تماشاگر، شریک روایت

سهیلا انصاری: تماشاخانه سالن سنگلج این روزها با نمایش «قهوه قجری» به نویسندگی آتیلا پسیانی و کارگردانی علی برجی، بار دیگر حال و هوای تئاتر کلاسیک ایرانی به خود گرفته است. آنچه از همان لحظهی نخست جلب توجه میکرد، رنگ و لعاب لباسها بود؛ طراحی لباس بهقدری دقیق و حسابشده بود که نهتنها فضایی تاریخی و قجری را بازسازی میکرد، بلکه به نمایش بُعدی چشمنواز و دیدنی میداد. این انتخابهای بصری هوشمندانه، در کنار نورپردازی، سبب شد تماشاگر به سرعت وارد جهان زیبای نمایش شود.
هماهنگی بازیگرها در اجرا یکی دیگر از نقاط قوت نمایش بود. هرکدام از بازیگران با درک مشترک از ریتم و لحن اثر، توانستند رابطهای زنده و روان با یکدیگر برقرار کنند؛ رابطهای که بهوضوح روی ارتباطشان با تماشاگر هم اثر گذاشت. نمایش در لحظات حساس، تماشاگر را نهتنها همراه، بلکه شریک روایت میکرد.
موسیقی و ضرباهنگهای زنده، همراه با حضور پررنگ سازها، بهمثابه رگ حیات اثر عمل کردند. هماهنگی موسیقی با موقعیتهای نمایشی نهتنها فضا را تقویت کرد، بلکه به شخصیتها بُعد عاطفی و آیینی بخشید. این پیوند موسیقی با تصویر و حرکت، یکی از جذابترین بخشهای نمایش قهوه قجری بود.
«قهوه قجری» در آغاز اجراهای خود نشان داد با وجود ریشهداشتن در گذشته، میتواند به مخاطب امروز نزدیک شود. طراحی لباس درخشان، هماهنگی گروه بازیگران و بهرهگیری هوشمندانه از موسیقی، مجموعهای ساخت که هم تماشایی بود و هم شنیدنی.گرچه هنوز باید دید در ادامه اجراها چه میزان پایداری و انسجام خواهد داشت اما آنچه در شب نخست اجرا روی صحنه رفت، نوید یک اجرای پررونق و تماشاگرپسند را میدهد.

