به گزارش روابطعمومی کانون نمایشنامهنویسان و مترجمان تئاتر ایران در پی برگزاری نخستین کنفرانس ملی نمایشنامهپژوهی ایران به همت کانون نمایشنامهنویسان و مترجمان تئاتر ایران و مؤسسه فرهنگیهنری سپندار جاودان خرد، کتاب مجموعهمقالات این رویداد علمی، با عنوان «نمایشگان: مجموعه مقالات نخستین کنفرانس ملی نمایشنامه پژوهی ایران» و با نظارت علمی و ویراستاری دکتر محمد نجاری، توسط نشر آواهیا منتشر میشود.
این اثر پژوهشی، در ۹۴۴ صفحه و ۴۳ مقاله علمی، با رویکردی میانرشتهای به بررسی و تحلیل ادبیات نمایشی ایران از دوران کهن تا روزگار معاصر میپردازد و دریچهای تازه به مطالعات تئاتر در ایران میگشاید.
از نکات قابل توجه این مجموعه، طراحی جلد آنست که با بهرهگیری از فناوری هوش مصنوعی ChatGPT (محصول OpenAI) انجام شده و بهار ایروانی اجرای هنری آن را بر عهده داشته است.
کتاب نمایشگان دارای پنج پیشگفتار است که یکی از آنها به قلم پروفسور فرهاد ناظرزاده کرمانی، استاد دانشگاه تهران و چهره ماندگار هنرهای نمایشی، نگاشته شده است. وی در این مقدمه به تبیین جایگاه علمی و فرهنگی این مجموعه در حوزه نمایشنامهپژوهی ایران پرداخته، در این مقدمه آمده است:
((تماشاگان(= نهاد تئاتری) نهادی فرهنگی، اجتماعی، ارتباطی، تفریحی- فراغتی، آموزشی-پرورشی،… و البته ادبی، هنری است. بخش کلانی از تئاتر (تئاتر در معنای کلی، جامع و نهادی این اصطلاح) «هنر تئاتر» است که نویسندهی این سطرها، آن را برابرنهادی پارسی، «نمایشگان» میخواند؛ برابرنهادی که در درون اصطلاح کلیتر و جامعتر «تماشاگان» جای گرفته است. نمایشگان، آن بخش از تماشاگان است که با نمایشنامهنویسان و نمایشسازان پیوند دارد.
نمایشگان «هنر تئاتر» خود در برابر دارندهی دو هنر است:
۱. نمایشنامه
۲. نمایش، (نمایش تبدیلی نمایشنامه) و نوشتنی و دانستنی است که در زمان حاضر، سه «ریختگان» کلان و مِهینهی نمایشگانی وجود دارند:
۱. ریختگان نمایشگان «سخن-بنیاد» (= تئاتر دیکسیون)
۲. ریختگانِ نمایشگان «اجرا» (تئاتر بازیگر- کارگردان(= تئاتر پرفورمنس)
۳. ریختگانِ نمایشگانِ «جلوه-ترفندهای شنیداری-دیداری»
نمایشنامه، در آنچه نمایشگان سخن- بنیاد خوانده شده و با آفرینش نمایشنامهنویس میآغازد، پیوسته نقشی کلان و«هستیساز» داشته است و در دو ریختگان دیگر – نمایشگانی- «نمایشگان اجرا و بازیگر-کارگردان» و نمایشگان جلوه ترفندهای شنیداری-دیداری»- نقش نمایشنامه را «کمینهگرایانه» (= حداقلی، مینیمالیستیک) نمودهاند. اما نمایشگان سخنبنیاد (تئاتر دیکسیون) پدیده نمایشگانی باستانی است و پیدایش آن به شهر-کشور آتن در سدهی ششم پیش از میلاد (نزدیک به دوران کورش بزرگ، اَبَرشاه ایرانی) میرسد. آغاز آن دو ریختگان دیگر، بهویژه به جنبشها و جریانهای نمایشگانیای میرسد که از جنگ جهانی اول، ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ میلادی آغازیدهاند. این دو ریختگان کم و بیش سنتپرهیز، سنتگریز و سنتشکن که گاهی از آنها پیشتازیگرای و «تجربهباور» نیز یاد شده است. به رای این نویسنده، نه فقط به سرمایه و گنجینهی ارزشمند و کارآمد چندهزارسالهی تماشاگانی و نمایشگانی آسیب رساندهاند، بلکه خود نیز به کلانی ضربه و لطمه خوردهاند. در اینباره به نقل جملهای از کتابی عرفانی بسنده میکنم و در جای دیگر و نوشتهای دیگر بیشتر به آن میپردازم: «این قصه را اَلَم باید که از قلم هیچ نیاید».
نمایشنامه، نوشتاری ادبی- نمایشی است که برای «نمایشتبدیلی» در برابر تماشاگران حاضر در تماشاخانه، تصنیف گردیده و به کلانی از «گنجایشها و توانشهای نمایشتبدیلی» برخوردار است. نمایشنامه، «نمایشی بالقوه» است که حتی با خواندن آن در ذهن و خیال خواننده نیز، «بالفعل» میشود. نمایشنامهنویس «معماری نمایشگانی» است که اسباب و لوازم ساختن یک بنا، «نمایش» را میآفریند و در اختیار بناسازان، «نمایشسازان» قرار میدهد. از این قرار، شناختِ نمایشنامه و چنداچون آن، برای آنانی که برای ارزشمندی، گرانسنگی، شایگانی هنر نمایش، تلاش و تکاپو میورزند، از بایستگی هستیسازی برخوردار است. روشن است که چنداچون هر بنایی در گروی طرح و ترسیمی است که نخستین معمار و آفریدگار آن رقم زده است. شواهد گواهی میدهد که هیچ نمایش شایسته وارزشمندی بدون نمایشنامهای شایسته و ارزشمند، آفریده نخواهد شد، مگر معجزه نمایش صورت پذیرد.
با این پیشینه آیا نمیتوان گفت چنداچون زیباشناسی و وَرجاوَندی هر نمایشی کم و بیش در گرو چنداچون زیباییشناختی و ورجاوندی نمایشنامهی آن است؟!
رای و پاسخ شما چیست؟
باری، به رای این نویسنده، هنگام نهادِ تئاتر (تماشاگان) و هنر نمایش (نمایشگان)، بالیدگی گستردگی و پیشرفت و شایگانی مییابد که سه بنیاد آن بالیدگی گستردگی و شایگانی یافته باشند:
۱. آموزش،
۲. پژوهش،
۳. آفرینش.
در هر حوزه جغرافیایی- فرهنگی که این سه بنیاد در هم پیچیده- که هر کدام علت و معلول دیگری اند- رونق و ارتقا یابد، محصول آن، نمایشگانی کارآمد و ارزشمند است. اگر با این گزارهها موافقید، از چه کاری منطقیتر و عقلانیتر که در پویشها و پیمایشهای نخستینی به نمایشنامه و نمایشنامهکاری (دراماتورژی) نمایشنامهپژوهی و نمایشنامهشناسی در ایران پرداخته شود، و این امر تا آنجا که نویسنده دریافته – و امیدوارم که چُنین نیز بوده باشد ـ آماج و آرمانِ «کانون نمایشنامهنویسان و مترجمان تئاتر ایران» و «موسسه فرهنگی هنری سپندار جاودانخرد» بوده است و این کنفرانس را «نخستین کنفرانس ملی نمایشنامهپژوهی ایران» در دوران اخیر تاریخ ایران باید خواند.
این نویسنده، به سهم خود، از همهی کسانی که در راستای رشد و ارتقا و اعتلای نهاد تماشاگانی و نمایشگان میهن عزیزمان، ایران، تلاش،کوشش و تکاپو ورزیدهاند، سپاسگزار است و این گفته را به یاد میآورد که فرهنگ ایران،گاهی «درختِ بی برگ بوده» اما هرگز و هرگز «برگِ بیدرخت» نبوده است.
سخن گفتن از ارزشمندی، نقشمندی، پرهودگی و کارآمدی تماشاگان و نمایشگان در رشد، ارتقا، توسعه و اعتلای فرهنگی، سخن گفتن از «حقانیتِ» حق است. از آن میگذرم. در پایان بایستگی دارد که از همهی برگزارکنندگان و مشارکتکنندگان در این کنفرانس به سهم خود سپاسگزاری و دیگر بار بر ارزشمندی کارآمدی و نقشمندی آموزش و پژوهش در کار آفرینش، تاکید نمایم.»
پروفسور فرهاد ناظرزاده کرمانی

