طهماسب صلحجو: ذات و قصه پردازی «عروسک» یک ملودرام است
نشست نقد و بررسی فیلم «عروسک» توسط گروه سینمایی هنر و تجربه و با حضور طهماسب صلحجو منتقد، جلیل اکبری صحت تهیهکننده و پرستو فانید بازیگر این فیلم در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.
در ابتدای این نشست محیا ساعدی مجری برنامه گفت: کار سختی است که در نبود کارگردان بخواهیم در مورد اثرش صحبت کنیم اما از آن بیشتر حیف است که در نبود کارگردان از اثرش هم یادی و صحبتی نشود.
طهماسب صلحجو منتقد میهمان جلسه در آغاز سخنانش گفت: جای یک نفر در همه روزهایی که ما در مورد «عروسک» حرف میزنیم خالیست و آن جای اصغر یوسفینژاد است.
اکبریصحت با بیان اینکه با حضور مخاطب، سینمای مستقل در ایران رشد و گسترش پیدا خواهد کرد، افزود: ما جز تماشاگر هیچ نداریم. من همه افراد حاضر در سالن را تقریباً میشناسم و این نشان میدهد که ما چقدر جامعه کوچکی هستیم و برخلاف آنچه که در بیرون از درهای این سالنها گفته میشود ما بسیار بسیار آدمهای تنها و در یک جامعهای کوچک اما دور از هم هستیم. میخواهم از این فرصت استفاده کنم و بگویم که اگر بار دیگر فرصت زندگی داشتم بدون تکرار اشتباهاتم، باز همین راه را انتخاب میکردم به این دلیل که فکر میکنم راه درست و آگاهیبخشی است.

پرستو فانید بازیگر نقش «رویا» با تشکر از زمانی که مخاطبان برای تماشای «عروسک» میگذراند،گفت: برای من صحبتکردن در این جلسه بسیار سخت است. این فیلم اولین تجربه من بود و من هرچه در زمینه بازیگری و سینما بلدم و هر آنچه را در این فیلم ارائه دادم از استادم آقای یوسفینژاد یاد گرفتهام و واقعاً برایم سخت است که بخواهم در مورد «رویا» عروس این فیلم در جلسهای صحبت کنم که استادم حضور ندارد.
طهماسب صلحجو منتقد با سابقه سینمای ایران در ادامه سخنانش در مورد کاراکتر عاقد در فیلم گفت: در این فیلم یک پرسوناژ است که به عنوان عاقد از او نام برده میشود و من حس میکردم خود اصغر یوسفینژاد است و در واقع او کاراکتر خودش را در شخصیت عاقد منتقل میکند. سالها پیش که من برای شرکت در جشنوارهای مهمان تبریز بودم با اصغر یوسفینژاد آشنا شدم. آنچه از او بیشتر به یادم مانده اینست که در لابهلای حرفهایش عشق به سینما را میشد به راحتی دید. او بسیار با صداقت، روراست، باصفا و انسانی علاقهمند به حقیقت بود. درست مثل کاراکتر عاقد که از وقتی وارد دنیای فیلم میشود ما و فیلم هر دو شروع به گرهگشایی آنچه تا آن لحظه راز بوده است میکنیم. موضوع آثار هنری معمولاً مقولههای اجتماعی هستند و موضوع این فیلم نیز درباره ستمی است که به زن در مناسبات اجتماعی و خانوادگی روا داشته میشود.
اکبریصحت در تکمیل سخنان منتقد برنامه گفت: یک نکته بسیار مهم این است که اصغر در روز اول نمیخواست که کار را پلانسکانس بگیرد. ما میخواستیم که فیلم را به صورت کلاسیک کار کنیم و یک فیلمنامه کلاسیک نیز داشتیم اما در حال حاضر پایان فیلم یک پایان بداهه است. او در بازنویسی به این نتیجه رسید و به صورت گزینشی نکاتی را به هر کدام از بازیگران گفته بود، با توجه به این نکات بازیگران باید یکدیگر را همپوشانی میکردند. اتفاقی که در این فیلم افتاد انتخاب ساختار بر اساس توصیه دوستان آقای یوسفینژاد یعنی آقای جعفر پناهی، آقای نادر ساعیور و چند دوست دیگرشان بود که معتقد بودند اگر تکنیکی را کار کردهای و از آن جواب گرفتهای بهتر است در همان مسیر ادامه دهی.
پرستو فانید در پاسخ به چالشهای بازیگری در فیلم «عروسک» گفت: برای من کل پروژه به علت اینکه اولین تجربهام بود بسیار سخت بود اما از جهتی هم آسان بود چون به خاطر همان تجربه نداشتن و بازینکردن در تئاتر میتوانستم به آن ویژگیهایی که آقای یوسفینژاد میخواستند مثل گفتوگوی روان و بدون اغراق و تیپگرفتن برسم. تمرینات کار بسیار طولانی مدت بود. من از سال ۹۸ به این گروه اضافه شدم و سال ۹۷ یعنی یک سال قبل از من آقای فیروز عاقلی برای نقش ایوب انتخاب شده بودند زمان زیادی برد تا تیم بازیگری به طور کامل شکل بگیرد و به بازیهای یک دست برسیم. این اثر دو سال روخوانی شده است. یکی از خصوصیات این پروژه این بود که هیچ چیزی فیکس نبود حتی سناریوی فیکس هم نداشتیم که روی آن دیالوگهای فیکس شده و اصلاح شده کار کنیم. همهچیز تغییر میکرد حتی در روزهای تصویربرداری هم حذف و اضافه داشتیم و سختترین قسمت نیز همان پلان سکانس آخر بود که ایشان دوست داشتند به صورت بداهه باشد. یک کلیاتی را با من و آقای هاشمی نقش عاقد صحبت کرده بودند و در آن پلان سکانس همه چیز برای من بسیار حسی و شهودی بود تا جاییکه به یاد ندارم در برخی از لحظاتش چه اتفاقی افتاد که به آن حس رسیدم. بعد از همه این سختیها و اتفاقات تلخی که افتاد وقتی امسال فیلم به اکران رسید خستگی از تنمان در رفت.

طهماسب صلحجو در مورد بازی پرستو فانید در کاراکتر رویا گفت: ایشان در تمام طول فیلم تا سکانس نهایی یک بازی سرد و خشک دارند و واکنشها و رفتارهای کاراکتر احساسی نیست و این امر باعث میشود ما هم مثل کاراکترهای داخل فیلم نسبت به او قضاوت اشتباهی داشته باشیم اما در پایان فیلم ایشان یک بازی احساسی ارائه میدهند که متاسفانه به دلیل نوع میزانسن ما چهره ایشان را نمیبینیم و صرفاً صدای ایشان را میشنویم و از این صدا اینگونه برمیآید که بازیگر در این صحنه به شدت غرق لحظه و احساس شده اما من فکر میکنم یک بازیگر حتی گریهکردن را نیز باید نمایش بدهد، نه آنکه در آن لحظه دچار احساسات شود و فراموش کند که دارد بازی میکند این مسئله باعث شده که صدای بازیگر در این لحظات به گونه باشد که کلمات به آن معنا قابل تشخیص نباشند و دیالوگ در این مدل هیجانی محو شده است. من با این فرم برای فیلم عروسک موافق نیستم. به نظرم عروسک در ذات، طبیعت و نوع قصهپردازیاش یک ملودرام است. وقتی دوربین مدام ما را از سوی به سوی دیگر میکشد ما چیزهای زیادی را از دست میدهیم، بخصوص رابطه حسی آدمهای درون فیلم با یکدیگر را. در فیلمها ما دو نمای نقطه نظر داریم یکی نقطه نظر دوربین که ما هم از آن طریق به سوژه نگاه میکنیم و دیگری که مهمتر نیز هست pov دراماتیک یعنی نگاه انسانها به یکدیگر، در این مدل میزانسن که دوربین سیال است pov دراماتیک حذف میشود. مثلاً در مورد فیلم «اِئو» با این فرم کاملا موافق هستم چرا که ما تبدیل میشویم به یک نیروی ناظر که جستجو میکند و میخواهد حقیقتی را که از ابتدا پنهان شده کشف کند ولی به نظرم در این فیلم جواب نداده است. در پلان سکانس آخر من به عنوان یک مخاطب میخواستم چهره این زنی که در تمام طول زندگیش نسبت به ستمی که در این خانواده بر او روا شده سکوت کرده و اینجا در این پلان سکانس سکوتش را میشکند و برای اولین بار خشمش را بروز میدهد ببینم به خصوص که این کاراکتر در پایان فیلم تبدیل به کاراکتری کاملاً متفاوت از آنچه که در طول فیلم میدیدیم میشود. یعنی نوع قصهپردازی به شکل که نگاه ما به کاراکتر رویا مثل نگاه بقیه کاراکترهای فیلم به رویاست و قضاوتمان این است که یک کاراکتر کلاش است که به خاطر پول وارد این خانواده شده است اما در پایان فیلم نظرمان کاملا تغییر میکند.
منتقد برنامه در توضیح عنصر فقدان و کاراکترهای نامرئی توضیح داد: در مورد شخصیت شمسی باید گفت که ما در آثار دراماتیک و بیشتر در نمایشنامهها و تئاتر کاراکترهایی به این شکل داریم یعنی کاراکترهایی که هستند اما نیستند. در واقع آنها پرسوناژهای نامرئی هستند که ماندگارترین و تاثیرگذارترین آنها کاراکتر پدر هملت است. او در آغاز داستان مرده اما تا پایان داستان تاثیرش بر هملت دیده میشود یا کاراکتر ربهکا ساخته هیچکاک که در واقع به قتل رسیده اما سنگینی حضورش همیشه در آن خانه وجود دارد.
پرستو فانید در توضیحاتی نسبت به بازیاش گفت: اینکه بازی من تا قبل از پلان سکانس آخر به گونهای است که کسی باورش نمیشود این دختر برای سر کیسهکردن خانواده نیامده، دقیقاً چیزی بود که آقای یوسفینژاد از من انتظار داشتند.کاراکتر رویا صرفاً با دو نفر یعنی بیژن و مراد ارتباط بهتری دارد و با بقیه بسیار سرد و تیز رفتار میکند.
صلحجو افزود: زیرنویس فیلم را از تکوتا میاندازد و فکر میکنم اگر این فیلم را به فارسی دوبله کنند نیز آنگونه که باید نخواهد شد. به عنوان مثال شما اگر منظومه حیدربابا اثر استاد شهریار را به فارسی ترجمه کنید هرگز احساسی مشابه آنچه را که نمونه ترکی آن دارد نخواهید یافت.
پرستو فانید در پایان برنامه گفت: نبود آقای یوسفینژاد در این جلسه مرا بسیار غمگین کرد اما از صحبتهایی که در مورد فیلم شنیدم اینطور به نظر میرسد که مخاطبان فیلم را پسندیدهاند و زحمتهای ما نتیجه داده است.