مونولوگها سختی و جذابیت را با هم دارند
سایت هنردستان: نمایش «کافهپولشری» به نویسندگی «الن وتز» با ترجمه اصغر نوری و کارگردانی حسین کریمیراد چندی پیش در کافهرستوران «رودینا» واقع در شهر «مسقط» کشور عمان برای مخاطبان فارسیزبان اجرا شد و «هدی بهمناف» در این نمایش به ایفای نقش پرداخت. داستان این نمایش درباره خانم پولشری، زنی 45 ساله و صاحب کافهای به همین نام است که مدام در زندگی شکست خورده و تا آستانه نابودی پیش رفته اما حالا دچار عشق شده! او هنگام کار، خاطرات خود و آنچه را در کافه دیده مرور میکند و در میان خاطرهها، عاشق جوانی شاعرپیشه میشود و اکنون میخواهد کمی آرامش پیدا کند.کریمیراد فارغالتحصیل کارشناسی کارگردانی تئاتر از دانشگاه سوره، سال 2019 به کشور عمان مهاجرت کرد. او در ایران سابقه دستیاری کارگردان داشته و در نمایش «دیوان تئاترال» (به کارگردانی احسان حاجیپور) بازی کرده است. همچنین بازی در نمایشنامهخوانی «پینوکیو میخواهد بمیرد» (احمدرضا حجارزاده) و نمایش رادیویی «پدر» (سارا شجاع) از دیگر سوابق او در حوزه بازیگری است. این کارگردان نمایش «کاپوچینو ایرلندی» (نوشته ایوب آقاخانی) و نمایشنامهخوانی «بالستیک زخم» (نوشته پیام لاریان) را نیز کارگردانی کرده. همچنین سردبیری مجموعهجلسات داستانخوانی در تالار محراب و مدیریت کارگاههای آزاد انجمن نمایش استان تهران، از دیگر سوابق این هنرمند تئاتر است. نمایش «کافهپولشری» کاری از گروه «تئاتر سفید» است که اجرای آن در عمان با استقبال غیرمنتظره تماشاگران فارسیزبان روبهرو شد. به این بهانه،گفتوگویی با حسین کریمیراد داشتیم.
***

- در آغاز بفرمایید چه شد که به عمان مهاجرت کردید؟ آیا در این کشور هم به فعالیت هنری مشغولی هستید یا به کار دیگری میپردازید؟
به نظرم جریان مهاجرت من کمی پیچیده و عجیب است. من قصد ادامهتحصیل در دانشگاه ملی وین (اتریش) را داشتم که از آنجا پذیرش گرفته بودم اما با شروع همهگیری ویروس کرونا و شرایط سخت دیگر، در سال 2019 تبدیل شد به مهاجرت به کشور عمان و شروع دوره جدیدی در زندگیام. همانطور که در دوران کرونا عملاً همهچیز تعطیل بود، طبعیتاً هنر و تئاتر هم در عمان تعطیل بود. عمان بیشتر کشوری برای کار و درآمد مناسب و زندگی بیدغدغه است. پس از پایان محدودیتهای کرونایی،کمکم این کشور بیشتر از پیش فعال شد و من ترجیح دادم در کنار فعالیتهای دیگرم، به تئاتر و سایر فعالیتهای هنری برگردم. چند بار با هدف تولید برنامه تلویزیونی برای ایرانیان مقیم عمان تلاش کردم، ولی نتیجه مثبتی نداشت. تا اینکه با شخصی ایرانی به نام دکتر آرش اعتمادی آشنا شدم که عضو کمیته ملی کرونا در عمان بود. به ایشان پیشنهاد برگزاری نقالی در شب یلدا دادم که پذیرفتند و ملزومات برنامه را تدارک دیدند. من هم با دختری نوجوان به نام کتایون، نقل «رزم گردآفرید» را کار کردم و اجرا رفتیم. البته چون کار اولم بود، دستمزدی نداشت. در واقع هدف آشناشدن با شرایط و ظرفیتهای فرهنگی و هنری عمان بود اما جالب است که استقبال از آن اجرا بینظیر بود و کتایون 13 ساله به خوبی از پس از نقالی برآمد.
- پس ابتدا هدفی برای اجرای نمایشنامه کافهپولشری نداشتید!
نه، اینطور نیست. هدف داشتم! اواسط تمرین نقالی به دکتر اعتمادی گفتم یک مونوگ با این مشخصات میشناسم، ولی اینجا بازیگر نمیشناسم. ایشان گفتند شاید خانم هدی بهمناف بتواند کمک بکند. دکتر اعتمادی ما را با هم آشنا کرد و هدی را چند روز بعد در دفترم دیدم. به نظرم آمد کمی به فضای نمایشنامه پولشری میخورد اما تا وارد صحنه نشد، معلوم نبود. قرار گذاشتیم بعد از شب یلدا کارکنیم.
- چرا متن «کافهپولشری» را برای اجرا انتخاب کردید؟ آیا این متن با شرایط عمان یا ایرانیان مقیم عمان همخوانی و تناسب داشت؟
ببینید، مونولوگها همیشه سختی و جذابیت را با هم دارند. به نظرم کافهپولشری برای این محیط و کشور قصه مناسبی دارد. زنها اینجا از احترام زیادی برخوردارند. من البته طبق مشاهداتم حرف میزنم. پولشری چند قصه و روایت دارد که میتواند داستان خیلی از آدمها باشد. پولشری میتواند الان در آفریقا و اروپا هم اجرا بشود، چون حرفش و هدف نگارشش محدود به جغرافیای خاصی نیست.

- شما این نمایشنامه را در کافهرستوران اجرا کردید. آیا نمیشد در فضای کافه یا سالن تئاتر اجرا کنید؟
ابتدا تلاش کردیم در کافهای اجرا برویم که خیلی به فضای کافه متن نمایش نزدیک بود و جذابیت بیشتری ایجاد میکرد، ولی متاسفانه به دلایل پیچیدهای، اجرای ما کنسل شد. بعد ترجیح دادم کمی فضا را متفاوت بکنم اما حتماً متن را اجرا برویم، یعنی اگر جان کلام به دل بنشیند،کار ما انجام شده. در مورد سالن تئاتر باید بگویم اینجا سالن تئاتر محدود است و اولویت با عمانیهاست. البته سالن اپرا وجود دارد که خب بودجه میلیارد تومانی میخواهد. این متن هم بهتر بود داخل کافه یا رستوران اجرا بشود تا سالن تئاتر.
- پس مجبور شدید متناسب با فضای اجرا، تغییراتی در متن ایجاد بکنید.
نه،کمی فضای رستوران را تغییر دادیم و سعی کردیم با بازیها و میزانسنهای درست و ریتم مناسب،کار را به نحو احسن انجام بدیم.
- آیا قرار است این نمایش به زبان انگلیسی هم اجرا بشود یا مخاطبتان فقط ایرانیهای مقیم عمان هستند؟
دوست داشتم متن را دوزبانه اجرا برویم اما متاسفانه با مشکلات شخصی که برایم پیش آمد، عملاً این فرصت از ما گرفته شد.
- درباره شیوه کارگردانی این اجرا توضیح بدهید.
این متن کاملاً قصهگو و واقعگرایانه است. انگار سلیقه من بیشتر سمت متونی است که قصهگو هستند. پس سعی کردم مردم به پولشری گوش بدهند و او را دنبال بکنند. البته سعی داشتم خانم بهمناف را از خودش خیلی دور بکنم تا بتواند با پولشری و شخصیتش بیشتر عجین بشود و ارتباط بگیرد.
- خوشبختانه از نمایش شما استقبال خوبی شد. قصد دارید تئاتر را به عنوان یک خارجی در کشور عمان ادامه بدهید؟!
بله. هر بلیتی که برای این نمایشم رزرو میشد، مسئولیت گروه ما را بیشتر میکرد. به احتمال زیاد بعد از کمی استراحت و رهایی از برخی مشکلات، متن جدیدی را با گروه دیگری شروع میکنم.
- حرف ناگفتهای اگر مانده، بفرمایید.
در پایان میخواهم از همه افرادی که در گروه تولید این نمایش همراهم بودند، تشکر بکنم. قدردان کمکشان هستم. از شما هم برای انجام این گفتوگو سپاسگزارم.