یادداشتی بر روند بازیگری «مجتبی پیرزاده»، از آغاز تاکنون

شناکردن در دریای طوفانی

کیارش رُست (نویسنده و کارگردان)

از «مجتبی پیرزاده» به بهانه‌ی بازی درخشان او در سریال «جان‌سخت» می‌نویسم؛ بازیگری که برای ستاره‌بودن در شهر ری تهران متولد شد و از میان استخوان‌های شکسته‌ی شهر در تئاتر ایران جوانه زد تا امروز به مثابه‌ی یک ستاره در آسمان هنر ایران بدرخشد. او تمام ابعاد کُنش‌مند یک بازیگر را در وجود خود دارد. نخستین‌بار بازی شاهکارش را در نمایش ارزشمند «سقراط» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی در تالار وحدت به تماشا نشستم و از بازی او در نقش پسر سقراط شگفت‌زده شدم. سپس با نقش «مجید» در فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی نشان داد در سینما هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. با این‌که سینما پر از حفره‌هایی‌ست که می‌تواند بازیگر را با تمام توانمندی‌اش در خود بکشد اما پیرزاده با گزینش نقش‌های هوشمندانه نشان داد شناکردن در دریای طوفانی را به خوبی بلد است.

او در فیلم‌های «شکستن هم‌زمان بیست استخوان» در نقش فاروق به کارگردانی جمشید محمودی و پس از آن در فیلم «غلام‌رضا تختی» به کارگردانی بهرام توکلی در نقش رفیق جهان‌پهلوان تختی، معنای حقیقی کم‌تر بیش‌تر است را به تصویر کشید تا نشان بدهد در کم‌ترین زمان می‌شود حرف‌های زیادی برای گفتن داشت. سپس با درخشش در فیلم «تومان» با ایفای نقش متفاوت «عزیز» و در «مجبوریمِ» رضا درمیشیان در نقش «مجتبی» کاراکتری منفور را که تمام وجودش شرارت است به زیبایی به تصویر کشید. در ادامه نقطه‌ی عطف بازیگری او در همکاری دومش با برادران محمودی و شاهکاری به اسم «پوست شیر» اتفاق افتاد تا با بازی تماشایی و تکان‌دهنده‌اش، بی‌صدا و بی‌اسم در پوست شیر مثل یک جادوگر ظاهر شود و تصویری از یک جوکر واقعی را در بوم سینمای ایران نقاشی کند؛ جوکری فراموش‌نشدنی در کالبدی به نام منصور.

من باور دارم بازی سراسر جنون‌آمیز و تفکیک‌شده و کُنش‌مند او مقابل شهاب حسینی در نقش «منصور»، یکی از زیباترین و تکان‌دهنده‌ترین نقش‌آفرینی‌ها در سینمای ایران است، بخصوص سکانس پایانی و صحنه چاقوزدن به کاراکتر «نعیم» و سپس مرگش که هنوز وقتی به آن فکر می‌کنم، ترس تمام وجودم را می‌گیرد.

درخشش او در بازیگری با «مترجم» و «مرداب» ادامه داشت، به گونه‌ای که حتی با توقف «آمستردام» هم متوقف نشد تا همچون ابرستاره با نقشی متفاوت، آرام و دوست‌داشتنی صفحه‌ی ارزشمندی از دفتر بازیگری‌اش را به روی مخاطبان باز کند و در نقش «اشکان» در سریال «جان‌سخت» نبض مخاطبان نمایش‌خانگی را دوباره در دست بگیرد.

او معنای حقیقی یک بازیگر متد‌ اکتینگ در سینمای ایران است؛ بی‌اندازه باورپذیر، بی‌اندازه باهوش، با بدن و بیان و حسی تربیت‌شده که در طول سال‌ها برای درخشیدن ساخته شده تا گواه ظهور یک ستاره‌ی ارزشمند را در تاریخ سینمای ایران بدهد.

امتیاز دهید