بیست‌ونهمین برنامه از سلسله‌جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای خانه هنرمندان برگزار شد

«در جست‌وجوی ریچارد»؛ روایت آل پاچینو از جنگ قدرت برای دانستن

بیست‌ونهمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم تئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، چهارشنبه ۲ آبان‌ماه به نمایش فیلم‌تئاتر «در جست‌وجوی ریچارد» (۱۹۹۶) به کارگردانی آل پاچینو اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم تئاتر نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری (میزبان) و رامتین شهبازی (مدرس و منتقد تئاتر) برگزار شد.

این فیلم‌تئاتر مصاحبه‌هایی‌ست با بازیگران بریتانیایی و توضیح آن‌ها درباره این‌که چرا بازیگران آمریکایی در اجراکردن نقش‌های نمایش‌نامه‌های شکسپیر نسبت به انگلیسی‌ها دچار مشکلات بیش‌تری می‌شوند.

عباس غفاری در این نشست گفت: فیلم‌برداری این فیلم مدت زیادی به طول انجامیده است. در زمان اکران این اثر، بحث‌های زیادی مطرح شد. برخی آن را اثر خوبی توصیف کرده و برخی دیگر آن را فاقد ارزش معرفی کردند. با این‌همه لازم است بگویم ریچارد یکی از پیچیده‌ترین نمایش‌نامه‌های شکسپیر بوده که اجرای آن بسیار دشوار است. به گفته برخی از منتقدان، ریچارد نمایش‌نامه خونین و خشنی است، زیرا خون‌های بسیاری در آن ریخته می‌شود.

رامتین شهبازی در ادامه این نشست گفت: فیلمی که امروز دیدیم، اثر مهمی است. ما در این اثر با مقوله تجربه‌نگاری مواجه هستیم اما شاید بهتر بود که این اثر به صورت اثر تلویزیونی آماده می‌شد. دوربین متحرک که در فیلم داریم، در بخش‌هایی در ذوق ما زده و مستندنمایی می‌کند و بهتر بود شرایط بهتری برای آن در نظر گرفته می‌شد. درباره نمایشنامه ریچارد سوم بحث‌های بسیاری وجود دارد که شاید نتوان درباره همه آنها صحبت کرد اما سعی می‌کنیم که در این جلسه مواردی را بیان کنیم. در نسخه اخیری که از مکبث ساخته شده، از صحنه خواب ریچارد استفاده شده است. این صحنه بینامتن مهمی ایجاد می‌کند. خون‌ریزی در این اثر بیش‌تر از مکبث است اما شباهت‌هایی بین این دو اثر وجود دارد. ما در این اثر شاهد قربانی شدن معصومیت هستیم.

او افزود: همیشه درباره وجوه مهربان ارسطو صحبت شده اما او در یکی از نظریاتش معتقد به حذف انسانی بوده که توازن ندارد. این یک دیدگاه فاشیستی است. کسی منکر این نبوده که آلپاچینو بازیگر خوبی است اما او کارگردانی خوبی نیست. از همین رو ما در این اثر با اتفاق کارگردانی ویژه‌ای برخوردار نیستیم اما نکته مهم در این اثر این بوده که بسیاری از تصاویری که در این اثر می‌بینید، در سریال‌هایی چون بازی تاج و تخت نیز می‌بینیم. منظور این نیست که آنها از این اثر کپی‌برداری کردند. در واقع می‌خواهم بگویم خشونتی که در آثار شکسپیر می‌بینیم، به قدری همگانی است که الهام از آن در آثاری به این شکل نیز صورت می‌گیرد. شکسپیر جهان خود را به صورتی تصویر می‌کند که خشونت در آن دیده می‌شود. البته این اتفاق اکنون در جهان امروز نیز مشاهده می‌شود. امروز کافیست به هر گوشه و کنار این جهان نگاه بیاندازیم تا آن را ببینیم.

این منتقد تئاتر در ادامه صحبت‌هایش بیان کرد: میل به قدرت موضوع دیگری در فیلم‌ است که هم در نمایش‌نامه ریچارد وجود دارد و هم در گروه آل پاچینو دیده می‌شود. تکلیف ریچارد در نمایش‌نامه مشخص است، به صورتی که هرچه جلوتر می‌رود و خون بیش‌تری می‌ریزد، بوی خون او را سرمست‌تر کرده و سبب شده تا بیش‌تر جلو برود اما آنچه در بیرون و در گروه رخ می‌دهد، میل به قدرت‌نمایی برای دانستن است. دانستن به نوبه خود بد نبوده و قابل نفی‌کردن نیست اما وقتی گفتمان دانش تبدیل به پارادایمی برای ابراز قدرت می‌شود، چالشی به وجود می‌آید و ندانستن را تبدیل به یک عامل برای دیگری سازی می‌کند. در اینجا میل به دانستن تبدیل به یک چالش می‌شود. به صورتی که شما می‌بینید، در انتهای فیلم یا نمایشنامه، زمانی که ریچارد می‌میرد، انگار به صورت نمادین خود شخصیت آلپاچینو نیز از دست می‌رود و او مردن را بازی می‌کند اما سپس بلند شده و شروع به شوخی کردن می‌کند.

شهبازی در ادامه صحبت‌هایش گفت: تحلیلی که در این کار صورت می‌گیرد، بیش‌تر معطوف به تحلیل شخصیت است، یعنی روی ویژگی‌های روانکاوی متمرکز است. این رویکردی است که آل پاچینو برای این اثر در نظر گرفته است. اینجاست که در دکوپاژ، پلان‌های کلوز‌آپ خیلی به آنها کمک می‌کند.کلوزآپ‌هایی که دو وجه از شخصیت آنها را به نمایش می‌گذارد. در این اثر یک دکوپاژ کلاسیک و یک دکوپاژ مدرن داریم که با یکدیگر تلفیق می‌شوند. در این اثر شاهدیم که همه شخصیت‌ها در وجهی تردیدگونه قرار گرفتند.

او ادامه داد: در نمایش این تردید وجود دارد که آیا ریچارد سوم واقعا تا این اندازه آدم خون‌ریزی بوده است؟! یا این‌که تقدیر او خون‌ریز بودن است؟! اگر تقدیر من خون‌ریزبودن باشد، مقداری باید شک کرد در این‌که من در یک موقعیتی واقع شده‌ام یا اینکه آن ویژگی را به واقع دارم؟! این‌جاست که این موضوع مطرح می‌شود که شاید ما این‌قدر مختار نباشم. در یک نگاه کلان‌تر میل نبرد برای قدرت دانستن در گروه و نبرد برای کسب قدرت پادشاهی در نمایشنامه، به ما می‌گوید، بحث‌ها فراتر از آن است که بخواهند چیزی درباره نمایشنامه ریچارد سوم بگویند. فیلم برای من اثر مهمی است اما نمی‌توان ضعف‌های کارگردانی چشم پوشی کرد.

امتیاز دهید