نقطه عطفی در گروه تئاتر نیوشا
نشست نقدوبررسی نمایش «روزی روزگاری سمنگان» با حضور منتقدان، نویسنده،کارگردان و اعضای این گروه نمایشی در تالار مشاهیر تئاتر شهر برگزار شد.
به گزارش سایت هنردستان به نقل از روابطعمومی پروژه، نشست نقدوبررسی نمایش «روزی روزگاری سمنگان» به کارگردانی محمودرضا رحیمی با حضور نصرالله قادری و رضا آشفته در تالار مشاهیر تئاتر شهر برگزار شد.
نصرالله قادری در این رویداد گفت: در دنیای نمایش و نمایشنامه هر استنباطی که مخاطب براثر دلالتهای متن داشته باشد، درست است. معنا در اثر متکثر است و به تعداد مخاطبان، دانش و نگرش آنها معنا استنباط میشود. نمایش «روزی روزگاری سمنگان» اثری تقلیدی است که معنا در آن ضمنی و پنهان است و مخاطب بسته به دانش و آگاهیاش مفاهیم متفاوتی دریافت خواهد کرد.

این نویسنده و کارگردان با بیان اینکه پایه و اساس نقد، تحلیل یک اثر هست،گفت: هیچ چیزی در کائنات بدون شکل و تصویر نمیتوان فهمید و قابل ارتباط نیست. اولین نکتهای که در این تئاتر مهم است، ارکستراسیون کاراکترها در متن و اجراست. در شکل معمول تئاتری که مخاطبان با آن سروکار دارند، قهرمانپرور است. یعنی تمام توجه نویسنده و کارگردان بر یک کاراکتر هست. اما محمدرضا رحیمی در این اجرا به چنین کاری دست نمیزند و مجموعه بازیگران را میبینید. این شکل نمایش با توجه به قهرمانپروری در سرزمین ما برای کارگردانان خطرناک است.
قادری ادامه داد: شکلگیری اتفاق در یک بازگشت به گذشته خطر دومی است که کارگردان به آن دست میزند و اینجاست که حکم قطعی میدهم روی میدان مین ایستاده است. در شکل اجرایی هم دکور از پیش چیدهشدهای وجود ندارد که واقعه در آن اتفاق بیفتد، همزمان با بازی دکور ساخته میشود و این شکل در دنیای تئاتر مدرن رخ میدهد اما هرگز مکان واقعی نمیسازد، تمام دنیای شکل نمایش دائماً مخاطب را به کنشگری دعوت میکند.
او گفت: مخاطب با شکل تئاتر داستانگو یعنی از آغاز، میانه و پایان آشنا هست اما این اثر از پایان شروع میکند و به آغاز برمیگردد. ما در این شکل باید اثبات کنیم که ژانر این اثر چیست؟! اینجا مخاطب متوجه میشود که کار تراژدی است اما نمیتواند اثبات کند و با آن درگیر میشود چراکه اثر عصیانی است بر الگوهای از پیش تعریف شده و مطلقا نگاه امیدوارانه دارد.
این منتقد توضیح داد: این اثر در دنیای مدرن اتفاق میافتد اما بخشی از نگاه نویسنده و کارگردان پستمدرن است. یعنی رویکرد به سنت هست اما آن را در کنار مدرنیته بیان میکند. این اثر کشش را با تعلیق در میزانسن و محتوا بالا برده است. در این نمایش مردها، بچههای کوچکی هستند که ریش و سبیل دارند. و زنها در نقش مادرانگی در مقابل آنها عمل میکنند.
رضا آشفته نیز با اشاره به روند زندگی هنری محمودرضا رحیمی، او را شاگرد مکتب سمندریان دانست و گفت: رحیمی همواره در کارهایش تازگیهایی دارد. اما در نمایش «روزی روزگاری سمنگان» به صورت دقیقتر، ظریفتر و عامدانهتر به سمت تازه بودن میرود. این اثر در اسم، شخصیتپردازی و زبان اجرا متفاوت است و معانی متفاوتی را به مخاطب متبادر میکند. «روزی روزگاری سمنگان» نقطه عطف و سکوی پرش گروه تئاتر نیوشا است.

این منتقد افزود: زندگی و باور به عشق تحت هر شرایطی در زیست مردم خراسان و ادبیات آنها دیده میشود که محمودرضا رحیمی نیز در اثر خود به آن اشاره دارد. رحیمی خوشبختانه کار ضعیف ندارد و تمام آثار او دارای شاخصهها و مولفههای ویژهای است.
او با بیان اینکه موسیقی همواره یکی از ارکان اساسی اجراهای رحیمی است، گفت: موسیقی بسیار درست و به جا در این نمایش استفاده شده است.
آشفته در پایان رویکرد کارگردان را در این اثر رویکردی برشتی دانست و بیان کرد: در این اثر البته بیش از هر چیز احساس و موسیقی بر من غالب است. زنها در این نمایش بسیار دقیقتر وضعیت را پیش میبرند و احساس زنانه در منطق اجرا نمود بیشتری دارد.
«روزی روزگاری سمنگان» هرشب به جز شنبهها ساعت 18 در تالار چهارسو تئاتر شهر میزبان مخاطبان است.
