سهیلا انصاری: مجموعه چهارجلدی «بازپرس» نوشته ناصر بیگدلی، بازپرس پیشین دادگستری تهران، به عنوان یک اثر کمنظیر در حوزه ادبیات داستانی جنایی ـ معمایی ـ مستند، توجه فعالان فرهنگی و علاقهمندان به این ژانر را به خود جلب کرده است.
این مجموعه که توسط انتشارات روزبهان منتشر شده، فراتر از یک داستان تخیلی، بازسازی روایی پروندههای جنایی واقعی است که بیگدلی با بیش از ۳۳ سال سابقه در دستگاه قضایی، خود در کشف و حل آنها نقش محوری داشته است.
از «مکافات جنایات» تا «بازپرس»؛ واقعیت در لباس روایت
مجموعه «بازپرس» (که انتشار آن ابتدا با عنوان «مکافات جنایات» آغاز شد)، به معنای واقعی کلمه، ادبیات جنایی را از دل واقعیتهای تلخ و پیچیده سیستم قضایی ایران بیرون کشیده است. هر جلد از این اثر، شامل چندین پرونده مستقل است که طیف وسیعی از جرایم، از جمله قتل، سرقت،کلاهبرداری و جنایات سازمانیافته را در بر میگیرد. به عنوان مثال، جلد اول داستانهایی چون «خیابان خلوت»،«قربانیان خشونت»،«عقربها»،«وسوسه» و «حماسه فرار» در ۲۸۵ صفحه، جلد دوم داستان «سیاهبند کهنهکار»،«تعصب»،«انحراف»،«کاغذپارههای شطرنجی» در ۱۴۳ صفحه و جلد سوم «سروناز»،«دستبند به دیواره صاحبقرانیه»،«تلافی» در ۱۷۱ صفحه و جلد آخر هم «قربانی»،«عذر بدتر از گناه»،«روانی »،«کشتی رازی »،«فرنگیس »،«کینه کور»،«به کدامین گناه؟» در ۲۵۵ صفحه را روایت میکند.
زبان نگارش بیگدلی، ساده، روان و کاملاً مستقیم است؛ سبکی که به وضوح ریشه در تجربیات میدانی او در دادگستری دارد. این سبک، خواننده را از صحنه جرم و اتاق بازجویی گرفته تا لحظه صدور کیفرخواست، عمیقاً در فضای یک پرونده واقعی غرق میکند.
منتقدان معتقدند «بازپرس» بیش از یک اثر سرگرمکننده، یک سند تاریخی ـ اجتماعی ارزشمند از جرایم ایران معاصر است. این مجموعه نه تنها به تشریح پروسه جنایی میپردازد، بلکه به طور همزمان، انگیزههای پنهان انسانی، واقعیتهای خشن جامعه و درهمتنیدگی پیچیدگیهای قانونی را منعکس میسازد و از این رو، برای محققان اجتماعی و حقوقی نیز دارای اهمیت ویژهای است.









