یک نمایش چندوجهی
نشست نقد و بررسی نمایش «پروانه و یوغ» به نویسندگی محمد چرمشیر با کارگردانی امیرمحمد دشتگلی با حضور اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر ایران در تالار مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
بنا بر گزارش سایت هنردستان به نقل از مشاور رسانهای اثر، نشست نقد و بررسی نمایش «پروانه و یوغ» نوشته محمد چرمشیر و کار امیرمحمد دشتگلی با حضور رضا آشفته و مریم جعفری از کانون ملی منتقدان تئاتر ایران روز گذشته با تأکید بر جنبههای مثبت اجرا همانند انتخاب و تحلیل متن،گزینش و هدایت بازیگران در تالار مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
رضا آشفته ـ منتقد تئاتر ـ انتخاب متن را وزنه سنگینی دانست که امیرمحمد دشتگلی از عهده اجرای آن برآمده است. مریم جعفری حصارلو نیز در این نشست بر بلندپروازیهای متن چرمشیر و اجرای امپرسیونیسم دشتگلی صحه گذاشت.

امیرمحمد شهنی دشتگلی کارگردان نمایش «پروانه و یوغ» گفت: ما به متن پایبند نبودیم و تغییراتی در صحنه و دیالوگهای اثر داشتیم. این عقیده من است که نباید واو به واو به کلمات نویسنده پایبند بود.
او ادامه داد: در واقع کارگردان میتواند در چارچوب فضا و اتمسفری که نویسنده خلق کرده، میزانسن، فضا و شخصیتپردازی داشته باشد.
این هنرمند افزود: تمام اتفاقات متن حول محور شخصیت ونسان ونگوگ میگذرد و من احساس کردم آقای چرمشیر آرتیستی را به نمایش گذاشتهاند که بُعد زمان و مکان ندارد. انسانی که مازاد بر بودن خودش درد و رنجی را احساس میکند.
دشتگلی با بیان اینکه تمام اتفاقات در ذهن ونسان ونگوگ میگذرد،گفت: میزانسنها، موقعیتها و همه حول محور ونسان هستند. این شخصیت چیزی شبیه درون خود ماست و به این نتیجه رسیدم که میتوانم گفتوگوی ذهنی که با خود دارم، به تصویر بکشم.
او بیان کرد: فضای کار سوررئال بود و ما سعی کردیم در اجرا آن را به رئالیسم نزدیک کنیم. در عین حال یک کدگذاری و پلهایی از دنیای رئال به سوررئال در ذهن ونسان بود، بهویژه زمانی که با کاراکترهایی که در زندگیاش واقعیاش حضور داشتند، روبهرو میشد.
کارگردان نمایش «پروانه و یوغ» با بیان اینکه جز دکتر تاشه و برادر ونسان دیگر شخصیتها ساخته ذهن نویسنده اثر هستند، توضیح داد: تئو برادر ونسان نزدیکترین شخص به ناخودآگاه ونسان است. دکتر تاشه نیز جزو اولین پزشکانی بوده که دیدگاهش به سمت بیماران روحی روانی توجه داشته است. ونسان زمانی با این پزشک آشنا میشود که معنویات را رد کرده است.
امیرمحمد دشتگلی بیان کرد:کریستین معشوقه ونگوگ ساخته ذهن نویسنده است اما من این زن و برادر ونگوگ را بیشتر در دنیای سوررئال و ذهن شخصیت آوردم و سعی کردم مقداری به رؤیاپردازی نزدیک بشوم. من سعی کردم شخصیتی را روی صحنه بیاورم که با وجود امید به زندگی یک سیر نزولی را طی میکند.
در ادامه مریم جعفری حصارلو درباره متن چرمشیر گفت: متن «پروانه و یوغ» متنی است که دارای ساختارهای متنوعی است. در این اثر چون ساختار چندوجهی دارد، میتوان گفت متنی پستمدرن است. اثر شخصیت ونسان ونگوگ را به صورت چندبعدی تصویر میکند. از آنجا که بخشهایی از نامههای ونسان ونگوگ و برادرش تئو به نمایشنامه تبدیلشده در جایجای نمایشنامه نوعی یکیشدن دو کاراکتر تئو و ونسان مشاهده میشود؛ طوری که نزدیکترین شخصیت به ونسان همان تئو است. در یکی از اپیزودها تئو و ونسان با همدیگر در حال تعریف خوابی مشترک هستند. به نوعی ما از زاویه نگاه ونسان به جهان و اتفاقات مینگریم، حتی در پایان ونسان مرده اما بالای سرمزار خودش ایستاده است. در اینجا زمان و مکان به چالش کشیده شده ما در میان خردهروایتها سیال هستیم. بنابراین اثر اساساً ماهیت پستمدرن دارد.
این منتقد افزود: همچنین انواعی از ویژگیهای سوررئالیسم، استلیزه، فانتزی،گروتسک با هم تلفیقشده و بنابراین یکدرهمآمیختگی که به پستمدرنیسم منتهی شده، منتج میشود.
جعفری حصارلو درباره اجرا گفت: اساساً کار ماهیتی اکسپرسیونیستی دارد اما کارگردان از ویژگی امپرسیونیستی آثار ونسان استفاده کرده و به جای فضای سیاهوسفید با استفاده از رنگهای غلیظ و کنار هم قرارگیری رنگهای غلیظ مفهوم درک لحظه را به منصه ظهور رساند است.

او افزود: در میزانسن ها و بازیها مکث و سکوت به خوبی رعایت شده و بازیگران توانستهاند در هماهنگی نقشهای خود در جنس بازیگری مشابه شوند. از جمله بازیگران امیرحسین سرداریان در نقش ونسان، یاشار بیگزاده در نقش تئو، البرز احمدخوانی در نقش دکتر گاشه، مریم کیا در نقش روسپی، دخترک، پیرزن و مهتاب وحدانی در نقش کریستین هستند. در بین بازیگران بازی امیرحسین سرداریان و مریم کیا بیش از دیگر بازیگران خودنمایی میکند.
رضا آشفته مدیر جلسه با اشاره به جوانی امیرمحمد شهنی دشتگلی و دومین اجرایش پس از «شش و بش» محمد چرمشیر گفت:«پروانه و یوغ» دشتگلی از «پروانه و یوغ» آروند دشتآرای بسیار بهتر است، چون هم در تحلیل جلوتر است و هم المانهای بهتری را برای اجرا رعایت کرده؛ از جمله رئالیسم و سادهکردن متن برای القای محتوای پیچیده متن.
این پژوهشگر در ادامه درباره متن چرمشیر توضیح داد: او به درستی به سراغ نامههای پراکنده ونسان ونگوگ رفته و از این پراکندگی برای نمایان ساختن پریشانی روحی و روانپریشیاش بهره برده، چون نوشتن درباره یک هلندی به دلیل تفاوت فرهنگی، زبانی و جغرافیایی در متن تراژدی به دلیل جدیت ماهیت اثر تقریباً ناممکن است. مگر آنکه نویسنده ایرانی سالها در هلند زندگی کند و به این فرهنگ و زبان آشنایی داشته باشد اما در همین حد نیز گزارشی از حال روحی ونسان ونگوگ را به مخاطب ایرانی ارائه میکند که در همین حد نیز باورشدنی است و فراتر از متن دشتگلی جوان توانسته اثر را برای فهم مخاطب ایرانی دستخوش تغییرات لازم بگرداند تا آنچه باید پیش روی مخاطب قرار بگیرد.
این نویسنده و منتقد درباره اجرای «پروانه و یوغ» به کارگردانی دشتگلی بر این باور است که این اثر به لحاظ سبکی، چیزی مابین اکسپرسیونیسم و امپرسیونیسم قرار دارد و اگر به سبک نقاشیهای ونگوگ نزدیکتر میشد، فضای امپرسیونیستی بیشتری میساخت.
او ادامه داد: چنانچه در نقاشیهای ونگوگ رنگ زرد و آبی غالب است، هر کجا که این رنگها در اجرا حضور دارد، امپرسیونیسم پررنگتر میشود. در طراحی لباس و گریم نقش ونسان ونگوگ رنگ زرد مشهود است و برای کریستین رنگ آبی لباس یک نکته بارز است که اجرا را در قلمرو امپرسیونیسم ونگوگ قرار میدهد.کارگردان میتوانست در ویدئو و بهرهمندی از نور نیز این رنگها و نقاشیهای ونگوگ را نمایان بسازد.
رضا آشفته در پایان به بازیگران پرداخت که بازیگر نقش ونگوگ به درستی بنابر آنچه در متن نمایان شده و بنابر خواست کارگردان هدایت شده و خودش نیز حضور خلاقهای دارد تا به شخصیت ونسان ونگوگ نزدیکتر بشود. بقیه بازیگران نیز بنابر خواسته متن که در حد تیپ معرفی شدهاند، به ناچار بر این حضور و باورپذیری نقشها تلاش کردهاند، چون این آدمها یا واقعی نیستند یا اگر هم واقعی باشند، بنابر ذهنیت روانپریشی ونگوگ در آن نامهها شناسانده شدهاند.
نمایش «پروانه و یوغ» به کارگردانی امیرمحمد دشتگلی تا چهارم تیرماه سال جاری ساعت 20:30 در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر میزبان علاقهمندان است.