هنردستان: مراسم تشییع پیکر حسن علیزاده (فیلمساز و برادر حسین علیزاده) صبح امروز ،دوشنبه 18 بهمنماه، در مرکز گسترش سینمای حقیقت و تجربی برگزار شد.
به گزارش هنردستان، در این مراسم محمود کلاری (فیلمبردار) با بیان اینکه سخت و دردناک است در بدرقه رفیق چهل سالهات سخن بگویی، گفت: دوران آشنایی من با حسن به اوایل دهه پنجاه بازمیگردد. اگر بخواهم او را در یک جمله خلاصه کنم؛ باید بگویم حسن علیزاده منحصربهفرد بود. شاید به همان روایت همیشگی بتوان گفت او به واقع شبیه هیچکس نبود.
او ادامه داد: حسن؛ دوستان اندکی داشت و در این سالها با همان هفت، هشت، ده نفری که دوست بود، مانوس بود. دوستانش از همان روزگار جوانیاش با او بودند. او به شکل غریبی با دنیای شخصی و تنهاییاش مانوس بود. روح لطیف، حساس و شکنندهای داشت. او حیایی عجیب داشت و به قول خودش حیای عمیق لعنتی که نمیگذاشت با اتفاقات روز دنیای بیدر و پیکر پیرامونش کنار بیاید. حسن اهل این کره و سیاره نبود.
این فیلمبردار خاطرنشان کرد: حسن عاشق سینما و فیلم دیدن بود و از همین رو عالمِ آگاه این هنر محسوب میشد. میگفت من عاشق سینما هستم اما نمیخواهم با او ازداج کنم و برای همین هیچ وقت فیلم نساخت.
کلاری ادامه داد: مرا ببخش حسن جان. میدانم که از این برنامهها خوشت نمیآید و الان هم در گوشهای ایستادهای و با لبخند همیشیگیات ما را نگاه میکنی و به ما میگویی جمعش کنید این بساط را. میدانم فاصله زیادی نمانده تا آن طرف با تو همراه شوم و بازهم باهم از سینما بگوییم اما تا آن زمان خیلی دلم برایت تنگ میشود.
در ادامه این مراسم؛ عبارس یاری (دوست حسن علیزاده) با بیان اینکه برای آخرین وداع با حسن در اینجا جمع شدهایم، گفت: روز جمعه خبر شنیدن رفتن حسن مانند پتکی بر سرم فرود آمد و مریض شدم نه به دلیل اینکه حسن یار گرمابه و گلستان من بود. حسن با خصلتهای گوشهگیری رفیق گرمابه و گلستان نداشت و زندگیاش در تنهایی میگذشت اما همان دوستان اندکش میدانند که حسن طنازترین، شیرینترین و دوستداشتنیترین آدمی بود که در این دیار زندگی میکرد.
او ادامه داد: در طول زندگیام با هیچکس مانند حسن علیزاده نخندیدم. او یک شخصیت واقعی و یک شهروند درجه یک بود. او هیچ وقت نامرتب دیده نمیشد و این به دلیل احترامی بود که به اطرافیانش میگذاشت. او کمحرف بود اما همیشه خوب حرف میزد و به رفتارهای اجتماعی بسیار اهمیت میداد و رفتارهای شلختهای که در جامعه باب شده بود را نمیپسندید.
یاری با بیان اینکه حسن علیزاده در کارش بسیار وسواس داشت، گفت: او یکی از بهترین مترجمانی بود که فارسی را به انگلیسی ترجمه میکرد اما از آنجا که هیچگاه در پای این مقالات ترجمه شده؛ درج نمیشد بخشی از تواناییهایی او پنهان ماند. علیزاده شخصیت فرهنگی هنرمند و با ارزشی بود.
در ادامه احمد امینی (کارگردان) با بیان اینکه در بین دوستان حسن علیزاده از قدیمیترینها هستم، گفت: آشنایی من با حسن به سینمای آزاد و مستقل و سال 48 بازمیگردد. ما هر دو سودای فیلمسازی داشتیم. تا با او معاشرت نمیکردی او را نمیشناختی. او فردی بود با نگاهی خاص و خندههای ریز و صدایی دلنشین همه چیز زندگی را به سخره میگرفت به جز سینما.
این کارگردان خاطرنشان کرد: در دفتر تلفن همسن و سالان من و شما شمارههایی است که هیچگاه پاسخی داده نمیشوند مانند شماره ایرج کریمی، شهریار پارسیپور و حالا حسن علیزاده.
سپس سیدمهدی طباطبایینژاد (مدیرعامل مرکز گسترش سینمای حقیت و تجربی) با عرض تسلیت به استاد حسین علیزاده گفت: حسین علیزاده برای من یادگاریهای زیادی بهجا گذاشته است مهربانی، مسئولیتشناسی و نجابت یادگارانی است که هیچوقت از یاد نمیرود.
او ادامه داد: هر گاه در حوزه وظایف کاری به حسن کاری سپرده میشد به شایستهترین شکل انجام میداد، همراهی، مشاوره و دلسوزی این فرد برای کار بینظیر و یگانه بود.
مدیر مرکز گسترش سینمای حقیقت و تجربی گفت: در روایات معصومین آمده است که اگر 40 نفر بر پاکی و خیر و نیکی کسی گواهی بدهند این سند آمرزشی برای آن فرد در نزد خداوند متعاول است و گمان نمیکنم کسی در اینجا درباره حسن علیزاده جز خوبی چیزی بگوید چراکه جز خوبی از او ندیدم.
در ادامه این مراسم بهمن فرمانآرا (کارگردان) با بیان اینکه من معمولا در این مراسم صحبتی نمیکنم، گفت: خبر درگذشت حسن برایم بسیار ناگوار بود چراکه او 40 و چند سال پیش از شاگردانم بود و آدم انتظار ندارد شاگردش که مانند فرزندش است زودتر برود.
او ادامه داد: خاطرات من از حسن بسیار خوب است البته باید او به تو اجازه ورود به حریمش را میداد من از روی عادت خودم با برخی از شاگردانم دوست شدم حسن نیز جزئی از آنها بود.
فرمانآرا افزود: آخرین باری که حسن را دیدم در منزل علی نائینی بود. او هیچگاه نه از زشتیها شکایت میکرد و نه از لذت تعریف، سکوت و گوشهنشینی از خصائص او بود و تنها کسی که حسن فقط و فقط از او تعریف میکرد. برادرش حسین علیزاده بود آنهم زمانی که حسین آوازهای نداشت.
او ادامه داد: نمیتوانم مرگ او را باور کنم چراکه او برای من همیشه زنده است. او در کمال آرامی از کوچه زندگی رفت و در خم کوچه گم شد.
در ادامه این مراسم؛ پانتهآ پناهیها متن یادداشت صفی یزدانیان را که درباره حسن علیزاده نوشته بود؛ خواند.
سپس پوریا اخواص (خواننده گروه همآوایان حسین علیزاده) قطعهای اجرا کرد.
حسین علیزاده آخرین فردی بود که در این مراسم سخن گفت. او با تشکر از همه کسانی که در این مراسم شرکت کرده بودند، گفت: از شما سپاسگزارم که در این روز سرد با حضورتان دلهای ما را گرم کردید.
او با بیان اینکه تمام مطالب درباره خصوصیات حسن گفته شد، گفت: من با فاصله سه سال از حسن خاطرات بسیاری را از او دارم. او کسی بود که من را با دنیا هنر آشنا و هدایت کرد.
این هنرمند ادامه داد: حسن و حسین سمبل دو اسمی هستند که در فرهنگ، آیین و مذهب ما به دو شکل متفاوت دیده میشوند. این دو واژههایی مانند امید، ناامیدی، غم و شادی و مفاهیمی هستند که در کنار هم معنا میشوند و قطعا اگر حسن در کنار من نبود من هیچگاه امیدوار نبودم. او با هر شکی که در من ایجاد میکرد من را به سمت هنر سوق میداد و باعث میشد با وسواس بیشتری کار کنم.
علیزاده خاطرنشان کرد: برخلاف آنچه شما تصور میکنید حسن مایوس و ناامید نبود و من این برداشت را از برادرم ندارم. او به امید بهطور دیگری در زندگی نگاه میکرد. ما دو برادر بودیم که همیشه از دو زاویه مختلف بحث میکردیم و مکمل هم بودیم. او درسهای اولیه عشق به هنر را به من آموخت.
او افزود: او دغدغه و چهرهای نگران داشت که در این نگرانی هیچگاه خودش مطرح نبود و همیشه برای هنر این سرزمین نگران بود و هنر را بسیار مقدس میدانست و همیشه برای هنر وسواس داشت. این چهره نگران عشق، صداقت و انسانیت بالاخره آرام گرفت و من برخلاف همه که از شنیدن این خبر ناراحت شدند خوشحال شدم چراکه حسن بالاخره آرام گرفت.
در این مراسم بهمن فرمانآرا، حمیدرضا نوربخش (مدیرعامل خانه موسیقی)، بهرام جمالی (مدیرعامل انجمن موسیقی) محمد سریر (عضو شورایعالی خانه هنرمندان)، کریستف رضاعی، کامران ملکی، فاطمه معتمدآریا، کیوان ساکت، فرهاد فخرالدینی، پانتهآ پناهیها، محمود کلاری و جمعی از هنرمندان حضور داشتند.
مراسم ختم این هنرمند روز چهارشنبه بیستم بهمنماه از ساعت 18:30 تا 20 در مسجد جامع شهرک غرب برگزار میشود.
منبع: خبرگزاری ایلنا