دو پیشنهاد برای مطالعه در روزهای نوروز

همیشه پای ایرانیان در میان است!

احمدرضا حجارزاده

سالی که گذشت، به دلایلی که بر هیچ ایرانی پوشیده نیست، سال تلخی برای مردم کشورمان بود؛ سالی پر از اخبار و حوادث ناخوشایند که البته مسیر تازه‌ای در آینده‌ی زندگی ایرانیان باز کرد اما آن‌چه بیش از هر چیز دیگر در سال 1401 ذهن و زندگی مردم را درگیر کرده بود، متاسفانه مرگ بسیاری از هم‌وطنان ما بود. با این‌حال همه می‌دانیم که امید هرگز نمی‌میرد و به قول شاعر «تا شقایق هست، زندگی باید کرد». به این بهانه بر آن شدیم در آستانه‌ی فرارسیدن سال 1402 و برگزاری آیین‌های نوروز باستانی ایران‌زمین، به معرفی کتاب‌هایی برای علاقه‌مندان به مطالعه بپردازیم که گرچه رنگ‌وبوی مرگ در خود دارند، ولی در نهایت با امید به زندگی پایان می‌گیرند. اگر در روزهای نوروز، قصد سفر ندارید یا کار و برنامه‌ی مهم‌تری برای انجام‌دادن ندارید، با یکی از کتاب‌های پیشنهادیِ هنردستان وقت‌تان را پر کنید. قول می‌دهیم خواندنِ این کتاب‌های جذاب، برای شما خالی از لطف نخواهد بود.

***

* پرندگان در پاییز؛ از دست‌دادن و به دست‌آوردن

نوشته‌ی: براد کِسلِر

ترجمه‌ی: شمیم هدایتی ـ با همکاری سینا مدبرنیا ـ

نشر: نیلا/ چاپ اول/ ۱۳۹۰

براد کِسلِر، رمان‌نویس آمریکایی و معروف‌ترین اثر او،کتاب «پرندگان در پاییز» ـ برنده‌ی جایزه‌ی صلح دِیتون لیترری(2007) است که در فهرست ده کتاب برتر لس‌آنجلس‌تایمز (2006) قرار گرفت.«پرندگان…» اثری‌ست که تا ابد تاثیرش بر شما می‌مانَد.گرچه کتاب با ماجرای غم‌انگیز سقوط هواپیما در یکی از جزایر اقیانوس اطلس شروع می‌شود اما در ادامه و پس از ورودِ خانواده‌های سرنشینانِ هواپیما به محل حادثه، داستان به تدریج رنگ و بویی از عشق، امید و زندگی به خود می‌گیرد. از تمام مسافران هواپیمایی که سقوط می‌کند، هیچ‌کس زنده نمی‌ماند و تنها کسانی که باید بمانند و بجنگند، بازماندگانِ رفتگان‌اند، ولی مصیبت همین‌جا تمام نمی‌شود، چون اجساد مسافران در دریا گم شده‌اند و پیکری برای وداع باقی نمانده است. این داستان لطیف و مهربان مساله‌ی چگونگی کنارآمدن با پدیده‌ی مرگ عزیزان و هم‌چنین صلح و هم‌بستگی میان اقوام و نژادهای گوناگونِ جهان را مطرح می‌کند که اتفاقاً حالا که ویروس کرونا تمام مردم دنیا را با یک درد مشترک درگیر کرده، خوانش آن خالی از لطف نیست و می‌تواند غم بازماندگان و عزاداران را تسکین بدهد. داستان «پرندگان…» از دو منظر روایت می‌شود: مواجهه‌ی بازماندگان با فاجعه، شکل‌گیری هم‌بستگی و هم‌دلی میان آنها.کِسلِر به درستی نشان می‌دهد چه‌طور یک حادثه‌ی دل‌خراش، به تدریج پذیرفته می‌شود و انسان از وجود دیگر زندگان، جان تازه می‌گیرد و زندگی را ادامه می‌دهد. دو نکته‌ی قابل‌توجه در کتاب عبارتند از نخست، شخصیت اصلی کتاب، مردی ایرانی به نام «نادر پارس» است که با زنی آمریکایی به نام «آنا گَترو»،که شوهر مرحومش پرنده‌شناس و یکی از مسافران هواپیما بوده، آشنا می‌شود و گفت‌وگو و روابط صمیمی و مشترکی بین آنها شکل می‌گیرد و دوم، مترجم کتاب درست در آستانه‌ی انتشار این کتاب، در سنِ 28 سالگی و هنگام بازگشت به زادگاهش رشت ـ از تهران ـ (یکشنبه نهم آبان) هم‌راهِ همسرش، سینا مدبرنیا، دچار تصادف شدیدی می‌شوند و از دنیا می‌روند. انگار سرنوشتِ مسافرانِ هواپیمای داستان بر زندگیِ حقیقیِ مترجم‌ش تاثیر گذاشته است. و یک نکته دیگر این‌که اگر سریال موفق و مشهورِ «گم‌شده» ـLOST ـ را دیده باشید، این کتاب برای شما جذاب‌تر خواهد بود. اگر این کتاب را نخوانده‌اید، برای خوانشِ آن لحظه‌ای تردید نکنید.

بخشی از داستان: درست است؛ چندتایی از ما در طول کل ماجرا خواب بودند اما بقیه فوراً فهمیدیم مشکلی پیش آمده. سر جاهای مان بی‌تاب شدیم و دقیقاً چه چیزی حس کردیم؟ ناآرامی، جنب‌وجوشی در فضا، سکوتی که قبلاً وجود نداشت؟ چند نفری به این‌طرف و آن‌طرف کابین سرک کشیدند.

* مردی به نام اُوه؛ برای مردن وقت ندارم!

نوشته‌ی: فردریک بَکمَن

ترجمه‌ی: حسین تهرانی

نشر: چشمه/ چاپ اول/ ۱۳۹5

فردریک بَکمَن، نویسنده‌ی جوان سوئدی با نخستین کتابش،«مردی به نام اُوه»، به شهرت و موفقیتی جهانی دست یافت.«مردی…» نخستین‌بار سال2012 وارد بازار کتاب سوئد شد و در صدر پرفروش‌ترین‌های سال قرار گرفت. این اثر که به 25 زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده، سال 2016 به سینما راه پیدا کرد و فیلمی به نویسندگی و کارگردانی «هانس هولم» بر اساس آن ساخته شد که به نامزدی جایزه‌ی اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان در هشتادوهمین دوره‌ی مراسم اسکار رسید. رمانِ فوق‌العاده‌ی «مردی…» کتابی است که منتقد روزنامه‌ی «هامبورگر مورگن‌پست» درباره‌اش گفته «هر کس عاشق این اثر نشود، بهتر است اصلاً کتاب نخواند». به نظر این تحسین از نوشته‌ی بکمن، بی‌اغراق است، چون کتاب، مخاطب عام و خاص را راضی می‌کند. داستان «مردی…» شاید به طور مستقیم به مساله‌ی پذیرش مرگ نپردازد اما رنگ و بوی عزا و از دست‌دادن همسر نقش پررنگی در طول داستان دارد. یک مردِ میان‌سال ـ پنجاه‌ونه‌ساله ـ با افکاری قدیمی و سنتی و رفتاری عبوس،که شش‌ماه پیش همسرش ـ سونیا ـ را بر اثر سرطان از دست داده و هم‌چنان داغ‌دار اوست،کم‌ترین بی‌نظمی و بی‌عدالتی را در زندگی خود و محیط جامعه برنمی‌تابد، و از طرفی پروانه، زن ایرانی جوان و مهاجری که رفتاری بی‌خیال و سرخوش دارد و از هر لحظه‌ی زندگی لذت می‌برد، به همسایگی او می‌آید. اُوه به دلیل کهولت سن و سابقه‌ی کار زیاد، بازنشسته می‌شود و همین اتفاق ساده، او را مردم‌گریز می‌کند و موجب بدخلقی‌اش می‌شود، و حالا که کاری برای انجام‌دادن ندارد، تصمیم می‌گیرد با خودکشی به همسرش سونیا بپیوندد، ولی تلاش‌های او برای مردن شکست می‌خورند و در عوض، برای دفاع از رفیق دیرینه‌اش ـ رُنه ـ مرگ را به تعویق می‌اندازد:«اُوه با خودش فکر می‌کند «مُردن آن‌قدر هم اهمیت ندارد که نتوان آن را یک ساعت به تاخیر انداخت» (صفحه‌ی232)، اوه جلوِ سنگ قبر سونیا ایستاده و زیر لب چیزی مثل «متاسفم» نجوا می‌کند.«می‌دونم وقتی با دیگران سرشاخ می‌شم، از دستم عصبانی می‌شی، ولی خب، چی‌کار می‌شه کرد؟ حالا باید یک‌کم بیش‌تر منتظرم بمونی. الان برای مُردن وقت ندارم» (صفحه‌ی312).

پروانه و اُوه انگار مکمل‌هایی برای یکدیگرند. به مرور پروانه که با پلوِ زعفرانی و مرغِ سرخ‌کرده و شیرینی‌های ایرانی از پیرمرد عبوس پذیرایی می‌کند، محرم اسرار و درد دل‌های او می‌شود و شاید به نوعی جای خالیِ سونیا را برای اُوه پُر می‌کند و به ادامه‌ی زندگی‌اش معنا و انگیزه می‌بخشد. اُوه،که به سختی با کسی هم‌کلام می‌شود، نخستین‌بار برای پروانه از علت قهر و کینه‌اش با رُنه و همین‌طور عشقش به سونیا و دلیل این‌که چرا فرزندی ندارد برای پروانه می‌گوید. پیشنهاد ما را برای خوانش این کتاب جدی بگیرید اما حتماً نخست کتاب را بخوانید تا با تمام ابعاد زندگی و شخصیت اُوه آشنا بشوید و بعد سراغ فیلم خوش‌ساخت آن و تماشای جهان زیبای مردی بروید که همه او را به یک نام صدا می‌زنند:«اُوه».

5/5 - (2 امتیاز)