یادی از نمایش‌نامه «ترن» نوشته حمیدرضا آذرنگ

قطار حسرت

سایت هنردستان: نمایش‌نامه «ترن» به قلم حمیدرضا آذرنگ، هرچند موفقیت متن دیگر این نویسنده (خنكای ختم خاطره) را به همراه نداشت، ولی با توجه به رویکرد تازه و متفاوتی که به جنگ دارد، نمی‌توان اهمیت آن را در میان آثار ادبیات نمایشی معاصر نادیده گرفت. هرچند شباهت‌های کوچکی میان آدم‌ها و صحنه‌های دو متن جنگی این نویسنده وجود دارد.

حمیدرضا آذرنگ نمایش‌نامه «ترن» را سال ۱۳۹۱ نوشت و برای آن موفق به دریافت جایزه از جشنواره تئاتر فجر شد. او در این متن، از ارج‌نهادن به مقام خانواده شهدا می‌گوید تا فراموش‌نكردن اقشاری كه به نحوی دیگر در جبهه‌ها حضور داشتند، مانند شهدا، ایثارگران و جانبازان و خانواده‌های‌شان.

«ترن» نخستین‌بار سال 91 به کارگردانی نیما دهقان اجرا شد و پس از آن آذرنگ نیز متن خود را سال ۹۵ در سالن اصلی تئاترشهر روی صحنه برد.

ماجرای این نمایش‌نامه درباره كشف پیكر هفت شهید گم‌نام و آسیب‌های اجتماعی ناشی از جنگ است. قرار است این شهدا روی تپه‌ای زیبا به خاك سپرده بشوند. ترن حامل شهدای مفقودالاثر، از آسمان به زمین می‌آید و در این میان تماشاگران با سرگذشت هر کدام از شهدا و خانواده‌های مفقودین و جانبازان آشنا می‌شوند.

قصه توسط شخص نویسنده‌ای به نام «غلامحسین تنها» روایت می‌شود که از قضا سرنوشت آدم‌های نمایش در دست اوست. او در آغاز توصیه می‌كند كسانی كه مدیریت‌هایی بر عهده دارند، انسان‌ها را در نظر بگیرند. راوی با اشاره به این‌که «اگر با خودكار بنویسیم، نمی‌توان غلط‌ها را پاك كرد»، ادامه می‌دهد:«هر كدام از ما بدون این‌كه قلم ‌به ‌دست بگیریم، خیلی سرنوشت‌ها را رقم می‌زنیم. به خیلی‌ها حق زندگی می‌دیم و از خیلی‌ها حقوق حقه‌شون رو سلب می‌كنیم. حسرتِ ننوشتن خیلی شریف‌تر از افسوسِ كاش نمی‌نوشتمه».

در نمایش‌نامه، ابتدا به نظر می‌رسد شهدا بر این گمانند که توسط زمینی‌ها فراموش شده‌اند اما در ادامه می‌بینیم هر شهید چه جایگاهی میان خانواده خود داشته یا دارد و با وجود گذشت سال‌ها از پایان جنگ، هنوز یاد و خاطرات آنها در دل خانواده‌های‌شان زنده و روشن است. برای نمونه غلامرضا یكی از این شهداست كه مادرش مرده و پدرش حواس درستی ندارد. با این‌حال هنوز انتظار پسر مفقودش را می‌کشد و آرزوی در آغوش‌گرفتن فرزندش را دارد.

از دیگر شخصیت‌های تاثیرگذار نمایش‌نامه می‌توان به «فرهاد» اشاره کرد که یک جانباز با پای قطع‌شده است و همسرش لیلا خواهر شهید است. برخی مونولوگ‌های این شخصیت شرح حالی از مصیبت‌ها و مشكلات جانبازان و خانواده‌های آنها پس از جنگ است. آذرنگ در این بخش نشان می‌دهد در پی خلق اثری با ماهیت دفاع است، نه فقط خلق نمایش‌نامه‌ای ضدجنگ. دیالوگ‌های فرهاد نیز تامل‌برانگیز و تکان‌دهنده‌اند. برای مثال به این دیالوگ‌های فرهاد و کارگر راه‌آهن دقت بکنید:

کارگر راه‌آهن: پاشو از اینجا.

فرهاد: نمی‌تونم، مگه نمی‌بینی؟ بیا منو بلند کن.

کارگر راه‌آهن: به من چه؟ برو به همونایی که براشون جنگیدی بگو بیان بلندت کنن.

فرهاد: بیا منو بذار رو ویلچر.

کارگر راه‌آهن: نمی‌تونم.

فرهاد: یه‌دقیقه بیا این‌جا.

کارگر راه‌آهن: نمی‌خوام.

فرهاد: جان بچه‌ت یه لحظه بیا …

کارگر راه‌آهن: بله؟

فرهاد: بچه داری؟

کارگر راه‌آهن: اگه نداشتم که اگه جونِ‌شو قسم می‌خوردی نمی‌اومدم.

فرهاد: دختره یا پسر؟

کارگر راه‌آهن: دختر.

فرهاد: چند سالشه؟

کارگر راه‌آهن: هفت سال.

فرهاد: آخی! اسمش چیه؟

کارگر راه‌آهن: زیبا.

فرهاد: ببین، هر دو تا پای من فدای یه تارِ موی دخترت، ولی بدون اگه این جَوونا نبودن و جونِ‌شونو نمی‌دادن، الان اسم دخترت به جای زیبا، جمیله بود و همه‌مون داشتیم عربی حرف می‌زدیم! حالا منو بذار رو ویلچر.

علاوه بر این، نویسنده در باقی صحنه‌های نمایش، مروری بر زندگی و فداکاری همسران شهید، صبر و تحمل فرزندان و دیگر اعضای خانواده‌های شهدا دارد. او حتا از فداکاری اتباع غیرایرانی در کشور غافل نبوده و یك رزمنده افغانستانی را كه شهید شده در میان مسافران ترن گنجانده است. آذرنگ حسرت دیدار بازماندگان را با شهدا و مفقودین به شدت تاثیرگذار و غم‌انگیز در متن خود ترسیم کرده است. برای نمونه به یاد بیاورید فرزند شهیدی را که سال‌هاست كه به تنهایی نام پدرش را زنده نگه داشته و هرگز نتوانسته باور بكند كه دیگر پدر ندارد. او حتی در دیالوگی خطاب به راوی/ نویسنده می‌گوید حاضر است تمام دارایی‌های زندگی‌اش را به نویسنده داستان بدهد تا فقط یك بار پدرش را از نزدیك ملاقات كند.

نمایش‌نامه «ترن» به قدری تلخ و غم‌بار است که حمیدرضا آذرنگ سعی کرده با افزودن چاشنی طنز در برخی صحنه‌ها از اندوه تراژدی متن بکاهد و فضای نمایش‌نامه را کمی قابل تحمل بکند. با این‌حال جنبه طنزآلود برخی موقعیت‌ها و دیالوگ‌ها، از اهمیت مضمون و تاثیرگذاری متن در تجلیل از ایثار شهدا و خانواده‌های‌شان کم نمی‌کند.

امتیاز دهید
گپ و گفتگو

گپ‌وگفتی با مهندس «احمد توحیدلو»، به بهانه حضور در بیست‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی تاسیسات تهویه

اقلیم جغرافیایی بر کاربرد دستگاه تهویه تاثیرگذار است بیست‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی «تاسیسات و سیستم‌های سرمایشی و گرمایشی تهویه مطبوع» در محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران

ادامه مطلب »