آلموند؛ مارکزِ ادبیات کودک

شهلا انتظاریان: «دیوید آلموند»، نویسندهای انگلیسی و متولد 1951 میلادی است. در نیوکسل و بالای رود تاین، در شهری کوچک و نزدیک معدن به نام فلینگ به دنیا آمد. در خانوادهای پرجمعیت با یک برادر و چهار خواهر بزرگ شد و کودکی خود را بسیار لذتبخش و در عین حال بسیار غمانگیز توصیف میکند. در مدرسه کاتولیکها درس خواند و پس از آن مدرک ادبیات انگلیسی و آمریکایی را از دانشگاه آنجلینای شرقی و پلیتکنیک نیوکسل گرفت. در دوره ابتدایی و مدرسههای کودکان با نیازهای خاص تدریس کرده اما پیش از آن به کارهای دیگری از جمله مامور پست، فروشندگی، پادویی هتل و نظافت تانکر و مخزن پرداخته است. از نوجوانی رویای نویسندگی در سر داشت و داستان می نوشت. نخستین داستانهایش در مجلهای چاپ و در رادیو بیبیسی خوانده شد. ابتدا بیشتر برای بزرگسالان مینوشت و با موفقیت اولین کتاب نوجوان خود، «اسکلیگ و بچهها»، بیشتر روی آثار کودک و نوجوان متمرکز شد. آثار این نویسنده موفق به کسب جوایز گوناگونی از جمله جایزه مهم هانس کریستین اندرسن سال 2010 میلادی شده که به نوبل ادبیات کودک مشهور است. اکنون آلموند استاد نوشتن خلاق در مدرسه،کالج و دانشگاهها و همچنین سخنگوی نمایشگاهها و کنفرانسهای سراسر دنیاست.
آلموند نویسندهای مذهبی، اخلاقگرا و منتقد کاستیها، تباهیها و سیاهیهاست. دیدگاههای فلسفی و هستیشناسانه او در تمام آثارش به نوعی انعکاس دارد. او در داستانهایش به مرگ و زندگی، نور و تاریکی، غم و شادی، رنج و لذت، جنگ و صلح، رشد، تعلیم و تربیت و نقش خانواده در این امر و البته بلوغ میپردازد؛ موضوعهایی که مخصوص کشور یا جامعهای خاص نیستند، بلکه جهانیاند. ذهن او درگیر چیزهایی است که در جهان معاصر میگذرد. فضای داستانهایش آکنده از دغدغهها و نکتههایی سنگین و پیچیده است که آنها را باز میکند و در پی آگاهساختن مخاطبانش است، بیآنکه برایشان جوابی صریح و روشن تجویز بکند. آثارش آمیزهای از واقعیت، خیال، فانتزی و سوررئال است اما خود را نویسندهای دارای سبک رئالیسم جادویی میداند و معتقد است مرز شفافی بین زندگی عادی و ماورایی وجود ندارد. او به «مارکزِ ادبیات کودک» معروف است؛ با آثاری پر از رمز و راز، ترکیبی از تخیل و رویا و خاطره، درهمآمیختن گذشته و حال، بیان دیدگاههای مختلف و حتی متضاد در مورد هستی، جهان، آفرینش، هر آنچه متعلق به این دنیا و آن دنیاست. روایتهایش خلاقانه و با بافتی منسجم است که ذهن مخاطب را به چالش برمیانگیزد، با پایانهایی امیدبخش که تصمیمگیری را بر عهده مخاطب میگذارد. داستانهای او چندلایهاند و بیشتر آنها مخاطب خاص ندارند، بلکه هر کس و هر سنی را جذب میکنند. او بدون هیچ ترس یا ملاحظهای سفره واقعیتها و تلخیهای زندگی و جامعه را برای مخاطب باز میکند.

در آثار آلموند رد پای خاطرات تلخ و شیرین کودکیاش دیده میشود؛ پدری که تجربه جنگ جهانی دوم را داشت، از جنگ برایش میگفت، ولی خیلی زود او را از دست دادند. مادر مهربانی که درد مفاصل شدید داشت، عمویی که چاپخانه داشت و دیوید در کودکی به محل کار او میرفت و از آنجا عاشق نوشتن شد. خواهر کوچکش، باربارا،که در کودکی درگذشت و غم از دستدادن او در جان دیوید لانه کرد. تحصیل در مدرسهای کاتولیک با قواعد سفت و سخت عقیدتی و فشارها، تجربهها و ترسهای ناشی از فضای سیاهی که کودکان در چنین مدارسی تجربه میکنند. فضای بیشتر داستانهایش شهر کوچک فلینگ است که کودکیاش در آن سپری شده؛ بازیها، جنگ پسرها، زندگی مردم معمولی، تفاوت خانوادهها در تعلیم و تربیت فرزندان، عشق به فوتبال و رویای بازی در تیم نیوکسل و نیز توصیف طبیعت و پوشش گیاهی آن منطقه.
این نویسنده دو بار نامزد کشور انگلستان برای جایزه اندرسن بوده؛ بار اول سال 2008 جزو پنج فینالیست اول شد و بار دوم این جایزه مهم را دریافت کرد. علاوه بر اینها، برای تعداد قابلتوجهای از آثارش جوایز دیگری از جمله مدال کارنگی، جایزه وایتبرد، بوستنگلوب هورن بوک، جایزه کتاب کودک کاستا، مایکل ال پرینتز و … دریافت کرده. آثار او شامل رمان، داستان کوتاه، داستان مصور و مجموعه داستان، به بیشتر زبانهای دنیا از جمله فارسی ترجمه و افتخاراتی کسب کرده است.

اینجانب، شهلا انتظاریان، مترجم و ویراستار و کارشناس ادبیات کودک، حدود بیست سال پیش با پیوستن به شورای کتاب کودک وارد حوزه ادبیات کودک شدم و همچنان با این نهاد پنجاهوچندساله به طور داوطلبانه میکنم. علاوه بر این، در کارنامهام چیزی حدود نود عنوان کتاب ترجمه، بالای پنجاه عنوان ویرایش کتاب، تعدادی مقاله ترجمه و تالیف پیرامون نقد ادبیات کودک وجود دارد و همچنین به عنوان کارشناس و دبیر کتاب کودک و نوجوان در نشرها یا داور کتاب در جشنوارهها همکاری داشتهام. بنده با کتاب اسکلیگ، ترجمه خانم نسرین وکیلی، دیوید آلموند را شناختم و کمی پس از آن، مقالهای در نقد و معرفی آثار آلموند، به صورت ترجمه و تلخیص، نوشتم که در یکی از شمارههای هشتاد کتاب ماه کودک و نوجوان به چاپ رسید. در دو دورهای که آقای آلموند نامزد جایزه اندرسن بودند، توفیق آن را داشتم که در کنار سرکار خانم زهره قایینی، رییس هیات ژوری اندرسن در آن دو دوره باشم و تمام آثار نامزدان اندرسن از جمله آلموند را بخوانم و بیشتر شیفته این نویسنده برتر ادبیات کودک بشوم. آثار چالش برانگیز آلموند، نگاه انساندوستانه و ضدجنگ او، توجه او به فقر و فقدان، دیدگاه فلسفی و هستیشناسانهاش، ساختارهای پیچیده و خلاقانهاش در به کارگرفتن موضوع، برای من مثل بسیاری از دیگر افراد این حوزه خاص و متفاوت است و از همین رو، از علاقهمندان این نویسنده و پیگیری آثار ایشان هستم و تعدادی از آثارشان را ترجمه کردهام که از این قرارند:
«تابستان زاغچه»، نشر قطره. ماجرای این داستان واقعگرایانه در یک تابستان میگذرد و نویسنده در خلال تابستان علاوه بر بازیها و ماجراهای نوجوانان که گاه به دعواهایی جدی میانجامد و حوادثی تلخ و پیامدهایی برگشتناپذیر دربردارد و نیز چگونگی تعلیم و تربیت صحیح برای جلوگیری از چنین حوادثی (اشاره به زاغچه به عنوان پرندهای که می توان آن را از کوچکی تربیت کرد تا فرمانبردار صاحبش باشد)، جنگ و حمله غرب به عراق را که موضوع روز و جهانی زمان چاپ این کتاب است، به نقد میکشد. این کتاب برگزیده جشنواره دوسالانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و نیز شورای کتاب کودک شد.
«گِل»؛ نشر ققنوس. آلموند در این رمان، آفرینش و خلقت را در قالب یک داستان رئالیسم جادویی به تصویر میکشد و به شکها و تردیدهای دوران ناپختگی و نوجوانی درباره هستی میپردازد؛ با شخصیت نوجوانی که نماد پچیده و درهمآمیختهای از مذهب، خشونت و قدرت است و از خشونت و ویرانی لذت میبرد. خلق انسان و رسالت او، بلوغ، تعلیم و تربیت، مسائل جامعه نیز از دیگر نکتههای پررنگ اثر است. تاثیر آموزههای مذهبی و تعصبهای دینی دوران کودکی نویسنده در این کتاب برجسته است.کتاب گِل برگزیده شورای کتاب کودک شد.

«پسری که تا ماه بالا رفت»؛ نشر محراب قلم. اثری مصور و سوررئال برای سنین پایینتر و ماجرای کودکی که فکر میکند ماه، ماه نیست، بلکه گودالی بزرگ در آسمان است اما جرات نمیکند به کسی بگوید. تا وقتی که مولی، همسایهاش، را میبیند و او میگوید این نظریه می تواند جهان را عوض بکند و کمکش میکند تا نردبانی پیدا بکند و به ماه برود. این کتاب نیز برگزیده شورای کتاب کودک شد.

«بندبازان»؛ نشر ایرانبان. رمانی واقعگرایانه از زندگی کودکان کارگران کشتیسازی، با روایت ساده و روان و تلخ از زندگی و مشقتهای این کارگران. ماجرای دختر و پسری که در کودکی بندبازی را تجربه میکنند و نوجوانی برایشان همچون طنابی است که تنها با یک لغزش امیدها و آیندهشان زیر سوال میرود اما با اخذ تصمیمی درست به زندگی خود سر و سامان میدهند و با تلاش خود آینده را پیریزی میکنند. داستان زوجی علاقهمند و نویسندگی و تصویرگری است که نویسنده در خلال داستان انگیزهها، راهکارها و تلاشهایی را مطرح میکند که چنین هنرمندانی باید تجربه کنند.

«قصه انجلینو براون»؛ نشر ایرانبان. اثری مصور و ماجرای یک راننده اتوبوس شهری ناامید از زندگی که روزی فرشته کوچکی از جیبش درمیآید و زندگیاش را عوض میکند. آلموند در این کتاب بیشتر روی آموزش و پرورش تاکید دارد و روش تدریس کلیشهای و غیرخلاقانه در مدارس را به نقد میکشد و انسانیت، آزادی و خلاقیت را پررنگ تصویر میکند. عشق، هنر، دوستیها و دشمنیها و لزوم تغییر در زندگیهای تکراری با زبانی طنز به مخاطب نمایانده می شود.
«رنگ خورشید»؛ نشر ایرانبان. ماجرا در یک روز اتفاق میافتد و هر از گاهی گذشته و خاطرات مرور میشوند. یک داستان رئالیسم جادویی از پسر نوجوانی که پدرش را به دلیل بیماری خاص (احتمالاً سرطان) از دست داده و مادرش او را راهی سفر میکند تا برود و خودش را پیدا بکند. پسر در طول راه با افراد مختلفی روبهرو میشود، تجربههای جدیدی کسب میکند، قضاوت درست را یاد میگیرد، مرگ پدر را میپذیرد و به زندگی برمیگردد. آلموند در این کتاب هم موضوع مرگ و زندگی، فلسفه زندگی، آفرینش و باور، اختلافهای قبیلهای و جنگهای بیدلیل را پررنگ نشان داده است.
علاوه بر کتابهای نامبرده، آثار دیگری از دیوید آلموند نیز توسط سایر مترجمان و همکاران محترم، ترجمه و با استقبال مخاطبان روبهرو شده است؛کتابهایی مثل بوتهزار کیت، چشمبهشتی، وحشی، آتشخواران، بابای پرنده من، اسم من میناست.