تجلی عرفانی «همه» و «هیچ»

اینروزها نخستین نمایشگاه انفرادی خطنقاشی «نازنین صامت» با عنوان «نوای پرواز» در گالری بینالمللی «کاما» برپاست که در آن، ۱۴ اثر بدیع از این هنرمند با استفاده از ورق طلا به نمایش درآمده است. صامت،که در این نمایشگاه، با محوریت خوشنویسی مدرن و معاصر، پیوندی میان سنتهای دیرینه خوشنویسی ایرانی و بازآفرینی مدرن ایجاد کرده، متولد 1364، از هنرمندان حرفهای و نامدار عرصه هنرهای تجسمیست که به شکل جدی در رشته خطنقاشی و خوشنویسی فعالیت دارد. همچنین علاقه او به کشف خط ابداعی برای زبانِ بیان خود و انتقال پیام به روش حسی و غیرکلامی، این هنرمند را به سمت شناخت خوشنویسی سنتی برده است. به بهانه برگزاری نمایشگاه «نوای پرواز»، نازنین صامت یادداشتی در اختیار روزنامه اعتماد قرار داده که میخوانید.
***
انگیزهام برای برگزاری نمایشگاه، فعالیت در جامعهی هنری بوده و علاقهام به هنر، به دلیل حس رهایی یا کنج خلوتیست که با هنرم دارم. به تصویرکشیدن حروف به روش مفهومی با استفاده از شاعران نامی برایم خیلی خوشایندتر از صحبتکردن با زبان لغات و کلام است. در نمایشگاه «نوای پرواز» میخواستم زبان بیان خودم را به تصویر بکشم. فکر میکنم لغات و کلام مفهوم سخن را نمیرسانند و با زبان هنر خیلی بهتر میتوانم با مخاطبم ارتباط برقرار کنم. دنیای هنر برای من زبانی روان است که در آن آزادانه به بیان احساسم میپردازم. از طرفی، برگزاری نمایشگاه را همیشه فرصت خوبی میبینم تا از نزدیک با مخاطبم ارتباط بگیرم. به نظرم هنرمند با فعالیت هنری و تمرین و ممارست و حضور هرچه بیشتر در فضای هنری، میتواند رشد کرده و بیان خود را بهروز کند و تا سطح بینالمللی پیش برود. البته علاقهی من به فعالیت هنری فقط محدود به وطنم نیست. همیشه آشنایی با فرهنگ و هنرهای مختلف و ارتباطگرفتن با مردم جوامع دیگر برایم خوشایند بوده. به همین دلیل در این نمایشگاه، به ساختارشکنی خوشنویسی سنتی با رویکرد به هنرهای تجسمی پرداختم که به زبان هنر مدرن نزدیکتر باشد.
حدود یک سال است روی مجموعهی «نوای پرواز» کار میکنم و در نهایت تصمیم گرفتم ابعادی فراتر از آنچه که همیشه به نمایش درمیآمده، خلق کنم. بنابراین از قلمهای دستساز خودم که بزرگترینشان ۳۰ سانت و بای آنها ۲۴، ۱۸ و اندازههای دیگر هستند، در این روند بهره بردم. همچنین در اجرای تابلوها، به دلیل پیوند عمیق بین انسان و طبیعت، استفاده از مواد طبیعی برایم خوشایند است. پس سعی کردم از مواد طبیعی مثل مرکب استفاده کنم که البته مرکب خوشنویسی ما، جایگاه ویژهای دارد. به کاربردن رنگها در کار من، متناسب با مفهوم بوده، به معنای نوری که از منشور زندگی عبور میکند و روی زندگی ما رنگ میتاباند و ما هستیم که انتخاب میکنیم در هر لحظه با مسائل زندگی چطور برخورد کنیم؛ با شور و شیدایی یا غم و انزوا؟! رنگ سیاه همان تاریکیست که طلاییِ به کار رفته در آن نور، امید و همان نقطهی انگیزهی زندگی ماست که همیشه باید به آن توجه کنیم. این نقطه گاهی پشت تاریکیها پنهان است؛ به مفهوم بیتوجهی ما به نور امید، و گاهی پیدا و نیمهروشن و زمانی که پیداست، جلوهی دیگری از زندگی را شکل میدهد و توجه به تاریکیها کم میشود.
نام «نوای پرواز» برای نمایشگاه، از مفهومی که در آثارم است،گرفته شده؛ رهایی و جاریشدن در نور که ما را از قید و بندها و چهارچوبهای ساختهشده توسط انسان برای انسان رها میکند. رقص حروف در تمام آثارم نمایان است که در بیانیه نمایشگاه، آن را به سماع تعبیر کردم که به لحاظ مفهومی عمیقتر است. مفهوم «هیچ» در اشعار شمس تبریزی جایگاهی عمیق و عرفانی دارد. به طور خلاصه،«هیچ» در شعر شمس نمایانگر فرایندی است که انسان از طریق آن میتواند از محدودیتهای خود رهایی یافته و به سوی حقیقت بیکران و وصال با خدا حرکت کند. مفهوم «همه» در اشعار شمس تبریزی در تقابل با «هیچ»، به معنای کلیت و وحدت مطلق است که در عرفان به ذات الهی و حقیقت یگانه اشاره دارد. شمس با استفاده از «همه»، انسان را به درک این حقیقت دعوت میکند که همه کثرتها در نهایت به وحدت ختم میشوند و تمامی هستی چیزی جز جلوهای از وجود مطلق الهی نیست.
معنای ترکیب «هیچ» و «همه»، مفهومیست که شمس به این دو واژه داشته است. در اندیشه شمس،«هیچ» و «همه» دو روی یک سکهاند. انسان با تهیشدن از «هیچ» و نفی خود، به «همه» یعنی ذات الهی میرسد. این دو مفهوم در عین تقابل، مکمل یکدیگرند و فرآیند عرفانی از «هیچ» آغاز شده و به «همه» ختم میشود. به زبان ساده،«همه» در شعر شمس تجلی کمال، یگانگی و بیپایانی خداوند است که همهچیز را در بر میگیرد و فراتر از هر مرز و محدودیتی است. همانطور که در بیانیه هنریام آمده:«نوای پرواز»،«همه» و«هیچ» است.
