جشنهای ایرانی مظلوم واقع شدهاند
احمدرضا حجارزاده: نمایشگاه «جشنهای ایرانی» با طراحیهای «فاطمه رضایی» از 28 اردیبهشتماه در گالری تابستان خانه هنرمندان ایران آغاز به کار کرده و آثار این هنرمند تا هفتم خردادماه روی دیوار در معرض دید علاقهمندان است. فاطمه رضایی،که با نام هنری «شیراز» و مدرک فوق لیسانس پژوهش هنر از سالها پیش به عنوان طراح و پژوهشگر طرحهای ایرانی و اقلیمی فعالیت دارد، 35 نقش متفاوت و نو را با مضمون جشنهای ایرانی از میان 50 جشن ایرانی انتخاب کرده و با یاری و همراهی موسسه بینالمللی «ایکوم» (کمیته ملی موزهها)، به مناسبت گرامیداشت روز جهانی موزه و هفته میراث فرهنگی به نمایش گذاشته است.«احمد محیططباطبایی» (مدیر موسسه ایکوم) در استیتمنت این نمایشگاه نوشته:«جشن نه به معنی آئینی از برای سرور و شادی،که رسمی به جهت مشارکت و همدلی عمومی مردم میباشد. در جشنهای ایرانی به موضوعات اخلاقی و اقتصادی توجه بسیار میشود. این آئینها همپیوستگی اجتماعی را مستحکمتر و دلبستگی به زادگاه را در پی میآورد. مهمترین عامل در این جشنها گرد هم جمعشدن خانواده و در نهایت طایفه و اجتماع محلی است تا از حال یکدیگر باخبر شوند و به رفع مشکلات آحاد جامعه بپردازند. برپایی این نمایشگاه به جهت یادآوری وجود چنین سرمایه ملی بوده تا با بهرهبرداری از آن به همبستگی ملی و توسعه مدنی جامعه ایرانی بپردازیم». به بهانه برگزاری این نمایشگاه، با فاطمه رضایی گفتوگوی کوتاهی داشتیم.
***
ایده اولیه برگزاری نمایشگاهی با عنوان جشنهای ایرانی از کجا میآید؟
من فارغالتحصیل کارشناسی ارشد پژوهش هنر هستم. از ابتدا به اسطورهها و آیینهای ایرانی علاقهمند بودم و اغلب مقالههای دانشگاهیام در حیطه اسطوره و باستانشناسی بود. سال 1394 در یک شرکت صادراتی گیاهان دارویی مشغول به کار شدم. مدیر شرکت از من خواستند تقویمی با 365 طرح، برای هر روز از سال، با تاکید بر استفاده از گیاهان دارویی در طراحیها اجرا و آماده بکنم. بنابراین من تمام جشنهای ایرانی را با نمادهای آن وارد تقویم کردم و جالب اینکه رییس شرکت آقای جلالی از این طرح بسیار استقبال کردند. این تقویم طی دو سه سال با تغییرات اندکی چاپ شدند. بعد از آن جشنها و آیینهای ایرانی را بررسی کردم و متوجه شدم تاکنون این جشنها مورد بیمهری قرار گرفتهاند. احساس کردم چهقدر جشنهای ایرانی مظلوم واقع شدهاند. بنابراین تصمیم گرفتم خودم برای معرفی جشنهای ایرانی به مردم قدمی بردارم و طراحی کنم، چون این جشنها، ریشههای ما هستند و اگر بخواهیم از منظر روانشناسی جمعی/ یونگی به آن بپردازیم، میتوانیم بگوییم این جشنها درون ما ریشه دارند، هرچند که شاید الان بعضی از آنها کمرنگ شده باشند.
اولینبار چه زمانی شروع به طراحی و معرفی جشنهای ایرانی به صورت جدی کردید؟
از سال 1396 طراحی جشنهای ایرانی را شروع کردم و ابتدا کارهایم را در فضای مجازی استوری میکردم. اوایل طرحهایم برای همه ایجاد سوال میکرد که مثلاً خردادگان یعنی چی؟!
یعنی خیلیها با این جشنها آشنا نبودند. درست است؟
بله، اصلاً نمیدانستند جشنی مثل خردادگان یا اردیبهشتگان چیست! حتی با اسامی این جشنها آشنا نبودند. در ادامه، سال 1397با انتشارات «دادکین» شروع به همکاری کردم که خانم «فاطمه علیاصغر» ـ مدیر انتشارات ـ هم خیلی از این ایده استقبال کردند و حتی طراحی جشنهای ایرانی را در صفحههای مجازی نشر منتشر کردند تا بیشتر دیده بشوند. از سال 1398 به صورت داوطلبانه با ایکوم وارد همکاری شدم. آقای احمد محیططباطبایی کموبیش پست و استوریهایم را درباره جشنهای ایرانی میدیدند. امسال طی صحبتهایی که با ایشان داشتم، قرار شد طراحی جشنهای ایرانی را به مناسبت روز جهانی موزه برای اشاعه جشنها و فرهنگ ایرانی به نمایش بگذاریم که این اتفاق در خانه هنرمندان افتاد و تا الان بازخورد خیلی خوبی از سوی مخاطبان و علاقهمندان داشته است.
در طراحی جشنهای ایرانی، از چه منابعی برای پژوهش بهره بردید؟ شکلگیری این طراحیها، چهقدر ریشه در جشنهای کهن ایرانی که از دیرباز باقی ماندهاند و هنوز اجرا میشوند دارد و چه میزان ناشی از تخیل و تصویرسازی خودتان برای خلق یک طراحی متناسب با جشنهاست؟
من از دل تاریخ وارد دنیای اسطورهها شدم، یعنی اول تاریخ را مطالعه کردم و بعد با اساطیر آشنا شدم. برای مطالعه اساطیر ایران از کتاب خانم «ژاله آموزگار» شروع کردم. بعد از آن در ادامه کتابهای «مهرداد بهار»،«عباس مخبر»،«ابوالقاسم اسماعیلپور»،«هاشم رضی» و دیگران را مطالعه کردم. سپس به مطالعات اساطیر جهان پرداختم. در طراحی این مجموعه، من از نقوش تاریخی، طبیعت، اساطیر، نقاشیهای ایران و نقشهای کنونی استفاده کردهام. خب پیوند این عناصر با یکدیگر قطعاً خالی از تخیل و خلاقیت نبوده است.
در این کتابها نماد و نشانههایی بود که از آنها برای رسیدن به طراحیهایتان الگوبرداری بکنید؟
برای پارهای از این آیینها همچون گاهنبارها که ریشه طبیعی دارند، از نقوش طبیعی و نقاشیهای ایرانی استفاده کردهام، یعنی در جشن آفرینش گیاه، از درخت سرو استفاده کردهام، به این دلیل که سرو نمادی اصیل در فرهنگ و هنر ایران است که در بیشتر بناهای تاریخی ما، سنگهای قبر، نقوش برجسته،کاخها استفاده شده است اما برخی از آنها با اساطیر در ارتباطند. اسطوره به زمان باستان محدود نمیشود و میتواند در جامعه کنونی ما مناسبتهای اجتماعی را بسازد و تاریخ را به طبیعت تبدیل بکند. طراحیهای انجامشده در خصوص اساطیر ایرانی بسیار کم است، چون اساطیر ما بُعد انتزاعی و فرازمینی دارند. با توجه به این امر، نقوش کمی از اساطیر در نقش برجستهها و… به صورت عینی در دسترس است. بنابراین در طراحی اینگونه آثار از نمادهای تاریخی/ طبیعی/ اساطیری استفاده کردهام. مثل جشن تیرگان.
توضیحاتی که درباره نام و کاربرد هر طرح زیر اثر آمده، خیلی جالبند و به درک بهتر جشنهای ایرانی توسط بازدیدکنندگان کمک میکنند. آیا همه جشنهایی که در طراحیهایتان آوردهاید، در کشور ما اجرا میشوند یا منسوخ شده و از یاد رفتهاند؟
بعد از هزاران سال، مردم ما در جاهایی با همان آداب و رسوم، با شادی، خلوص و اعتقاد این جشنها را برگزار میکنند و پس از ما هم چنین خواهد بود. این جشنها خصایل و ویژگیهای ماست که هرگز لوث نخواهد شد.گرچه بعضی اوقات به مقتضای رویدادهایی در تاریخ ما کاستی پیدا کردهاند. این جشنها محدود به دین خاص، مبدا، تاریخ یکسان، شهر یا قوم خاصی در ایران نمیشوند. همه جشنهایی که در این نمایشگاه نام بردهایم، ایرانیاند، بعضی از آنها هنوز هم برگزار میشوند. مثلاً شاید مادربزرگهای ما آیین «چارچار» را بشناسند یا رسومی مثل «چلّهبزرگه» و «چلّهکوچیکه» را قطعاً ما هم شنیدهایم، ولی توضیحات هر جشن در پوسترها را با توجه به منابع موجود و تاریخی نوشتم که درکتابها خواندهام. البته میدانید که روزهای ما با روزهای تقویم زرتشتی متفاوت است. روزهای زرتشتیان، پنج روز عقبتر از ماست، چون ماههای آنها سیروزه و سالشان سیصدوشصتروزه است. ما به خاطر ماههای سیویکروزه با آنها دچار تداخل زمانی میشویم. اگر بخواهیم جشنها را متناسب با تقویم آنها بگیریم، جشنی مثل سپندارمزگان که برای ما پنجم اسفندماه است، برای زرتشتیان 29 بهمنماه میشود! به هرحال برای روشنشدن موضوع، تاریخ هر جشن را زیر تصویر نوشتهام و توضیح کوتاهی دربارهاش آوردهام.
در برگزاری این نمایشگاه، عدم آشنایی با جشنهای ایرانی را بیشتر از سوی کدام نسل دیدید؟ آیا بین بازدیدکنندگان، سالخوردگانی هم بودند که با جشنها و آیینهای ایرانی آشنا نباشند؟
عدم آشنایی در هر نسلی میتواند باشد. بله، سالخوردههایی هم بودند که این جشنها را نمیشناختند. حتی زرتشتیانی برای بازدید آمده بودند که گاهنبارها را نمیشناختند، ولی آنچه من را خوشحالتر کرد این بود که نسل جوان خیلی نسبت به این نمایشگاه اشتیاق داشتند و کارها را با تمرکز بیشتر و بهتر نگاه میکردند. وقت بیشتری برای دیدن کارهای نمایشگاه میگذاشتند و سوالهای بیشتری میپرسیدند.
بعد از این نمایشگاه، طراحی جشنهای ایرانی در چه فضاهایی قابل استفادهاند؟
از این جشنها خیلی جاها میتوان استفاده کرد. همانطور که گفتم جشنهای ایرانی مظلوم واقع شدهاند. ما میتوانیم در هنرهای دیگر مثل چاپ پارچه، لباس و… از جشنهای ایرانی استفاده بکنیم.