یادداشت «آرش رئیسیان»، هنرمند تجسمی به بهانه حضور در نمایشگاه خورشید مربع

دارگون یعنی همچون درخت

به تازگی نمایشگاه گروهی هنرهای تجسمی «خورشیدِ مربع» با کیوریتوری سپیده مهرگان، در گالری «هفتا» (برج میلاد) تهران برگزار شده. یکی از هنرمندان حاضر در نمایشگاه، آرش رئیسیان بود؛ هنرمندی متولد سال 1348 در تهران و دارای تحصیلات سینمایی که حدود بیست سال در زمینه مستندسازی فعالیت داشته است. این هنرمند یادداشتی به مناسبت حضورش در نمایشگاه گروهی «خورشید مربع» در اختیار سایت هنردستان قرار داده است.

ـ ـ ـ

آرش رئیسیان/ هنرمند

موضوع چندین اثر مستند من، هنر نقاشی و نقاشان بود و چند سالی هم مدیریت یک گالری هنری را بر عهده داشتم. این دو باعث شدند با فضای هنرهای تجسمی بسیار مأنوس شوم. از طرفی همیشه کشف فرم در طبیعت از ذوق‌های دیرین من بوده و همواره سعی می‌کردم با دوربین عکاسی ثبت‌شان کنم. سال‌ها پیش، یک روز بهاری در ساحل دریا چوب‌های آب‌آورده توجه‌ام را به خود جلب کرد و منجر به جمع‌آوری ده‌ها قطعه چوب با فرم‌های بسیار زیبا و صیقل‌خورده شد. سال‌های سال، چوب‌ها را از این خانه به آن خانه با خودم بردم و حفظ کردم و فکر می‌کردم با آنها چه می‌توانم بکنم. زیبایی پنهانی را در وجودشان حس می‌کردم، ولی قدرت ابراز آن را نداشتم تا حدود دو سال پیش بود که جرأت پرداختن به آنها را در وجودم پیدا کردم و اولین اثر هنری را با آنها ساختم. نتیجه کار آن‌قدر لذتبخش و راضی‌کننده بود که از آن پس شروع به ساخت و کشف مجدد چوب‌های فرم‌گرفته در طبیعت کردم. روزی که اولین مجموعه‌ام آمادۀ نمایش شد، این جملات را برای بیانیۀ همیشگی آثارم نوشتم:«این آثار یگانه‌اند، حاصل هم‌دلیِ طبیعت، من و اتفاق. طبیعت آن‌ را پرورانده، من از میان بی‌نهایت امکانِ خلق، یکی را برگزیده‌ام و اتفاق سمت‌وسویم داده است. این روند برای خلق هر اثر، تنها یک بار رخ می‌دهد. هر قطعه را قصه‌ای‌ست و سفری. آن را کشف می‌کنم،کنار هم می‌نشانم و قصه‌ای نو می‌آغازم و این‌بار شاید سفر به خانه‌ای، دیواری یا سقفی تا قصه زندگیِ دیگری را به تماشا بنشیند».

من شهودی کار می‌کنم؛ بدون طرح قبلی. در ساحل دریا، جنگل،کوهستان و انباری‌ها و مغازه‌های خنزرفروشی چشمم قطعه‌چوبی، سنگی و شیئی را شکار می‌کند. در آنی حسی درونم می‌جوشد که این جسم قابلیت استفاده در یک دست‌ساخته را دارد. آنها را جمع می‌کنم. در کارگاهم بارها آنها را ورانداز می‌کنم و شاید شبی هنگام سر و کله‌زدن با خواب ناگهان یک ایدۀ کلی از یک اثر به ذهنم می‌رسد.کار را شروع می‌کنم. جزئیات به تدریج در کار وارد می‌شوند. حتماً خطاهایی در اجرا به وجود می‌آیند یا خرابی‌هایی ایجاد می‌شوند. تبدیل آنها به یک خصیصه برای کار و حل مشکل از جذاب‌ترین قسمت‌های کارم است. در خیلی از آثارم نور به کار رفته و من قصد کرده‌ام به اثر هنری وجه کاربردی هم بدهم، مثلاً چندین اثر هنری به عنوان لوستر یا چراغ دیواری یا چراغ رومیزی با همان تلفیق فرم‌های طبیعت ساخته‌ام. برای آثارم نام و نشان «دارگون» را انتخاب کرده‌ام. دارگون به معنای «همچون درخت» است و هر اثری یک شماره دارد. در نتیجه آثارم از دارگونِ یک شروع شده و تا دارگون‌های بعدی و بعدی ادامه می‌یابد و در هر لحظه می‌دانم که چند اثر ساخته‌ام.

در نمایشگاه «خورشید مربع» با دارگون 43 حضور داشتم. این اثر از یک شاخۀ خشک‌شدۀ درخت اُرس خزندۀ جنگلی بر پایه‌ای از چوب آب‌آوردۀ دریا ساخته شده. من این دو قطعه‌چوب را کشف کرده‌ام، پالایش‌شان داده‌ام، اضافاتشان را زدوده‌ام، با هم ترکیب کرده‌ام و با روغن ارگانیک جلا داده‌ام. اثر ساخته‌شده واگویی بخشی از وجود من است که درباره‌اش چنین نوشته‌ام:«این رویای من است. دویدن بسان پروازکردن. چنان‌که انگشتان پایت فقط لحظه‌ای زمین را لمس کند، و تو در آسمان بدوی بادپای. شادمان و رها از هر بندی».

حضور در این نمایشگاه تجربۀ خوبی بود، ولی به عقیدۀ من یک نمایشگاه اگر فارغ از موضوع یا تکنیک واحد باشد، آثاری غیرهمگون و بی‌ربط را کنار هم می‌نشاند و کلیت نمایشگاه به صورتی آشفته و غیرمنسجم جلوه می‌کند. ضروری می‌دانم در یک نمایشگاه، ریسمانی مفهومی یا تکنیکی آثار را به هم پیوند بدهد. از این نوع نمایشگاه‌ها بسیار در حال برگزاری‌ست، ولی نمایشگاه «خورشید مربع» از این جهت ارزنده بود که خانم سپیده مهرگان، برگزارکننده آن در حفظ شأن هنرمندان و استانداردهای تبلیغات و برگزاری و اطلاع‌رسانی بسیار کوشید و زحمت موفقیت‌آمیزی کشید که جای قدردانی دارد.

امتیاز دهید