز هستند. به راستی تلاش هنرمندانه یکایک بازیگران این نمایش، ویژه تر محمدامین امامی در نقش لستر و محمدصادق مقدسیان در نقش دکتر، ستودنی است. همه آنها کوشیده اند افزون بر دریافت و درک درست و عمیق از کاراکتر، ارائهای بهاندازه، زیبا، گیرا و تاثیرگذار داشته باشند.
هگل در جایی نوشته:«تاریخ همواره دو بار تکرار می شود».
اندیشمندی دیگر که روزگاری دانشجوی هگل بوده، بر این گفته افزوده:«بار نخست به ریختار تراژدی و بار دوم به ریختار کمدی»! بیگمان دوستداران راستین ایران و ایرانیان می بایست با پویش های فرهنگی درخور، مانند آفرینش نمایش «فنجان…»، از تکرارهای چندباره اشتباه های تاریخ معاصر و پیش از آن جلوگیری کنند. دیالوگ های نمایش فنجان در توفان چای درخور درنگ و اندیشه هستند؛ از این روی که دراماتیک هستند.گفتوگوهای این نمایش افزون بر ایجاد درگیری، دارای ویژگی پیش برندگی هستند و پرداخت خوبی را از کاراکترهای «فنجان…» ارائه می دهند. آکسسوار و ابزار به کار رفته در طراحی صحنه نمایش «فنجان…»، با ظرافت اندیشه طراحی شده اند و برترین آنها بشکههای نفت هستند. نفت، این حامل انرژی جادوانه که تاریخ ایران و جهان را به پیش و پس از اکتشاف و استخراج خود تقسیم می سازد. تلاش برای روزآمد کردن شیوه ها و شگردهای نمایش های سنتی ایران، دیگر ویژگی ستایشبرانگیز «فنجان…» است.