کلید حل مشکلات اقتصادی تئاتر، راهاندازی کمپانی است
محمد لهاک: اقتصاد به یک نظام اقتصادی در یک یا چند منطقه جغرافیایی یا سیاسی خاص گفته میشود و در برگیرنده تولید، توزیع یا تجارت، مصرف کالاها و خدمات در آن منطقه یا کشور است. یک اقتصاد مجموع کل ارزش معاملات میان فعالان اقتصادی نظیر افراد،گروهها، سازمانها و حتی ملتهاست. اقتصاد، برآیند کلیه فرایندهایی است که فرهنگ، ارزش، آموزش، تکامل تکنولوژیکی، تاریخ، سازمان اجتماعی، ساختار سیاسی، سیستمهای قانونی، جغرافیا و همینطور مواهب طبیعی را در بر میگیرد. این عوامل زمینه، محتوا و شرایطی را تعیین میکند که یک اقتصاد در آن عمل میکند. برخی فرهنگها اقتصادهای مولدتری را به وجود میآورند و لذا ارزش یا تولید ناخالص داخلی بیشتری را تولید میکنند. در واقع واژه اقتصاد در دنیای امروز معانی متعددی دارد که بیانکننده رویکردهای متفاوت در بیان محتوای اصلی اقتصاد است و در یک تعریف کامل اقتصاد، علم تخصیص بهینه منابع محدود به خواستههای نامحدود است.
طی سالهای اخير هنر تئاتر به دلايل مختلفي چون امكان ديدن بازيگران مشهور از نزديك، سرگرمي يا درك يك هنر اصيل مورد توجه مخاطبان بسياري قرار گرفته و هر شب سالنهاي نمايش ميزبان اجراهاي متنوعي هستند. استقبال از تئاتر در سالهاي اخير موجب شده كه اين هنر شكل تجاري به خود بگيرد و به عنوان يك كالاي سودده و درآمدزا از سوي سرمايهداران ديده بشود، در حاليكه تئاتر مانند ساير رشتههاي هنري از ابتداي شكلگيري خود وظيفهاي اجتماعي و فرهنگي را براي اثرگذاري بر جامعه عهدهدار است. اجراي يك نمايش به غير از سالن، نمايشنامه،كارگردان و گروه بازيگران مناسب، نيازمند يك سرمايهگذار و تهيهكننده است تا نمايش به صحنه برود. جذابيتي كه اينروزها سوددهی نمايشها براي سرمايهداران داشته موجب شده تا هر فردي به واسطه پول و داشتن سرمايه وارد اين عرصه شود. از سوي ديگر نياز گروههاي نمايشي به اين سرمايهها زمينه پذيرش اين عضوهاي ناخوانده را فراهم كرده است. سرمايهدارانی از هر قشر بدون داشتن دانش و تخصص در هنر خود را لايق حضور در اين عرصه میدانند.گرچه خیلی از این سرمایهگذاران و تهیهکنندگان شمار تولیداتشان از انگشتان یک دست نیز نرسد و به واقع اینها بیشتر باری بر تئاتر بودند تا باری از تئاتر بر دوش بکشند اما حالا یک فعال حوزه دکوراسیون و طراحی داخلی که صاحب یکی از نامیترین نشانهای تجاری این حوزه است، ایدهها و طرحهای جذابی دارد که روی کاغذ اقتصاد را در تئاتر توجیهپذیر میکند. او معتقد است کمپانیهای تئاتر،کلید حل مشکلات اقتصادی این حوزه است.
«کسری فولادی»، سرمایهگذار بخش بخصوصی،که به تازگی با سرمایهگذاری روی نمایش «یوزفکا» اثری به کارگردانی شهروز دلافکار وارد چرخه تولید تئاتر کشور شده، میگوید کلید تمام مشکلات تئاتر در کشور ما به چرخه معیوب اقتصاد بازمیگردد.
فولادی در معرفی خود و چگونگی ورودش به جریان تولید تئاتر بیان کرد:«مانند هر فرد دیگری از عنفوان کودکی، علاقهمند هنر به ویژه سینما، تئاتر و موسیقی بودم. شاید این علاقه از همنفسی با بزرگمرد عرصه ساز و نوا مرحوم «محمدرضا لطفی» نوازنده و آهنگساز برجسته کشور نشات گرفته، چراکه این هنرمند فقید از بستگان نزدیکم بوده و اساساً پدر و مادرم از شاگردان این نوازنده تار بودند، ولی دست بر قضا ما را به ورطه تجارت در حوزه طراحی و دکوراسیون داخلی کشاند و در این حوزه صاحب تشکیلات صاحبنامی شدم».
فولادی ادامه داد: این پیشزمینه هنری در من بود تا اینکه با «امید معلم» آشنا شدم و پس از بررسی اجمالی در رصد بازار تولید آثار نمایشی تصمیم بر آن شد یک اثر نمایشی را که هم به لحاظ هنری اثر قابل ارائه و باکیفیتی باشد و هم از حیث برآوردهای مالی در چرخه تولید تئاتر اثری مولد و جریانساز تلقی شده و مایه افتخار ما باشد به صحنه بیاوریم. از همینرو سراغ شهروز دلافکار، بازیگر و کارگردان خوشنام تئاتر رفتیم و حاصل آن، نمایش «یوزف کا» است که امروز روی صحنه ملاحظه میکنید».
فولادی با بیان اینکه ورود به جریان تولید نمایش، مشکلات و چالشها را به شکل عملی و عینی آشکار ساخت، تصریح کرد: وقتی آستین بالا زدیم و عملاً تولید نمایش را پیشه ساختیم، پردهها کنار رفت و چالشها نمایان شد. اینکه مشکل و سندرومی که زاینده تمام مشکلات ریز و درشت دیگر تئاتر است، به واقع اقتصاد ناتراز در حوزه علوم نمایشی است. اولین تجربه تئاتری ما در مقام سرمایهگذار و تولیدکننده نمایش در همان ابتدای کار ملتفتمان کرد در حوزهای فعالیت میکنیم که گرچه پتانسیل بالقوه بسیار زیادی از حیث اقتصادی داشته اما دارای اقتصادی بیمار است و چرخه تشریفات تولید با فرآیند عرضه و سوددهی نامتوازن و گاهاً در «تئاتر بدنه» چرخهای معیوب است و زیانبار».

سرمایهگذار نمایش «یوزف کا» در همین زمینه بیان کرد: بررسیها نشان داد فقدان و خلاء کمپانیهای نمایشی از هر امر دیگری بیشتر احساس میشود. این درست همان تشکیلات و موتور پیشران تولیدی و عرضه است که در سینما فیلم را به عنوان کالای فرهنگی وارد چرخه تجاریسازی کرده و هنر سینما را کاملاً به صنعت سینما تبدیل کرده که خلاء آن امروز اقتصاد تئاتر را در شرایط احتضار قرار داده است. بنابراین حلقه مفقوده اقتصاد تئاتر کشورمان را کمپانیهای تئاتری میدانم».
او در توضیح «کمپانیهای نمایشی» تشریح کرد:«کمپانی یک سازمان یا نهاد حقوقی است که توسط افراد، گروهها یا موسسات برای انجام فعالیتهای اقتصادی، تجاری یا خدماتی ایجاد میشود. هدف اصلی یک کمپانی معمولاً تولید کالا، ارائه خدمات یا کسب سود از طریق فعالیتهای تجاری است.کمپانیها به عنوان شخصیتهای مستقل حقوقی شناخته میشوند، یعنی داراییها، بدهیها و تعهدات آنها از مالکان یا سهامداران آن جداست. مهمترین ویژگیهای اصلی یک کمپانی این است که شخصیت حقوقی مستقل محسوب میشود، به این معنا که میتواند دارایی داشته باشد، قرارداد ببندد، وام بگیرد یا به عنوان یک واحد مستقل فعالیت کند. از همه مهمتر، مسئولیت مالکان آن کمپانی معمولاً محدود به سرمایه آنهاست، یعنی یک شرکت سهامی که وقتی در مقام تولید یا عرضه برمیآید، به نسبت ارزش دارایی خود میتواند هزینه بکند، نه بیش و نه کم».
این فعال اقتصادی ادامه داد: خب تا اینجای کار، خیلی از مشکلات و دعواهای تئاتری از بین رفته و شما دیگر کارگردان یا تهیهکنندهای را شاهد نخواهید بود که اثری تولید کرده و اثر مورد استقبال واقع شده و پول عوامل خود را مقروض شده است».
فولادی همچنین تاکید کرد: در چنین شرایطی قبل از تولید اثر تهیهکننده یا تولیدکننده اثر ابتدا برآورد هزینه کرده و سپس برای اثر یک نمودار سوددهی یا بیزینسپلن طراحی میکند، یعنی جامعه هدف، سالن اجرا، جذب اسپانسر میزان مخاطب هدفگذاری شده و… محاسبه شده در نهایت سود و زیان نیز به دست میآید. حال آنکه گاهی در ارائه خدمات فرهنگیهنری سود الزاماً مادی نیست و دستاوردهای معنوی دارد».
سرمایهگذار نمایش «یوزف کا» ادامه داد:«متاسفانه امروز به دلیل همین بیتوجهیها، فرهنگ و هنر در قیاس با دیگر حوزهها، نه تنها جایگاه اقتصادی ضعیفتری دارد، بلکه در افکار عمومی، سربار دیگر نهادها نیز تلقی میشود. این در حالیست که تئاتر به دلیل اینکه مادر هنرهاست، میتواند سرمایه سایر هنرها نیز باشد و برای جمع کثیری از متخصصان حوزههای مختلف اشتغالزایی کند. این پلن جزئیات مفصلی دارد که من تنها جزئی از کل را بیان کردم».
فولادی از دیگر مواهب کمپانیهای تولیدکننده تئاتر را، نگاه بلندمدت و دوراندیش توصیف کرد و گفت:«کمپانیها در بلندمدت به دنبال سود هستند و چنانچه سرمایهگذاری کنند برای یک سلسلهرپرتوارها طی یک سال اجرا خواهد بود. با این کار هزینه تولید اثر را کاهش میدهند. در عین حال عوامل طرف قرارداد نیز چون برنامه یک سال خود را میدانند و درآمدی ثابت خواهند داشت، احساس امنیت میکنند و این یعنی سرمایهگذاری پایدار».
کسری فولادی سرمایهگذار نمایش «یوزف کا» در پایان اظهار کرد:«در چنین شرایطی دیگر بخش خصوصی باکیفیتی وارد گود میشود که تئاتر دیگر از حمایتهای دولتی بینیاز شده و دولت تنها سیاستگذاری و تسهیلگری را عهدهدار شود. امیدوارم روزی را شاهد باشیم که هنر نمایش در سبد کالای همه خانوادههای ایرانی جای ویژه داشته باشد. آنگاه میتوان از جامعه، فرهنگ اجتماعی بالایی انتظار داشت».
