نگاهی به فیلم «احمد جوان» ساخته‌ی برادران داردن

خداوند خشن

احمدرضا حجارزاده: برادران داردن به اعتبار فیلم‌های درجه‌یک و فراوانی که تاکنون ساخته‌اند و چند تایی از آثارشان را که دیده‌ام، جزو فیلم‌سازان محبوبم در سینمای اروپا هستند. فیلم «احمد جوان» را با وجودی که پنج سال از تولیدش می‌گذرد، ندیده بودم و حالا که دیدم، در کنار دیگر ساخته‌های تحسین‌برانگیز این دو برادر بلژیکی مانند «بچه»،«سکوت لورنا»،«دو روز و یک شب» و «رُزِتا» قرار گرفت.

این فیلم نیز به لحاظ سبک و ساختار، همان رویه‌ای را طی می‌کند که خالقانش در فیلم‌های دیگرشان به کار برده‌اند. دوربین روی دست و مدام در تعقیب شخصیت اصلی، حداقل یا عدم کاربرد موسیقی در طول فیلم، فضاسازی رئالیستی زندگی روزمره‌ی آدم‌ها و کنجکاوی در رفتار و روان کاراکترهایی که می‌کوشند مانیفست شخصی‌شان را در جهان مدرن و متنوع پیرامون‌شان اجرا و به دیگران تحمیل بکنند.

فیلم «احمد جوان» درباره‌ی نوجوان سیزده‌ساله‌ی مسلمانی به نام «احمد ابوصلاح» است که تحت تعالیم افراطی یک مبلغ دینی سختگیر به نام امام یوسُف، مغزشویی می‌شود و به برداشتی نادرست از دین و دستوراتش می‌رسد. روایت فیلم به حاشیه نمی‌رود و وقت تلف نمی‌کند. از صحنه‌ی نخست، همه‌ی نشانه‌ها برای تماشاگر چیده شده. احمد پس از پایان کلاسش در مدرسه، از معلمش، زنی فرانسوی و بی‌حجاب، خداحافظی نمی‌کند و با او دست نمی‌دهد! چون به عنوان یک تازه‌مسلمان، باور دارد نباید با زنان نامحرم دست داد! و کمی بعد، از پیشوای خود می‌آموزد زبان عربی،کلام پیامبر است و نباید برای آموزش به دانش‌آموزان با موسیقی تلفیق بشود. احمد در خانه نیز با مادر و خواهرش بحث می‌کند و از آنها می‌خواهد به عقاید اسلامی‌اش احترام بگذارند و حتا با او همراه بشوند. این در حالی‌ست که احمد نمی‌تواند با معلمش در مدرسه مقابله بکند اما زورش به خواهرش می‌رسد و او را به خاطر نوع پوشش، هرزه خطاب می‌کند و کتک می‌زند.

از همان آغاز می‌دانیم و می‌بینیم که احمد دستورات دین و آیه‌های قرآن را اشتباه فهمیده و با این برداشت نادرست، به سمت سقوط پایانی پیش می‌رود. با این‌حال کسی سعی نمی‌کند تعالیم اسلامی را درست و منطقی برای او توضیح بدهد تا کار به فاجعه نکشد. تنها دفعه‌ای که شخصی تلاش می‌کند او را به مسیر اصلی برگرداند، لحظه‌ای‌ست که معلمش خانم اینِس، درباره‌ی قرآن با احمد حرف می‌زند و از او خواهش می‌کند به مدرسه برگردد.گرچه سعی او بی‌فایده است! در نهایت احمد،که حالا با جهاد در راه خدا و شهادت آشنا شده و با تحریک امام یوسُف، معلم مدرسه را مرتد و کافر می‌داند، می‌کوشد دست به عملی تروریستی بزند و خانم اینس را به قتل برساند. وقتی احمد به خاطر عمل مجرمانه‌اش، راهیِ کانون اصلاح و تربیت فرستاده می‌شود، انتظار می‌رود طرز فکرش در آن فضا تغییر بکند و به احمدی بدل بشود که مادرش می‌پسندد؛ نوجوانی که مثل هم‌سن‌وسالانش پلی‌استیشن بازی می‌کرد، تی‌شرت آستین‌کوتاه می‌پوشید و رفتاری محترمانه در خانواده و جامعه داشت، ولی حتا کار اجباری در مزرعه، موجب انصراف او از تصمیمش نمی‌شود. در مزرعه، احمد با حضور لوییز، عشق را حس کرده و برای اولین‌بار بوسیدن یک زن را تجربه می‌کند. هرچند فوراً خود را گناهکار می‌داند و دست به توبه برمی‌دارد اما لوییز تاکید می‌کند آنها کار بدی نکرده‌اند.

جالب این‌که اگر احمد به عقاید دیگران احترام نمی‌گذارد و آنها را نشانه‌ی کفر و ارتداد می‌داند، اطرافیانش مخالفتی با باورهای مذهبی او ندارند. مثلاً وقتی در مزرعه، احمد از دست‌زدن به سگ اکراه دارد و دلیلش را نجس‌بودن بزاق سگ می‌داند، لوییز می‌پرسد «در دین شما این رو می‌گن؟». هنگامی که احمد حرف او را تایید می‌کند، لوییز به نشانه‌ی پذیرش و احترام، سر تکان می‌دهد و ساکت می‌ماند.

از سوی دیگر، آموخته‌های دینی احمد، سرشار از پارادوکس است. او هرگز نمی‌خندد و همیشه عبوس و جدی‌ست. به مادرش احترام نمی‌گذارد و حتا از او می‌خواهد به پیامبر توهین نکند! با معلمش دست نمی‌دهد، ولی با بی‌حجابی زنان مشکلی ندارد.کم‌کم می‌بینیم که دروغ هم می‌گوید، دزدی و اقدام به آدم‌کشی هم می‌کند و همه‌ی این موارد در نظر او، برای رضایت خداست؛ خدایی که با وعده‌ی بهشت الهی، هرگونه لذتی را در زندگی دنیایی بندگانش منع کرده! با این‌وجود، در لحظه‌ی رنج و عذاب، خدای مهربانِ همان زن مسیحی ـ که در نظر احمد مرتد است ـ از راه می‌رسد و ناجی بنده‌ی مسلمانی می‌شود که به تعریف خشونت‌باری از دین رسیده بود.

فیلم «احمد جوان»، با داستانی سرراست و به زیبایی، تصویری از شست‌وشوی مغزی جوانان و پرورش تروریست توسط مبلغان دینی به نمایش می‌گذارد. فیلم از نظر ساختار هنری نقصی ندارد. بازی‌های خوب بازیگران، تصویربرداری هوشمندانه و کارگردانی تحسین‌برانگیز برادران داردن، آن را به اثری تماشایی و تفکربرانگیز تبدیل کرده است.

تنها مساله‌ای که پس از تماشای فیلم، ذهنم را درگیر کرد، این‌که چرا در کانون اصلاح و تربیت، احمد را به جای آموزش درست مسائل دینی و روشن‌کردن ذهنش نسبت به اخلاق و انسانیت در دین، به کار اجباری و حبس در سلول انفرادی محکوم می‌کنند؟ در بدو ورود به کانون، یک مشاور مذهبی درباره‌ی کتاب احادیثی که احمد در دست دارد، به او تذکر می‌دهد «می‌دونی که بعضی احادیث منبع دقیقی ندارند؟» و احمد اصرار می‌کند که «بعضی‌هاشون هم بسیار دقیق و مورد تاییدند» اما درست لحظه‌ای که مشاور مذهبی می‌کوشد احمد را به حرف‌زدن در مورد احادیث ترغیب و نظرش را اصلاح بکند،کسی مشاور را صدا می‌زند و موضوع به این مهمی فراموش می‌شود.

به نظرم نمایش فیلم «احمد جوان» در کشورهای اسلامی، می‌تواند دیدگاه‌های غلط را در رابطه با احکام دینی تغییر بدهد و موجب شکوفایی جامعه و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز پیروان اسلام در کنار هواداران ادیان دیگر بشود.

4/5 - (5 امتیاز)