منظره‌هایی از روحا دباغیان در باگالری

زیست‌بوم یا زیست‌خاطره؟

طبیعت در آثار روحا دباغیان صرفاً درخت و آسمان به همراه رنگ‌های شاد و ابرازگر نیست و تنها زیست‌بوم را نشان نمی‌دهد بلکه زیست‌خاطره نیز محسوب می‌شود.

دباغیان در این آثار، طبیعت را نه به‌عنوان موضوعی بیرونی، بلکه همچون تجربه‌ای زیسته و جاری به تصویر کشیده است.

رنگ‌ها در آثار روحا دباغیان که با عنوان «هنوز» در باگالری به نمایش درآمده است، حالتی اکسپرسیو دارند؛ گویی خود طبیعت تصمیم گرفته که احساسش را فریاد بزند. قرمزهای آتشین، سبزهای درخشان و ضربات جسورانه‌ی قلم‌مو از حضوری پیوسته سخن می‌گویند؛ حضوری که نه در عینیت که در معنا و درون پدیده‌ها ریشه دارد. درختان دیگر تصویرگر یک جنگل نیستند و نمادهایی از تداوم حیات‌اند؛ آن «هنوز»ی که از شعر فریدون مشیری وام گرفته شده و در لایه‌های رنگ و نور جان گرفته است.

در برخی آثار، مانند آنچه با زردها و نارنجی‌های درخشان در تضاد با بنفش و آبی اجرا شده است، نوعی تعادل ناپایدار و در عین حال سرشار از زندگی دیده می‌شود. درختان، ایستاده در میان لکه‌های رنگ، گویی در حال حرکت‌اند، در مرزی میان رویا و خاطره. برخی تابلوها بیشتر به سمت انتزاع می‌روند و حس طبیعت را از ورای فرم منتقل می‌کنند و تعدادی دیگر با ترکیب‌بندی‌های عمودی و ضرباهنگ بصری، یادآور نگاه ایستاده‌ و بی‌پایان به یک منظره‌اند. این آثار ما را دعوت می‌کنند تا نه فقط ببینیم بلکه حس کنیم که چیزی، کسی، یا حسی، «هنوز» ادامه دارد. همچون نوری که در گذر از انبوه شاخه‌های درخت است.

روحا دباغیان با نگاه شاعرانه‌اش به نقاشی، مرز میان تصویر و ادراک را از میان برداشته و ما را به سفری در زمان و خاطره برده است؛ سفری که درختان در آن سکوت از تداوم عشق، حیات و حضور می‌گویند.

امتیاز دهید