هنردستان : سعید قطبی زاده منتقد سینما در نشست «سینما فرهنگ» بیان کرد که «ستیغ اره ای» آشتی مل گیبسون با هالیوود است.
به گزارش هنردستان ، در سیزدهمین نشست «سینما فرهنگ» که به نقد و بررسی فیلمهای روز جهان میپردازد فیلم سینمایی «ستیغ ارهای» به کارگردانی مل گیبسون و نویسندگی اندرو نایت، رابرت شنکن و رندل والاس روز سه شنبه ۲۹ فروردین ماه با حضور محمدرضا مقدسیان به عنوان مجری و سعید قطبی زاده به عنوان منتقد در سالن فرهنگسرای اندیشه مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
به گزارش هنردستان ، در سیزدهمین نشست «سینما فرهنگ» که به نقد و بررسی فیلمهای روز جهان میپردازد فیلم سینمایی «ستیغ ارهای» به کارگردانی مل گیبسون و نویسندگی اندرو نایت، رابرت شنکن و رندل والاس روز سه شنبه ۲۹ فروردین ماه با حضور محمدرضا مقدسیان به عنوان مجری و سعید قطبی زاده به عنوان منتقد در سالن فرهنگسرای اندیشه مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
داستان فیلم بر اساس داستان واقعی یک مخالف جنگ در ارتش آمریکا به نام دزموند داس است که حاضر نمیشود سلاحی حمل کند اما طی نبرد اوکیناوا در جنگ جهانی دوم با وجود شلیکهای بیوقفه دشمن، یک تنه جان بیش از ۷۵ نفر از همرزمانش را نجات میدهد و در نتیجه موفق به دریافت مدال افتخار از دستان رییس جمهور آمریکا میشود.
سینماگران آمریکایی کاراکتر سیاسی پررنگی دارند
سعید قطبی زاده منتقد سینما، نقد خود را با مقایسه مل گیبسون و کلینت ایستوود آغاز کرد و گفت: این ۲ سینماگر به مرور و با تجربه شرایط مختلف وارد سینما و کارگردان شده اند. هم گیسبون و هم ایستوود دیدگاه های دست راستی دارند و هر ۲ در مسایل سیاسی دخالت می کنند اما دُز کاتولیک بودن گیسبون بیشتر است اما در سیاست به پای ایستوود نمی رسد.
وی ادامه داد: خیلی از کارگردانان و سینماگران در هالیوود هستند که فراتر از یک تکنسین هنر یا صنعت سینما شناخته می شوند و به نوعی شمایل و کاراکتر سیاسی پررنگی دارند و دیدگاه هایشان در ساخت آثارشان اهمیت پیدا می کند.
این منتقد سینما با اشاره به نکات جالبی از زندگی مل گیبسون، کارگردان این فیلم گفت: ما اینجا راجع به آدمی صحبت می کنیم که در جامعه آمریکایی به شدت در میان مردم محبوب است و تا چند سال قبل هم یکی از ثروتمندترین سینماگران دنیا بود؛ به حدی که می خواست بخش هایی از سرزمین فیجی و گوام و چند کشور دیگر را بخرد.
«ستیغ اره ای» تاریخ سازی آمریکایی است
قطبی زاده اضافه کرد: فیلم «مصائب مسیحِ» گیبسون، نسبت به هزینه ای که داشت، تقریباً بالاترین سود در تاریخ سینما را برایش به ارمغان آورد و دهها برابر خرجی که در فیلم داشت، در اکران عمومی در آمد کسب کرد و از این طریق، گیسبون ثروتمند شد و ثروتش را هم در راه خرید و فروش زمین و ملک و املاک وارد کرد.
این مدرس سینما درباره محتوای فیلم «ستیغ اره ای» گفت: پشتِ این فیلم، نگرشی نظامی و خشونت طلب میبینیم اما قهرمانِ داستان، دست به تفنگ نمی زند و از این طریق می شود قهرمانِ آمریکا. به نظر من کل ماجرا مضحک است و شما تاریخ را اگر بخوانید، هیچ خاطره و فکتی از زندگی این به اصطلاح قهرمان پیدا نمی کنید و تقریباً تمام فیلم تاریخسازی است.
وی افزود: همرزمانِ این مرد، همه از او به شوخی و طنز یاد می کردند و اگر خاطراتشان را بخوانید، همه معتقد بودند فردی دست و پا چلفتی که حتی دست به تفنگ نمی زد، کنار ما در جنگ بود. من خیلی دلم می سوزد در سرزمینی که پر از قهرمانان واقعی است، ما چنین آثاری از شخصیت های بزرگمان نمی سازیم و هالیوود از کسی که هیچ رگه ای از قهرمان بودن ندارد، چنین فیلم تاریخی ای می سازد.
محمدرضا مقدسیان منتقد سینما و مجری مراسم با اشاره به تضاد موجود در فیلم گفت: وجه پارادوکسیکال فیلم «ستیغ اره ای» بسیار جالب توجه است. کارگردان با نمایش خشونتِ زیاد، می خواهد از طرفی رشادت سربازان آمریکایی و حق به جانب بودن آمریکایی ها را به تصویر بکشد اما در طرف مقابل وجه مسیحایی هم در فیلمش دارد که می گوید اگر کسی به صورتت سیلی زد، طرف دیگر صورتت را هم جلو بیاور و به نوعی خشونت را با خشونت جواب نده.
فیلم، آشتی گیبسون با جریان اصلی هالیوود است
قطبی زاده با اشاره به تفاوت های اسپیلبرگ و گیبسون گفت: اسپیلبرگ را به عنوان یک لیبرالِ مطلق می شناسیم که با لیبرالیسم مذهبیِ گیبسون متفاوت است. در جامعه آمریکا، جریان حاکم فرهنگی یا لیبرالیسمِ نرمِ این کشور، مانع هیچ تفکری نیست و فرصت تنفس را به همه افراد گوناگون می دهد اما اگر این آزادی بخواهد به بنیادگرایی برسد، با آن مقابله می شود؛ اتفاقی که در مورد فیلم «مصائب مسیحِ» مل گیسبون افتاد.
این منتقد سینما ادامه داد: در فیلم سینمایی «مصائب مسیح»، تصویری از تاریخ مسیحیت و تقابل با یهودیان وجود دارد و گیسبون رویکرد واقع گرایانه و مستند را در روایت آن انتخاب کرده است. انگار که دیباچه ای تازه برای زندگی مسیح می نویسد و اتفاقا بعد از فیلم هم به همین دلایل، تحت فشار یهودیان قرار گرفت و تحت تعقیب بود و حتی شایعه شد قرار است ترورش کنند.
سعید قطبی زاده با اشاره به عواقب ساخت فیلم «مصائب مسیح» برای گیبسون گفت: در «ستیغ اره ای» به نوعی شاهد آشتی گیبسون با هالیوود هستیم. چون اینجا تصویری مثبت از مذهب و اعتقاداتشان را به نمایش می گذارد و ژاپنی ها هم همه شبحگونه و اهریمنی، هیچ رحمی ندارند و از طرفی رنج های قهرمانِ فیلم، شبیه به رنج های مسیح است.
در فهمِ احمقانه بودن فیلم، همین بس که ما طنابی را در فیلم می بینیم که مثل نردبان نخی است و بالا رفته اما هیچکدام از ژاپنی ها، نه با قیچی و نه با آتش این طناب را از بین نمی برنداین مدرس سینما گفت: در فهمِ احمقانه بودن فیلم، همین بس که ما طنابی را در فیلم می بینیم که مثل نردبان نخی است و بالا رفته اما هیچکدام از ژاپنی ها، نه با قیچی و نه با آتش این طناب را از بین نمی برند. در صحنه پایانی که می خواهد تاریخسازی هم بکند مشخص نمی شود که چطور ژاپنی ها از پسِ یک طنابِ معمولی برنمی آیند و مانع آمریکایی ها نمی شوند!؟
تلفیقی از غلاف تمام فلزی و «مصائب مسیح»
محمدرضا مقدسیان، منتقد فیلم و مجری مراسم هم با اشاره به استراتژی نمایش عریان خشونت توسط گیبسون، از قطبی زاده پرسید چرا کارگردان دوست دارد این حجم از خشونت را در فیلمش به تصویر بکشد، به حدی که فیلم در درجه بندی خشن ترین فیلم ها قرار گرفته و نتوان آن را در فضای عمومی مشاهده کرد؟
قطبی زاده هم در پاسخ به تضادِ مورد نظر گیبسون تاکید کرد و گفت: این حجم از خشونت گریزیِ قهرمان فیلم، در تضاد کامل با خشنونت جنگ است. کارگردان بر این تضاد تاکید کرده و خواسته تضادِ میان اعتقادات یک نفر و واقعیت موجود را به تصویر بکشد.
وی افزود: این تضاد نیاز به یک کاتالیزور دارد که فرمانده آمریکایی است. او می خواهد این اعتقاد را به چالش بکشد و می پرسد «این رفتار در مقابل این حجم از خشونت، آیا منفعلانه نیست!؟» این در واقع پرسشی است که گیبسون از تماشاگران فیلم می پرسد. به نظر من فیلم «ستیغ اره ای»، توجیه خشونت است؛ به این معنی که ما در برابر این خشونت ژاپنی ها، مجبور به انجام اعمال خشن هستیم و با اینکه بیزاریم اما راهی جز خشونت نداریم.
سعید قطبی زاده با اشاره به محتوای فیلم هم گفت: نیمه اول «ستیغ اره ای» به نظر من کپی فیلم «غلاف تمام فلزی» است چون مثل آن، ما هر چقدر بیشتر با شخصیت ها و سربازان آشنا می شویم، مرگشان برایمان دردناک تر می شود و فضایی کاملا احساسی دارد اما نیمه دوم فیلم، در ادامه مضمون «مصائب مسیح» است. گیبسون می خواهد رنجی را به تصویر بکشد که به واسطه آن انسان به خدا نزدیک تر شود.
سینما فرهنگ، سهشنبهها ساعت ۱۸ در فرهنگسرای اندیشه برگزار می شود و علاقهمندان برای حضور در این نشستها میتوانند به فرهنگسرای اندیشه واقع در خیابان شریعتی، نرسیده به پل سیدخندان، بوستان اندیشه مراجعه کنند.
منبع : مهر