نقد و بررسی فیلم‌تئاتر «سهروردی» برگزار شد

مردی از جنس نور

حلقه نقد تهران به مناسبت روز شهاب‌الدین سهروردی پس از تماشای فیلم‌تئاتر سهروردی به نقد و بررسی این اثر در حضور شکرخدا گودرزی (نویسنده و کارگردان) و فخرالدین صدیق‌شریف، حبیب دهقان‌نسب و علی دهکردی بازیگران این نمایش پرداخت که در سال ۹۶ در تالار وحدت اجرا شده است.

در این مراسم که در موزه عزت‌الله انتظامی برگزار شد، منتقدان حلقه نقد تهران متشکل از رضا آشفته، محسن خیمه‌دوز، پژمان دادخواه و فریال آذری درباره این اثر سخنرانی کردند که در ادامه بخش‌هایی از این گفتارها را خواهید خواند.

پیروزی نور بر تاریکی

دکتر فریال آذری بنا بر نقد اسطوره‌شناسانه‌اش بر این باور است: امشاسپندان در نظام باورشناختی مزدایی به شش مفهوم متعالی اطلاق می‌شود که برترین آفریدگان خداوند شناخته می‌شوند.

واژه امشاسپندان در اوستایی، ترکیبی از دو بخش یکی واژه به اَمِشَه معنی جاودانه و همیشگی و دیگری واژه سْپِنتَه مقدس و سودمند که در مجموع به معنای «موجودات جاودانه سودمند» است. این اصطلاح به شش یا هفت صفت مهم اهورامزدا اشاره می‌کند. در این مقاله صرفاً به  نشانه‍‌های امشاسپند شهریور در آثار سهروردی پرداخته می‌شود؛ فرمانروایی دنیوی نیک و دادگرانه رعیت‌نوازی مردم داری شهریور به معنی شهریاری و سلطنت مطلوب است. او را باید نماد فرمانروایی بهشتی در زمین دانست. سلطنتی که مطابق میل و آرزو باشد. اراده آفریدگار را مستقر بکند، بیچارگان و درماندگان را در نظر داشته باشد و بر بدی‌ها چیره شود. این معنی و کارکرد شهریور و این که مسبوق به دو مفهوم نیک‌اندیشی و پارسایی است از یکسو تأثیری شگرف در شیوه تعلیم و تربیت شاهان ایران باستان و پیوستگان آنان داشته است و از دیگرسو نقشی مهم در شکل‌گیری حکمت سیاسی و سامانه قدرت و شهریاری چه به لحاظ نظری و چه عملی ایفا کرده است.

مهر یشت بند (۱۲۵) شهریور را رب‌النوع و موكل فلزات دانسته و به بیان درست تر فلزات را نماد و جلوه دنیوی آن امشاسپند به شمار آورده است. هات ۴۵ بند ۷ نیز از آن‌جا که فلز به مثابه ابزار کار انسان و همچنین فلزات گرانبها همگی در خدمت توانگری انسان به کار گرفته می‌شوند با این امشاسپند در پیوندند. با توجه به معنای دو لغت سازنده واژۀ شهریور (خشتره) به معنای چیرگی و وئیریه به معنای کشش و گرایش این واژه را به معنای چیرگی بر خواسته‌ها و کشش‌های نفس دانسته‌اند. سهروردی تنها یک بار در کتاب حکمةالاشراق به طور مستقیم از امشاسپند شهریور نام برده است.

او هورخش که همان طلسم شهریور است نوری بسیار تابان است که پدیدآورنده روز و رییس آسمان است و بزرگداشتش در سنت اشراق واجب و زیادتی او بر ستارگان تنها به اندازه و نزدیکی نیست بلکه به شدت است و در متون مختلف به زبان تمثیل و اشاره به این امشاسپند اشاره است.

اما آن‌چه این مطلب را با داستان سهروردی و روایت شکرخدا گودرزی پیوند می‌دهد صحنه محکمه سهروردی است که در آن ضعف حاکم و عالمان دین در برابر استانداردهای داده شده. آنان که بنده قدرت هستند نه شهریاری نیک دارند، نه به عدالت حکم می‌رانند و نه بر هوای نفسانی خود چیره می‌شوند، طبعاً چنین سخنانی را تاب نیاورده از آگاهی مردم هراس داشته و دستور قتل سهروردی را صادر می‌نمایند که این لحظات به نیکی در نمایش تصویر شده. آنان گرچه به ظاهر سلاح در دست با دشمنان دین و خدا می‌جنگند اما در عرصه عدالت حقیقی یا سکوت کرده تا دیگران بر جان او حکم برانند یا در نهایت تاب سخنان او را نداشته و بر جانش دست می‌یازند.

نور مِی از شرقِ پیاله

محسن خیمه‌دوز در نشست بزرگداشت سهروردی گفت:«سهروردی را با نام اثر مشهورش «حکمت‌الاشراق» می‌شناسند. اثری که نه تنها نماینده تفکر«اشراقی» در برابر تفکر«مشایی» ابن‌سینا شد، بلکه با ترکیب دو تفکر مشایی و اشراقی، موفق شد یک منظومۀ چندوجهی و ترکیبی از اندیشه‌ها را تنظیم و به عنوان تفکر «شرقی» به مشرق زمین، به ایران و به جهان ارائه کند. سهروردی با چنین ساختار چندوجهی موفق شد به ترکیب‌های دشواری مثل ترکیب «عقل و عشق» (در رفتار)،«شهود و خرد» (در گفتار)،«حکمت هرمسی» یونان باستان و «حکمت خسروانی» ایران باستان (در پندار و بینش) برسد و در هر بخش از این ترکیب‌بندی جدید، نوآوری‌هایی خلق کند. سهروردی با جداسازی فلسفه از کلام، دو بنیان اساسی مکتب خسروانی ایران باستان را به‌روز و مدرن کرد. بنیان اول که می‌گوید:«ذات هستی نور است» و بنیان دوم که می‌گوید:«ذات هستی حرکت است». سهروردی موفق شد مقوله مهم «حرکت» را که در میان مقولات ارسطویی جایش خالی بود در فلسفه مطرح کند و همین توجه سهروردی نه تنها باعث نوآوری در فلسفه شد، بلکه باعث درخشش فیلسوف بعد از خود، «صدرای شیرازی» هم شد، همان صدرایی که با اتکا به مقولۀ «حرکت»، توانست تئوری «حرکت جوهری» را ابداع کند و با تاسیس «مکتب متعالیه» در جهان اندیشه ماندگار شود. از دیگر نوآوری‌های سهروردی بعد از تاسیس «حکمت‌الاشراق»، نوآوری در منطق به مثابه ابزار استدلال و استنتاج بود از طریق تاکید بر «منطق مُوجّهات». سهروردی با این ابتکار نه تنها موفق شد کاربرد منطق را ساده‌تر کند، بلکه نقدهایی را که به نوآوری‌های ابن‌سینا در منطق شده بود نیز پاسخ داد و نشان داد ابن‌سینا درست اندیشیده بود. (مقاله انگلیسی دکتر ضیاء موحد در مورد نوآوری‌های سهروردی در منطق، خواندنی‌ست).

مفاخر ملی

دکتر پژمان دادخواه این‌گونه درباره نمایش سهروردی گفت:«با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی/ تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی/ عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید/ ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی.

مفاخر ملی هر سرزمینی همواره موضوعی الهام‌بخش برای نویسندگان و هنرمندان بوده و در هر دوره‌اي آثاری متناسب با زندگی و احوال این مفاخر خلق شده است‌. سهروردی از مفاخر برجسته حکمت، فلسفه و عرفان ایرانی اسلامی است که رساله‌ها و آثار ارزشمندی را از خود به یادگار گذاشته که تاثیرات عمیق آن نیز بر فیلسوفان و جریان‌های‌ فکری بعد از خود مشهود است. شکرخدا گودرزی ـ نویسنده و کارگردان نمایش سهروردی ـ مقطعی از زندگی سهروردی تا مرگش را روایت می‌کند و تلاش کرده تا ضمن پرداختن به داستان زندگی این فیلسوف، آموزه‌ها و اندیشه‌هایش را در جای‌جای نمایش بیان کند. این نمایش که اثری روان، منسجم، پخته و قصه‌گو است، تلاش دارد تا یکی از مهمترین مفاخر سرزمین ایران را در نهایت عظمت و زیبایی معرفی نماید و تمامی ارکان نمایش تلاش خود را تا حد ممکن به درستی انجام داده‌اند. مبحث نور در نظام تفکر سهروردی جایگاه ویژه‌ای دارد تا جایی که می‌گوید:«در عالم چیزی کامل‌تر و زیباتر از نورالانوار نبود». همین مساله و تقابل نور و ظلمت که در نظر او جایگاه ويژه‌ای دارد، سنگ بنای این نمایش شده و روایت داستان و تقابل شخصیت‌های این نمایش را می‌توان بر پایه این مبنا و آموزه بررسی کرد. به عبارتی میزان تمایل و گرایش آدم‌ها به نور و ظلمت و ساحت شرق و غرب وجود در این نمایش مورد مداقه قرار گرفته است.

اهمیت سهروردی و تئاتر ملی

رضا آشفته (منتقد و مورخ تئاتر) در این نشست گفت:«چرا باید نمایش سهروردی را تولید کرد و چرا باید تماشاگر ایرانی این نمایش را ببیند؟ درباره اهمیت این نمایش باید آن را به تئاتر ملی پیوست کرد؛ همان آرزو و رویای اهل فرهنگ و هنر که از ساخت و راه اندازی سالن تئاتر دارالفنون و سپس راه‌اندازی تکیه دولت خیلی‌ها به دنبالش بودند اما نمی‌دانستند که راه را به درستی یافته‌اند اما قشریون مذهبی و روشنفکران هر دو پدیده را در برهه‌هایی متلاشی کردند؛ تئاتر دارالفنون در  همان زمان قاجار  از بین رفت که متون غربی را به شکل آدابپتاسیون اجرا می‌کردند و تکیه دولت نیز پس از تخریب توسط د‌ولت رضاخانی تبدیل به بانک ملی شد. به گفته بهرام بیضایی اگر تکیه دولت از بین نمی‌رفت، تعزیه ایرانی امروز تئاتر ما را جهانی می‌کرد.

بعدها تئاتر ملی تبدیل به حسرت عبدالحسین نوشین شد که واقعه ترور شاه و خروج او از ایران به مسکو مانع از تحقق آن شد. در دهه سی و پس از گذر از دوره رخوت و شکست کودتای ۳۲ هنرمندان و روشنفکرانی در خانه شاهین سدرکیسیان تصمیم گرفتند که تئاتر ملی را برپا کنند اما دقیقاً نمی‌دانستند چطور؟! تا این‌که با اقتباس از متون صادق هدایت مثل مرده‌خوارها و محلل این داستان شروع شد و بعد نصیریان «افعی طلایی» را نوشت و سر آخر با نوشتن «بلبل سرگشته» به کارگردانی عباس جوانمرد این راه به گونه‌ای هموار شد و بعد بهرام بیضایی در این مسیر نمونه و الگویی بی‌بدیل شد و بودند دیگرانی چون اکبر رادی و غلامحسین ساعدی که به گونه ای دیگر در  شکل یافتن تئاتر  ملی در  تالار  سنگلج تلاش‌هایی کردند. علی حاتمی نیز این مسیر را ار تئاتر به سینما برد که از بانیان شکل گیری سینمای ملی در ایران شد. به هر تقدیر نمایش سهروردی در تداوم این مسیر است و شکرخدا گودرزی سال‌ها متون دیگران را با چنین رویکردی کار می‌کرد. بعدها با کشف خویشتن متونی را نوشت که از متون دیگران یک سر و گردن بالاتر بود. سهروردی، خواجه نظام‌الملک و خواجه نصیرالدین که نخبگان فرهنگی و سیاسی تاریخ ایران زمین هستند نمونه‌های این درخشش قلمی است و همچنین متونی که از شاهنامه و دیگر متون ایرانی اقتباس شده‌اند.

در ادامه چنین دیدگاهی قلمی شده اند. نمایشنامه سهروردی نیز ساختار ارسطویی و خطی دارد اما اندیشه و شخصیت‌هایش ایرانی است و ضدقهرمان‌هایش شیوخ عرب هستند که همواره با ایرانیان دشمنی ورزیده‌اند. شاید جاهایی بنا بر تکنیک نقل و روایت حالت تک‌گویی به خود بگیرد و به جای نمایش‌دادن بر واگویه‌ها تاکید کرده اما در فراز و نشیب‌ها و نقاط برجسته گره‌افکنی، عطف، میانی، اوج و گره‌گشایی، همگی مبتنی بر پردازش دراماتیک غربی است. بنابراین سهروردی متن ماندگاری است و اجرای گودرزی با آقای به آن و بازیگرانش (علی دهکردی، فخرالدین صدیق‌شریف، اصغر همت، حبیب دهقان‌نسب، افسر اسدی و مجید جعفری و …) توانسته برخوردار از یک اجرای در خور تامل باشد اما می‌توان درباره طراحی صحنه، لباس، نور، موسیقی و حرکات موزونش با آن بحث و جدل کرد. به هر حال، شهاب‌الدین سهروردی، فیلسوف اشراقی ما در این صحنه نیز همانند حقیقت وجودی اش دیدنی است».

امتیاز دهید