در نمایشنامهنویسی برای کودکان باید حساسیت بیشتری به خرج داد
سایت هنردستان: «شیلان صلاح» از بهترین و پرکارترین نویسندگان کشور است.گرچه او در رشته دندانپزشکی تحصیل کرده و موفق به دریافت مدرک دکترای حرفهای دندانپزشکی (دانشگاه علومپزشکی قزوین/۱۳۸۶) و بورد تخصصی بیماریهای دهان، فکوصورت (دانشگاه علومپزشکی مشهد/۱۳۹۳) شده، ولی سالهاست که به عنوان شاعر، نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس فعال بوده و تاکنون در این زمینه آثار بسیاری تالیف و منتشر کرده است.«خانمگلاب و آقاگلاب» (کارگردان: سمانه حبیبپور) و «راحت بگو نه» (کارگردان: نازنین محمدبیگی) دو مورد از نمایشنامههای اجراشده او برای کودکان هستند. علاوه بر این، صلاح تاکنون کتابهای بسیاری را برای بچهها نوشته که از آن جمله میتوان اشاره کرد به «اژدهاجون مریضه» (مجموعهداستان، شعر)،«بگو بگو کی هستم» (مجموعهچیستان، شعر)،«راز خانم سوفلهفوله» (نمایشنامه کودک)،«چتر بازیگوش من» (مجموعهشعر)،«پنکهجان شوتم کن» (مجموعهشعر طنز). این شاعر دهها شعر نیز در معتبرترین نشریات کودک و نوجوان نظیر دوچرخه، سهچرخه، سروش کودک و خردسال، آفتابگردان خراسان، رشد، سلام بچهها، کیهانبچهها و تمشک مهربان به چاپ رسانده.کسب گواهینامه دوره آموزشی گویندگی، مجریگری، ویراستاری و خبرنگاری (دانشگاه پیام نور)، مدرک MCHE زبان انگلیسی (وزارت علوم) و گواهینامه دوره «بلاگری کتاب» از دیگر سوابق این بانوی نویسنده است. همچنین نگارش نمایشنامه و فیلمنامههایی برای سینما، رادیو و تلویزیون بخشی از کارنامه حرفهای اوست. با «شیلان صلاح» گفتوگویی درباره فعالیتهای هنری و ادبیاش داشتیم.
ـ ـ ـ

- شما در رشته دندانپزشکی تحصیل کردهاید. چطور سر از نویسندگی و شاعری برای کودکان و نوجوانان درآوردید؟
من فعالیت هنری را در دوران کودکی با نقاشی و نوازندگی سازهای مختلف آغاز کردم و در نوجوانی به سرودن شعر روی آوردم. در واقع مدتها قبل از اینکه دندانپزشک بشوم، شاعر بودم و این نتیجه زیستن در یک خانواده فرهنگی بود. پدرم (حسن صلاح، متخلص به سوران) از شعرای نامی کُرد بود و مادرم معلم دبستان. پدرم که اولین استاد ادبیات من بود، همیشه با دوستانش جلسات ادبی برگزار میکرد و در رادیو به عنوان مجری ـ کارشناس، برنامههایی پیرامون ادبیات فولکلور اجرا میکرد. مادرم (فرح اثنیعشری) متولد شیراز بود و در انگلستان در رشته آموزش کودکان استثنایی تحصیل کرده بود. او آموزگاری خلاق و فعال بود و کتابخانهای در مدرسه (در محله تهرانپارس) داشت که من کتابدارش بودم.گاهی در نمایشهای مدرسهای که مادرم کارگردانی میکرد، بازی میکردم. از تألیفات زندهیاد مادرم دو کتاب به یادگار مانده که یکی را (سخنان آشنا:گزیده ادبیات پندآموز پارسی) پس از فوت ایشان منتشر کردم. در دوران دانشجویی در شهر قزوین (سالهای ۸۰ تا ۸۶) با سرودن شعر بزرگسال و شرکت در شب شعر دانشگاه، فعالیت هنری را در کنار تحصیل ادامه دادم و اشعارم در مطبوعات به چاپ میرسید که گزیدهای از این اشعار در نخستین کتابم «سهمی از دنیا» به چاپ رسیده. بین سالهای ۸۶ تا ۸۸ که در شهرستانهای اسلامشهر و خمین به طبابت مشغول بودم، به دلیل فوت والدین و سوگ برای مدتی کوتاه از دنیای ادبیات دور شدم اما سال ۸۹ به زادگاهم تهران بازگشتم و مدت یک سال مشغول مطالعه برای شرکت در آزمون رزیدنتی دندانپزشکی شدم. در همین سال و در کنار درسخواندن، همکاری با هفتهنامه دوچرخه را آغاز کردم و به طور حرفهای به سرودن شعر برای کودکان و نوجوانان روی آوردم. در دوران رزیدنتی در مشهد (سالهای ۹۰ تا ۹۳) تدریس در دانشکده دندانپزشکی زنجان (سالهای ۹۳ تا ۹۵) و بعدها در کنار فعالیت درمانی در رودهن (۹۵) به همکاری با مطبوعات معتبر کودک و نوجوان ادامه دادم و از سال ۹۶ با بازگشت مجدد به تهران فعالیت در حوزه تئاتر را به طور حرفهای آغاز کردم. ناگفته نماند در دوران دبیرستان در تهران دورههای آموزش بازیگری را سپری کرده بودم.
- آیا همزمان با کار ادبی، در رشته دندانپزشکی نیز فعالیت دارید؟
خیر، مدتی است به علت بیماری کار درمانی انجام نمیدهم.
- نوشتن را ابتدا با چه گونهای آغاز کردید؟ شعر کودک یا نمایشنامه و داستان؟
هیچ کدام! با شعر بزرگسال. شعر کودک حوزهای تخصصی از ادبیات است. همان طور که یک چشمپزشک باید اول پزشکی بخواند و بعد تخصص چشمپزشکی بگیرد، اغلب یا بهتر است بگویم همگی شاعران کودک و نوجوان پیش از فعالیت در حوزه کودک و نوجوان، شعر بزرگسال میسرودهاند، زیرا سرودن شعر برای کودک و نوجوان امر به مراتب سختتری است و حداقل دانش لازم برای ورود به این عرصه، آشناییداشتن با اصول و مبانی شعر و تسلط بر انواع قالبهای شعر فارسی است.
- آیا برای نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی دوره آموزشی گذراندهاید؟
بله، دورههای نمایشنامهنویسی استاد ایوب آقاخانی و دورههای آنلاین فیلمنامهنویسی استاد فریدون فرهودی را گذراندم. البته کتابهای فراوانی را در این راستا مطالعه کردهام و از نقد و نظر بسیاری از استادان اهل فن بهره بردهام. در رابطه با ورودم به حوزه نمایشنامهنویسی کودکونوجوان گفتنیست گرچه از کودکی به هنرهای نمایشی علاقهای وافر داشتم اما سالهای طولانی تحصیل،کار درمانی و تدریس خارج از مرکز باعث شد از فضای تئاتر تهران دور بمانم. در بدو حضور در فضای تئاتر حرفهای برای مدتی تنها به سرودن شعر برای نمایشنامههای کودکونوجوان میپرداختم اما خوشبختانه با تجربههایی که پس از سالها فعالیت به عنوان شاعر کودکونوجوان کسب کرده بودم و با مطالعه و گذراندن دورههای آموزشی موفق شدم به سرزمین سرسبز نمایشنامهنویسی کودکونوجوان نیز قدم بگذارم و به طور مستقل برای بچهها نمایشنامه بنویسم.گاهی هم نمایشنامه بزرگسال مینویسم و یک فیلمنامهنویس از یکی از نمایشنامههای بزرگسالم به نام «فریزد» فیلمنامهای اقتباس کرده که در خانه سینما به ثبت رسیده است.
- برای نوشتن نمایشنامه و فیلمنامهها، آیا دغدغه خاصی دارید که بخواهید درباره آن بنویسید یا در برخورد با بچهها و مردم، سوژهیابی میکنید؟
معمولاً دغدغهای شخصی است که در برخورد با جامعه در من شکل میگیرد، ولی گاهی هم سفارشی مطرح میشود که همسو با این دغدغههاست و میتواند انگیزه را برای نوشتن دوچندان کند.
- تاکنون کدامیک از نمایشنامهها و فیلمنامههایتان به تولید رسیدهاند؟
مینیسریال «شهروندانه» به کارگردانی هومن حسیننژاد کلائی که در سال ۱۴۰۰ به سفارش خانه فرهنگ نصر، زیرمجموعه شهرداری منطقه ۲ تهران ساخته شد. فیلمنامه نوزده قسمت از این سریال را من نوشتم که به بحث فرهنگ شهروندی، محیطزیست، مشکلات خانواده در دوران قرنطینه و کرونا، اعتلای فرهنگ آپارتماننشینی، تشویق کودکان به انجام کارهای هنری در خانه و مسائل اینچنینی میپرداخت. نمایشنامه بزرگسال «نفیر» به کارگردانی شادروان میلاد حاجیزاده که سال ۹۸ در تماشاخانه شانو نمایشنامهخوانی شد، نمایشنامه «خانمگلاب و آقاگلاب» که به کارگردانی سمانه حبیبپور سال ۹۹ در تماشاخانه شانو اجرا شد و البته نمایشنامه کودک «راحت بگو نه» (با هدف آموزش مهارت نهگفتن) که سال ۱۴۰۲ در سالن آمفیتئاتر نور شهرستان صفاشهر (استان فارس) و سال ۱۴۰۳ در سالن اصلی تئاترشهر قزوین اجرا شد و در آینده نزدیک نیز همین نمایشنامه در استان گیلان روی صحنه خواهد رفت. در حیطه «نمایش عروسکی در فضای مجازی» هم در دوران کرونا در همراهی با گروههای نمایش عروسکی برای تعدادی از نمایشهای کودک شعر و متن نوشتم.

- آیا هیچوقت خودتان برای اجرا و تولید آنها توسط کارگردانان تئاتر و سینما پیگیر و پیشگام بودهاید؟
بهترین کار برای معرفی نمایشنامه به کارگردانان چاپ کتاب است که در این زمینه پیشقدم شدهام اما در حوزه اجرا ورود نمیکنم. چند تایی هم فیلمنامه سینمایی کوتاه و بلند کودک نوشتهام که از نظر کارگردانان سینما تولید آنها پرخرج است!
- به نظرتان یک نمایشنامه خوب برای کودکان چه ویژگیهای خاصی دارد؟ نوشتن برای آنها چه تفاوتهایی با نوشتن برای بزرگسالان دارد؟
در دنیای ادبیات کودکونوجوان اگر هم بر فرض محال، شاعر یا نویسندهای اثرش را با اهداف آموزشی به نگارش درنیاورد، حداقل اتفاقی که رقم میزند اینست که سلیقه زیباییشناسی کودک را شکل میدهد و مخاطب را با قالب شعر، داستان یا نمایش آشنا میکند. با توجه به نظریه تئاتر پداگوژیک، نمایش برای کودکان عمدتاً رویکردی آموزشی دارد و صرفاً نباید آن را سرگرمکننده دانست. در حالی که تئاتر بزرگسالان در کنار سرگرمکنندگی، بر نقد مسائل روز تأکید دارد و به ندرت رویکرد آموزشی مییابد. مخاطب کودک که تجربه چندانی از مواجهه با مشکلات جهان پیرامون ندارد، همواره چشم و گوشش آماده آموختن است و گاهی در تئاتر برای اولینبار با یکی از مباحث چالشبرانگیز زندگی بشر روبهرو میشود. از سوی دیگر در نمایشنامهنویسی برای کودکان نسبت به نگارش رمان و شعر کودک، باید حساسیت بالاتری به خرج داد، چون بچهها در سالن تئاتر جریان وقایع را به طور زنده میبینند و با روح داستان ارتباطی بیواسطه پیدا میکنند. اهمیت تئاتر کودک از نقطهنظر سیاستگذاری و اقتصاد فرهنگ هم در اینست که کودکی که با نمایش ارتباط خوبی برقرار کند، در بزرگسالی هم میتواند مخاطب ثابت تئاتر باشد اما اگر در کودکی مواجهه درستی صورت نگیرد یا کودک فرصت دیدن نمایشی را پیدا نکند، احتمال اینکه در آینده به آغوش پرمهر تئاتر بیاید،کمتر است.
- در نوشتن برای کودکونوجوان اغلب با چه محدودیتها و خط قرمزهایی مواجهاید که کار را برای شما سختتر میکند؟
سلیقهها، سلیقهها، سلیقهها.
- به کدامیک از نوشتههای خود علاقه و تعلق خاطر بیشتری دارید؟ چرا؟
کتاب «پنکهجان شوتم کن»، چون در این کتاب نوع منحصربهفردی از شعر طنز را، چه از نظر فرم و چه از حیث محتوا، برای مخاطب نوجوان ارائه دادهام.کاریکاتورهای زیبای این کتاب،کار دوست هنرمندم لاله ضیایی است که جزو معدود کارتونیستهایی است که عمدتاً برای مخاطب کودکونوجوان کار میکند. این مجموعهشعر از دو بخش تشکیل شده: بخش نخست که گزیدهای از اشعار طنزم است که با توجه به مشکلات روزمره نوجوانان سروده شده و بخش دوم (بیژننامه) که به درگیریهای بامزه شخصیت نوجوانی به نام بیژن با سوسکهای خانه میپردازد که به نظرم برای مخاطب امروز سرگرمکننده و جذاب است.
- آیا وقتی یک کارگردان تصمیم به اجرای متن شما میگیرد، به عنوان نویسنده کنار او و گروه قرار میگیرید تا بر روند اجرا نظارت داشته باشید یا تولید اثر را کاملاً در اختیار نگاه و اندیشه کارگردان میگذارید؟
چون در دو سه سال اخیر اکثر کارهای من در شهرستانها اجرا شده، متأسفانه نتوانستهام در جلسات تمرین یا حتی برای تماشای اجرای عموم در سالن نمایش حضور پیدا کنم اما دورادور با کارگردانان هماندیشی و تبادل نظر میکنم و معمولاً هم به نتیجهای مطلوب میرسیم، چون هر اجرا یک خوانش متفاوت از متن محسوب میشود. در حیطه اجرا به کارگردان آزادی عمل میدهم اما در مورد خط اصلی داستان، شخصیتپردازی و دیالوگها خیر.
- در میان انواع نوشتن، به کدام گونه دلبستگی بیشتری دارید؟
نمایشنامه، به دلیل ارتباط زنده با مخاطب. البته در سالهای دهه هشتاد اولویت من شعر بود اما با گذر از دوران جوانی و ورود به میانسالی گویا داستان را بر شعر ترجیح میدهم.

- وضعیت فعلی نمایشنامهنویسی کودکونوجوان را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا آثاری که نوشته و اجرا میشوند، از کیفیت مطلوبی برخوردارند یا با ضعف جدی و اساسی در این رشته روبهروییم؟
عدم تدریس رشته تئاتر کودکونوجوان در دانشگاهها و آموزشگاهها،کمبود منابع آموزشی و عدم توجه مترجمان به ترجمه نمایشنامههای کودکونوجوان خارجی، عدم سرمایهگذاری ناشران برای انتشار نمایشنامههای کودکونوجوان،کمتوجهی منتقدان به نقد دراماتیک نمایشهای کودکونوجوان و در آخر جشنوارهمحورشدن تولیدات از جمله معضلات نمایشنامهنویسی کودکونوجوان در روزگار ماست.
- مهمترین مشکلی را که نویسندگان حوزه کودکونوجوان با آن مواجهاند، چه میدانید؟ برای رفع این مشکل چه راهکار یا پیشنهادی دارید؟
خلاقیت و ابتکار در صدر ملزومات این راه است. بناکردن مسیر تازه دشوار است و شوربختانه بسیاری از نویسندگان و شعرا که به بحران بی حوصلگی، بی صبری و تنبلی،که معضل جهان امروز است، مبتلا شده اند به رونویسی از آثار دیگران روی می آورند؛ در حالی که برای نوآوری و بروز خلاقیت که شالوده هنر اصیل است، باید هرچه بیشتر به دریافت شخصی خود از دنیای پیرامون تکیه و اعتماد کرد و در این راه سختکوش بود. دومین چالش مستمر در این راه نیاز به درک و لمس مشکلات کودکان امروز است، زیرا اگر نویسنده بدون توجه به آسیبهای اجتماعی عصر حاضر و تنها از روی خیال پردازی به خلق اثر بپردازد مخاطبی نخواهد داشت. امر مهم دیگر پیداکردن زبان مشترک با مخاطب کودکونوجوان و توجه به تحولات زبانشناختی و واژگان پرکاربرد مخاطبان نوجوان است و دشواری دیگر، نویسندگی برای مخاطب کودکونوجوان هم لزوم آشنایی با تکنولوژی و ابزار رسان های پیشرفته ای است که کودکان امروز با آن در ارتباطند. سه مورد اخیر را میتوان در یک مفهوم خلاصه کرد:«بهروزبودن».
- آرزوی بزرگتان به عنوان نویسنده عرصه کودکونوجوان چیست؟
بهبود ساختار آموزشی در مدارس و تمرکز بیشتر بر استعدادیابی و مهارتآموزی دانشآموزان.
- از میان نمایشنامههایتان،کدام متن را دوست داشتید اجرا بشود و هنوز امکانش فراهم نشده؟!
«مجلس عروسی اتابک و التفات» که یک نمایشنامه آیینی ـ سنتی است. با توجه به اینکه حجم زیادی از متن را در قالب بحر طویل سروده ام و برای نگارش آن زمان زیادی صرف شده، امیدوارم به زودی روی صحنه برود.
- هیچوقت رویای کارگردانی متون خودتان را داشتهاید و سراغ آن رفتهاید؟
خیر، دانش من از کارگردانی در حدیست که بتوانم نمایشنامه یا فیلمنامه ای بنویسم که قابلیت اجرا داشته باشد و اگر روزی بخواهم کارگردانی کنم، به یک نمایشنامه خوانی ساده جهت آگاهییافتن از بازخورد مخاطب نسبت به متن محدود خواهد بود.
- در پایان حرف ناگفتهای اگر مانده، بفرمایید.
یکی از حوزه های نمایش که بسیار به آن علاقه مندم نمایش آیینی ـ سنتی است. امیدوارم روزی بتوانیم در این رابطه هم گفت وگویی داشته باشیم.



