سفر به دنیای خبرنگاری بحران

مهرو ماهر: در میان انواع گونههای نوشتن، سفرنامهنویسی یکی از جذابترینها و در عین حال دشوارترینهاست که البته از دیرباز تا امروز مرسوم بوده و همیشه خوانندگان خاص خود را داشته است. با اینحال، نگارش سفرنامه طی دستکم ده سال گذشته بیش از پیش توجه دوستداران کتاب و کتابخوانی را به خود جلب کرده. یکی از سفرنامههایی که به تازگی راهی بازار شده و با استقبال نسبتاً خوب مخاطبان روبهرو شده،کتابی است با نام «خبرنگار دودلاری» که روایت چهلروزهی حامد هادیان از سفر به اوکراین جنگزده را بازگو میکند. جنگ اوکراین ـ و روسیه ـ نخستین جنگ اروپایی قرن جدید است که بازتاب گستردهای هم در جهان داشت اما در کشور ما به دلایل کاملاً واضحی چنان که باید به آن پرداخته نشد یا اگر شد، اندک گزارشهای منتشرشده نگاهی جانبدارانه (به نفع روسیه) و عاری از صداقت در پرداختن به حقایق آنچه بر روزهای کشور اوکراین رفت، داشت، ولی هادیان در کتاب خود سعی کرده در سفرش به اوکراین و بازتاب وقایع جنگ، بیطرفانه به تشریح دقیق حقایق بپردازد که باید گفت در این امر تا حد زیادی موفق بوده است.
کتاب «خبرنگار دودلاری»،که پنجاه و دو یادداشت از نویسنده را در خود گنجانده، شروع خوبی دارد. در نخستین یادداشت با عنوان «ترسهای صدادار»، هادیان از روزهای آغازین حضورش در اوکراین و وحشت از صدای حملات موشکی روسها به کییف میگوید. حتا خود را با خبرنگار رادیوآزادی اوکراین (ویرا هیریچ)،که در ساختمان رادیو کشته شد، مقایسه میکند، و در ادامه از فصل دوم کتاب، فلاشبکی به گذشته میزند و سرِ دل و فرصت از انتشار نخستین اخبار این جنگ هولناک و غیرمنتظره میگوید که او را هم به عنوان یک خبرنگار جسور و کنجکاو، مشتاق سفر به محل وقایع و بازدید و ثبت روزهای جنگ کرده است. خوبیِ سفرنامهی هادیان اینست که تنها به نگارش روزهای سفر جنگیاش بسنده نکرده و کتابش را با گنجاندن عکسهایی از آدمها و شهرهای جنگزدهی اوکراین در هر فصل، برای خواننده ملموس و مستند کرده. همچنین کوتاهبودن یادداشتهای هر فصل، ریتم تند و خوشخوانی به کتاب بخشیده که میتوان آن را از نقاط مثبت اثر دانست.

حامد هادیان در سفرنامهاش با ارائهی گزارشی دقیق و پرجزئیات، خواننده را قدم به قدم از روند مواجهه با جنگ اوکراین و آمادهشدن برای سفر به آن منطقه آگاه میکند؛ از تلاشهای چندباره برای دریافت ویزا و کارت خبرنگاری تا فراهمکردن هزینههای سفر پرمخاطرهاش به اوکراین، هماهنگی با فیکسر (مترجم اوکراینی با خدمات ویژه!) و تجهیز وسایل مورد نیاز اعم از دوربین و لباس مناسب و جلیقهی ضدگلوله! او با نثری موجز و خواندنی علاوه بر شرح گزارشگونهی سفرش، در روایت خود به قالب داستانی و ادبی نزدیک شده و با بیان خاطراتی از گذشتهی فردی و دیگر تجربههایش از سفر به مناطق جنگی مختلف، اثری ماندگار و قابل تامل خلق کرده است. خوشبختانه این نویسنده،که خود را با عنوان «خبرنگار بحران» معرفی و بارها در طول کتاب بر آن تاکید میکند، فردی اهل فرهنگ و ادب بوده و همین اطلاعات و سواد ادبی و هنریاش از کتابهایی که خوانده و فیلمهایی که دیده، در متن کتاب تاثیر بسزایی داشته و مانع از روایت خشک و خشن سفرنامه شده. هادیان در بخشهای مختلف کتاب، از برخی آثار ادبی شناختهشده مثل «ماهیسیاه کوچولو» (صمد بهرنگی) وام میگیرد یا اشعاری صرفاً مرتبط با جنگ و سرودهی «گروس عبدالملکیان» بهره برده و حسی شاعرانه به روایت خود بخشیده است. برای نمونه به بخشی از یادداشت دوم کتاب دقت بکنید:«جنگها برندهای ندارند، هرچند بازندههای بزرگی دارند: مردمی که نمیدانند چرا کشته میشوند؟ چرا خانههایشان نابود میشود؟ چرا آواره میشوند؟ و هزاران پرسش بیپاسخ دیگر. جنگ حتا زندگی من را هم،که میخواستم به سرزمین اسلاوها بروم، عوض کرد. به قول گروس عبدالملکیان: باید قبول کنیم/ که هرگز/ هیچ سربازی/ زنده از جنگ برنگشته است»، یا مثلاً این چند سطر از یادداشت سوم کتاب:«اولین بمب در جنگ در ذهن خبرنگارها عمل میکند؛ وقتی که خبر جنگ را میشنوند و تصمیم میگیرند هرچه سریعتر خودشان را به میدان برسانند. به قول گروس عبدالملکیان: شب است/ و همزمان دارند بغداد و دمشق/ و من را میزنند». او حتا به بهانه مرور اطلاعاتش در مورد جنگ و البته سفرنامهنویسی، لابهلای سطرهای کتاب دست به معرفی کتابهای مهم و معتبر دیگری میزند و از متن آنها مثالهای کاربردی برای روشنترشدن موضوع میآورد. نمونهاش در یادداشت نهم کتاب که با نامبردن از کتاب «یادداشتهای بغداد» اثر «نُها الراضی» (هنرمند و مجسمهساز عراقی)، علاوه بر استفاده درست از گزارش نویسنده در خصوص حملهی آمریکا به عراق، با ارائهی بند کوتاهی از آن،کتاب مهمی را به خوبی در دل اثر خود معرفی و خواندنش را به «همهی مردم صلیب بر دوش خاورمیانه» پیشنهاد میکند! یا در آغاز فصل بعدی کتاب، توصیهای از زندهیاد «اصغر عبداللهی» (فیلمنامهنویس و داستاننویس آبادانی) را نقل قول میکند:«سفرنامه را باید منزل به منزل نوشت. همان شب که میرسی، به جایی که ساکن میشوی، والّا جزئیات سفر از یادت میرود؛ خاصه سفرنامهی کویرگردی»، و گرچه تصمیم میگیرد توصیه عبداللهی را به کار ببندد، ولی این کار به ظاهر آسان را در سفری از جنس بحران، به حمل تختهسنگهای بزرگ سیزیف تشبیه میکند!
نکتهی دیگری که به این سفرنامهی چهلروزهی اوکراین اعتبار میبخشد و آن را حائز اهمیت میکند، اینکه هادیان خبرنگار باهوش،کمالگرا و جستوجوگریست که همهی آنچه را میخواهد بداند (و طبیعتاً به خوانندهی اثرش ارائه بدهد)،کامل و بینقص میخواهد. از اینرو اطلاعات سیاسی، تاریخی و گاهی مذهبی پُر و پیمانی دارد که اشاره به آنها در جایجای متن سفرنامه،کتاب را به اثری خواندنی برای همهی اقشار جامعه و علاقهمندان به مسائل دیپلماتیک و بینالملل تبدیل میکند. حتا این سفرنامه به استناد اطلاعات خوب و خالی از ضعف هادیان میتواند برای مخاطب غیرایرانی جذاب و شگفتانگیز باشد. او اخبار جنگ را بیوقفه دنبال میکند، سخنرانی چهرههای مهم و مسئول جنگ را دنبال میکند و حتا اگر لازم باشد برشی از آنها را در متن کتاب میگنجاند. برای مثال در یادداشت هشتم کتاب، با تشبیه «ولادیمیر زلانسکی» به قهرمان فیلمهای هالیوودی، قدرت کلام رییسجمهوری اوکراین را تحسین میکند و سه صفحه از این فصل کوتاه را به بازنشر متن سخنرانی او اختصاص میدهد. حتا در ادامه به تحلیل شخصیت زلانسکی و مواضع سیاسی او میپردازد.
اما با وجود تمام امتیازهایی که «خبرنگار دودلاری» دارد، مثل هر کتاب دیگری این اثر هم خالی از ضعف نیست. سفرنامهی هادیان،کتاب مصوری شامل عکسهای جنگ اوکراین و دیگر سفرهای اوست، ولی خالق اثر به جای شرح ضروری هر عکس در کنار آن، درست مثل یک مجله تخصصی سوتیتری از دل متن انتخاب و به عکس الصاق کرده! وقتی خواننده متن کتاب را میخواند، چرا باید دوباره همان جملهها را کنار عکس بخواند؟! علاوه بر این، عکسها در بعضی از فصلها متناسب با یادداشت آن فصل نیستند. اِشکال بزرگ کتاب اما پرشهای بیدلیل هادیان در میانهی روایت سفر اوکراین به سفرهای غیرمرتبط دیگر اوست. فیل نویسنده بارها در خلال تشریح سفر جنگیاش یاد هندوستان میکند و به صحرای کربلا میزند تا خواننده بداند جناب خبرنگارِ بحران حواسش به خاک وطن هم است، حتا اگر خودش در خاک کشور دیگری برای ثبت معرکهی جنگ در آن جغرافیا باشد. مثلاً در چهلمین یادداشت کتاب، هادیان دلتنگِ ایران میشود، ولی در ابراز دلتنگیاش، با اخبار قطعشدن اینترنت در خوزستان مواجه شده و از دلِ جنگ زمینی و هوایی، به جنگ رسانهای و نرمافزاری میرسد! این پراکندگیهای روایت سفرنامه، تنها محدود به همین مورد نمیشود، بلکه هادیان در فصلهای متعددی ناگهان مسیر نگارش سفرنامهی اوکراین را به سوی روایت سفرهای دیگرش به عراق و سوریه و لبنان و غیره تغییر میدهد و انسجام کتاب را از بین میبَرد. جالب اینکه حتا نام کتاب، ارتباطی با سفر به اوکراین ندارد و از ماجرایی که برای هادیان در سوریه پیش آمده، وام گرفته شده است. همچنین در روایت روزهای جنگ اوکراین، هادیان در مواردی بر عقاید و تعصبات ایرانی ـ اسلامی خود تاکید میکند تا به مخاطب بفهماند هرچند در یک کشور خارجی فعالیت میکند اما حفظ شرعیات دین را از یاد نبرده و خود را ملزم به رعایت آنها میداند! در صورتی که حتا اگر در طول سفر چنین حساسیتهایی از سوی او نیز وجود داشته، برای خواننده جذابیتی ندارد تا از آنها مطلع بشود.

در نهایت باید گفت کتاب «خبرنگار دودلاری»، سفرنامهای است که بیشترین ارزش و اعتبارش را از بخش روایتهای مستند حامد هادیان در شهرهای جنگزدهی اوکراین کسب میکند. شاید با کاستن از بخشهای غیرضروری این کتاب 328 صفحهای و بازنگری در صفحهبندی و برخی فصول آن، بتوان به سادگی «خبرنگار دودلاری» را در زمرهی بهترین سفرنامههای پنج سال گذشته قرار داد و خوانش آن را به علاقهمندان تاریخ جنگهای مدرن و سیاسی پیشنهاد کرد.
منبع یادداشت: خبرآنلاین