مروری بر فیلم «آشپزخانه روح» و نگاهی به کارنامه «فاتح آکین»، فیلم‌ساز تُرک‌تبار آلمانی

عقاید یک دلقک

احمدرضا حجارزاده: اگر مدت زیادی از آخرین‌باری که به مجموعه‌ای از تصاویر خنده‌دار یک فیلم یا اثر هنری دیگر خندیده‌اید، می‌گذرد و دل‌تان برای دوباره خندیدن ـ در حد قهقهه ـ لک زده، فیلم «آشپزخانه روح» ساخته فیلم‌ساز تُرکِ ساکن آلمان گزینه مناسبی است. طی سال‌های اخیر، فاتح آکین در کشور ما با فیلم‌هایی که ساخته، شهرتی حتی بیش‌تر از برخی فیلم‌سازان هم‌وطنش به هم زده و در حد و اندازه «وودی آلن» و «مارتین اسکورسیزی» محبوبیت کسب کرده، ولی از میان ساخته‌های او، فقط «آشپزخانه روح» کمدی‌ست و شما را می‌خنداند. پیش از بررسی این فیلم، بهتر است کمی خود آکین را بشناسید تا سینمایش را.

فاتح آکین/ کارگردان ترک‌تبار آلمانی

متولد ماه اوت

فاتح آکین در 25 اوت (معادل مردادماه) به سال 1973 در هامبورگ آلمان به دنیا آمد، با آن که پدر و مادری تُرک داشت. او در آغاز ورود به قرن بیست‌ویکم یعنی سال 2000 میلادی از دانشکده هنرهای زیبای زادگاهش فارغ‌التحصیل شد، ولی نخستین فیلمش را دو سال پیش از دریافت مدرکش ساخته بود که اتفاقاً با همان فیلم اول، توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کرد، چون کسی فکر نمی‌کرد فیلم اول این کارگردان جوان با نام «شگفتی کوسه کوچک» در جشنواره لوکارنو، برنده یوزپلنگ نقره‌ای بشود. آکین همزمان با فارغ‌التحصیلی‌اش، به خاطر فیلم «دلقک سفید» جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره فیلم «باواریا»ی مونیخ دریافت کرد. این کارگردان به طور معمول در فیلم‌هایش به زندگی ترک‌های مقیم آلمان، مشکلات اجتماعی و دغدغه‌های شغلی آن‌ها می‌پردازد. او یکی از سرسخت‌ترین منتقدان سیاست‌های جرج بوش بود و سال 2006 به خاطر مقایسه رییس‌جمهوری آمریکا با «رایش سوم»، تحت بازجویی پلیس آلمان قرار گرفت. آکین گفته بود در دولت بوش، هالیوود به سفارش پنتاگون فیلم می‌سازد تا شکنجه را در زندان‌های آمریکا، امری طبیعی جلوه بدهد و حتی معتقد بود بوش قصد راه‌اندازی جنگ جهانی سوم را دارد!

پوستر فیلم «در محوشدگی» به کارگردانی فاتح آکین

عادت می‌کنیم …

وقتی آکین شروع به فیلم ساختن می‌کند، همه منتظرند نام او را در فهرست برندگان جوایز یکی از جشنواره‌های معتبر جهان بشنوند. حالا دیگر خود او هم به این موضوع عادت کرده. فیلم‌های او حتی اگر جایزه هم نبرند، آن‌قدر سر و صدا می‌کنند و مورد استقبال واقع می‌شوند که هر عشق سینمایی به دیدن فیلم‌های آکین ترغیب می‌شود. او تا قبل از رسیدن به سال 2004، فیلم‌های «در جولای»،«فراموش کردیم برگردیم» و «سولینو» را ساخت که تمام‌شان فیلم‌های موفقی بودند اما فیلم بعدی‌اش که جایزه خرس طلایی برلین را نصیبش کرد با نام «رو در رو» در حقیقت سکوی پرش او بود و همین فیلم بود که نام او را در سطح بین‌الملل سرِ زبان‌ها انداخت. این فیلم غیر از جایزه برلین، دو جایزه دیگر را با عناوین «بهترین فیلم» و «بهترین فیلم از نگاه تماشاگران» در جشنواره فیلم اروپا برایش به همراه داشت. پس از «رو در رو»، دست به تجربه جالبی زد و یک مستند موزیکال ساخت به نام «عبور از پل؛ آوای استانبول» که در آن موضوع موسیقی در استانبول را به تصویر کشیده است. در 2007 فیلم «آستانه بهشت» را با نگاهی به پیشینه فرهنگی آلمان و ترکیه کارگردانی کرد که نتیجه‌اش شد کسب جایزه بهترین فیلم‌نامه جشنواره کن و همین‌طور نخستین جایزه LUX سینمای اروپا از پارلمان اروپا. در شصت‌ویکمین دوره جشنواره فیلم کن هم رییس داوران بخش نوعی نگاه بود و بالاخره فیلم «آشپزخانه روح» را فرستاد روی پرده اکران که آن هم با استقبال پرشور دوستداران سینمای آکین مواجه شد و نامزدی شیر طلای جشنواره ونیز، دریافت جایزه ویژه هیات داوران همین جشنواره و دریافت جایزه اصلی هفدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم هامبورگ را به پرونده پر و پیمانش افزود.

صحنه‌ای از فیلم «آستانه‌ی بهشت» به کارگردانی فاتح آکین

اِی برادر کجایی؟!

اگر از آن عشق فیلم‌ها هستید و هر فیلمی را که ساخته یا اکران می‌شود، به سرعت تهیه و تماشا می‌کنید، لابد باید فیلم‌های «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» (ساخته علی رفیعی) و فیلم «مثل آب برای شکلات» ساخته «آلفونزو آرائو» را ـ که محصول مکزیک و اقتباس از کتابی به همین نام، نوشته لورا اسکوئیوِل است ـ دیده باشید. دو فیلم نامبرده هرچند درباره غذا نیستند و به طور مستقیم به آن ارتباط ندارند اما در هر دو، آشپزخانه محور رویداد داستان است و در گیر و دار بشور و بپزهای شخصیت اصلی، قصه فیلم هم روایت می‌شود. آشپزخانه روح نیز از این قاعده مستثنا نیست و فیلم مملو از صحنه‌های آشپزی در آشپزخانه و سِرو غذا و بریز و بپاش و بخور و بنوش است، ولی قصه فیلم ربطی به این خوراکی‌های خوشمزه و متنوع ندارد. حتی برخلاف اسم بامزه‌اش، در ژانر فیلم‌های ترسناک هم قرار نمی‌گیرد. بلکه بیش‌تر در رابطه با درگیری بزرگ صاحب یک غذاخوری با معضل ورشکستگی و دوری از نامزدش و محل کسب و کارش یعنی رستوران پرت‌افتاده‌ای با نام عجیب و نامتعارف «آشپزخانه روح» است. وقتی «نادین»، نامزد «زینوس»، مدیر و مالک آشپزخانه روح، او را به قصد تحصیل در حوزه خبرنگاری ترک می‌کند و راهی کشور چین می‌شود، زینوس که طاقت دوری از نامزدش را ندارد به او قول می‌دهد در کم‌ترین زمان و پس از یافتن یک مدیر و جانشین مناسب برای رستورانش، خود را به او برساند اما پیداکردن کسی که بتواند یک رستوران در حال ورشکستگی را مدیریت بکند و دوباره به آن رونق ببخشد،کار ساده‌ای نیست. حتی یک‌جورهایی اول بدبختی است. زینوس خودش به قدر کافی بدشانس و البته دست‌وپاچلفتی است و نیاز به مصیبت مضاعف ندارد. با این وجود بداقبالی به او رو می‌کند و «الیاس»، برادر خلافکار و خنگش که به صورت موقت می‌تواند از زندان خارج می‌شود، در جست‌وجوی کار، یکراست نزد زینوس می‌آید. از این‌جا به بعد دیگر فیلم ملغمه‌ای می‌شود از کمدی‌های موقعیت و بزن بکوب بامزه‌ای که لنگه‌اش را در هیچ اثر دیگری پیدا نمی‌کنید. فیلم سرشار از لحظه‌های مفرح و طنزی است که آدم‌ها با بدبختی‌هایشان کُشتی می‌گیرند و در چنین شرایطی، حفظ خونسردی‌شان اهمیت می‌یابد و همه می‌خواهند به یکدیگر کمک بکنند تا آشپزخانه روح که پاتوقی برای خوش‌گذرانی جوان‌هاست، بسته نشود. از این منظر، آشپزخانه روح به یک کمدی شاد، سرزنده و متفاوت می‌ماند که امکان ندارد از تماشای آن به خنده نیفتید. آخرین فیلم فاتح آکین، به نوعی با عقاید شخصی او نیز هم‌خوانی دارد. وقتی این فیلم‌ساز سرشناس سینمای آلمان در اعتراض به همه‌پرسی ممنوعیت ساخت مناره در سوییس از نمایش فیلمش در این کشور جلوگیری کرد، با نامه سرگشاده‌ای اعلام کرد که «این همه‌پرسی با درک او از شکیبایی و انسانیت در تضاد است و برخلاف این باور او که همه مردم، با پیشینه‌ها، نژادها و ادیان مختلف باید زندگی مسالمت‌آمیزی کنار یکدیگر داشته باشند، عمل می‌کند».

پوستر فیلم آشپزخانه‌ی روح

این روحیه آکین به وضوح در فیلم آخرش دیده می‌شود. آشپزخانه مضحکی که زینوس سنگش را به سینه می‌زند، نمادی کوچک از دنیای امروز است که آدم‌ها، فارغ از رنگ پوست و عقیده و دارایی و حرفه و زشت و زیبا، می‌توانند در آن گِرد هم آیند و تا پاسی از شب گذشته، به شکم‌چرانی و پایکوبی بپردازند و از این باهم بودن به اوج لذت برسند، و این، چه تضاد هوش‌مندانه‌ای با وضعیت کاراکتر اصلی فیلم دارد که از ابتدای قصه و جداشدن از نادین، تمام تلاشش را می‌کند تا خود را به او برساند و با هم باشد، ولی نمی‌تواند و در نهایت همه‌چیز خراب می‌شود و از دست می‌رود. تمهید مبتلاشدن زینوس به کمردرد ـ که تا پایان ماجرا ادامه دارد و بر تمام کارهای او تأثیر می‌گذارد ـ و دو سکانس فوق‌العاده ملاقات دیرهنگام او با نادین در تشییع جنازه مادربزرگش،که چه افتضاحی به بار می‌آید، و سرقت اسناد از دفتر شرکت آپارتمان‌سازی و دستگیری توسط پلیس، بهترین لحظات فیلم‌اند که بیش‌ترین خنده را از مخاطب می‌گیرند. فیلم انباشته از موسیقی‌های شنیدنی و انرژی‌بخش است که از علاقه آکین به موسیقی ناشی می‌شود؛ علاقه‌ای که پیش‌تر در فیلم مستند «عبور از پل» به آن پرداخته و ادای دین کرده بود. بازیگران فیلم هم مجموعه‌ای از بهترین بازی‌ها را آفریده‌اند تا فیلم هیچ نقصی در ساخت و اجرا نداشته باشد.گرچه بازیگران فیلم، نام‌های آشنایی نیستند اما شاید تداعی چهره یکی از آن‌ها در فیلمی دیگر، برایتان خوشایند باشد؛ بازیگر نقش «الیاس»، همان شخصیت وحشت‌زده و عجول «مانی» در فیلم به یادماندنی «بدو لولا، بدو» ساخته «تام تیکور» است، یعنی «موریتز بلیبترو».

صحنه‌ای از فیلم آشپزخانه‌ی روح

پوستر فیلم آستانه‌ی بهشت/ ساخته‌ی فاتح آکین

فاتح آکین

صحنه‌ای از فیلم آشپزخانه‌ی روح
امتیاز دهید