مخاطب کتاب بچهها برای بچهها، خودِ بچهها هستند، نه بزرگترها!
گفتوگو با آرش گودرزی، مدیر روابط بینالملل و از بنیانگذاران نشر «وَرتا»، روایتی است از شکلگیری نشری که تصمیم گرفت خط قرمز دیرینه ادبیات کودک را کنار بزند و کتابهایی را منتشر کند که نه توسط بزرگسالان، بلکه بهدست خودِ بچهها خلق شده باشد. گودرزی میگوید جرقه این مسیر از مواجههای ساده در یک جشنواره کتابچههای دستساز آغاز شد؛ جایی که فهمیدند هیچ ناشری آثار بچهها را جدی نمیگیرد. از همان پرسش اولیه بود که ایده تبدیل به خطمشی شد:«چرا بچهها نتوانند کتاب خودشان را داشته باشند؟». امروز ورتا با تکیه بر اصالت صدای کودک، انتخاب مخاطبان خردسال و دوری از سلیقه بزرگسالمحور، در پی ساختن جایگاهی تازه برای کتابهای «کودکان برای کودکان» است.
***
- ایده اصلی پشت پروژه «کتابهای خلقشده به دست بچهها» از کجا شکل گرفت و چگونه به یک خطمشی نشر تبدیل شد؟
سوسوی شکلگیری ایدهی پایهگذاری یک نشر که به طور اختصاصی برای آثار بچهها باشد خیلی ساده و اتفاقی و بدون پسزمینه قبلی پیش آمد. سال ۹۳ من و همسرم داور یک جشنواره کتابچههای دستساز بچهها بودیم و اطلاعاتی که بچهها درباره ناشر خیالی و شمارگان فرضی کتابشان پشت جلد نوشته بودند، خیلی توجهمان را جلب کرد. همسرم، زهرا کبیری، آن زمان به عنوان تصویرگر کتاب کودک فعالیت داشت و با چندین نشر کودک همکاری میکرد. به خاطر فعالیتهای آموزشیاش که تلاش میکرد تصویرگری را به بچهها یاد بدهد مورد توجه قرار گرفته بود. واژه “تصویرگری” کلمه آشنایی برای مادر، پدرها نبود و زهرا تلاش میکرد در مدارس ابتدایی بچهها را با کار تصویرسازی و تفاوت آن با نقاشی آشنا کند. دلیل دعوت ما به آن جشنواره هم فکر کنم همین فعالیت بود. آن موقع این پرسش برای ما پیش آمد که با این همه اشتیاق بچهها برای شبیهسازی کتابچهشان به کتاب واقعی، آیا این کتابهای جشنواره چاپ هم میشوند یا نه؟ و جواب خیلی صریح بود:«نه».
در راه برگشت به خانه درباره موضوع با همسرم صحبت کردیم و برای من این جمله که “کسی کارهای بچهها را چاپ نمیکند” خیلی عجیب بود. به ویژه اینکه تصویرسازیهایی در کتابهای کودک دیده بودم که به نظرم میآمد آنها را بچهها کشیدهاند اما واقعیت چیز دیگری بود. تصویرسازان بزرگسالی ادای آثار بچهها را درآورده بودند و کارها برای بچهها نبود. از زهرا پرسیدم خب چرا کار خود بچهها را چاپ نمیکنند، جواب همان قبلی بود:«کسی کار بچهها را چاپ نمیکند».
برای من که درس فیلمسازی خوانده بودم این موضوع خیلی خندهدار و عجیب بود. مثل این بود که در سینما، در سال ۹۳ در همهی فیلمهای کودک فقط بزرگترها بازی کنند و هیچ کودکی حضور نداشته باشد. حتی تصورش، الان هنوز هم برایم خندهدار است. پس از مدتی پژوهش و جستجو متوجه شدم که این مساله به شکلی جدی و عامدانه در ادبیات کودک رایج است و بچهها در نهایت در مجله حق دارند اثری را چاپ کنند و کتاب برایشان یک خط قرمز پررنگ است. دلایل مختلفی هم از سوی اهالی ادبیات، کارشناسان، مسولان و ناشران بیان میشد از جمله اینکه بچهها پررو و خودشیفته میشوند تا این بحث که کودک کار میشوند و برایشان ضرر دارد. در مقایسه با سینما، تاتر، موسیقی و حتی هنرهای زیبا این خط قرمزِ ادبیات برای بچهها خیلی عجیب و غریب به نظر میرسید برای همین با همسرم تصمیم گرفتیم که یک نشر راه بیندازیم و ففط کارهای بچهها را منتشر کنیم.
- چه تفاوتی بین ناشر آثار کودک و ناشری که آثار کودک خلق میکند (نه برای کودک، بلکه توسط کودک) وجود دارد؟
این تفاوت پیش از هر چیز از گونه یا ژانر این نوع کتاب سرچشمه میگیرد.«کتاب کودکان برای کودکان» (children for children book) نام ناشناسی در بین دانشآموختگان و خبرگان ادبیات کودک نیست، البته گونه اصلی نبوده و تا اندازه زیادی مهجور مانده است. برای ما که مدام در حال جمعآوری کتابهای خلق شده به دست بچهها از چهارگوشهی دنیا هستیم، تعریف این گونه از کتاب مدام تغییر میکند و بزرگتر میشود. در اولین برخورد شاید ویژگی “بیش از حد نزدیک به کودک” بودن آن خیلی به چشم بیاید. به عنوان مثال، در کتابهای زندگینامه که توسط ناشران معمول کتابهای کودک و نوجوان چاپ میشود، زندگینامهها اغلب مربوط به دورانی باشد که دور از زندگی بچههاست و در نزدیکترین حالت شاید مربوط به دورهی زندگی والدینشان باشد اما وقتی در کتاب کودکان برای کودکان سراغ زندگینامه میرویم، زمان به بچهها خیلی نزدیک است. حتی ممکن است مربوط به همین چند سال پیش باشد و نویسنده همچنان بچه باشد. این یکی از تفاوتهای برجستهی این گونه تا الان است که پیدا کردیم. در کتابهای تالیفی و ترجمه ما هم به طور خاص به چشم میآید. جونا لارسن، نویسنده کتاب سلام؛ دوستان بافتنی، زمان انتشار کتاب ۱۱ سال داشته و الان فکر میکنم ۱۶ سال داشته باشد. هنوز از دوران بچگی خارج هم نشده است.
- در مسیر تبدیل خلاقیت خام بچهها به یک کتاب قابل انتشار، چه استانداردهای حرفهای رعایت میکنید؟
بعد از یک دهه فعالیت با اوج و فرود بسیار، آگاهی و علاقه من نسبت به این گونه به جایی رسیده که دلم میخواهد خامترین نوع خلاقیت و بکرترین آن را برای چاپ انتخاب کنم. با این حال، یک تفاوتی که کار ما با برخی آثار چاپ شده کودک و نوجوان سابق هست در مخاطب است. مخاطب کتاب بچهها برای بچهها، خود بچهها هستند نه بزرگترهایی که دوست دارند آثار بچهها را بخوانند. بنابراین تلاش ما و تراز و معیار اصلیمان این است که پیش از هرچیز اثر منتشر شده اصالت داشته باشد و متعلق به خود بچهها باشد و دوم مورد پسند بچهها باشد. در فاصله نیمه دوم سال ۱۴۰۰ و نیمه اول سال ۱۴۰۱ ما یک جشنواره به نام کتآب برگزار کردیم که در نهایت با آرای خود بچهها کتابوارههای خلق شدهشان برای چاپ توسط نشر انتخاب شد. در این میان، دو نفر از داوران بزرگسال جشنواره، از نیمه راه کار با ما را رها کردند و رفتند. شاید چون چنین روندی را نمیپسندیدند. الان با جایزههای “روباه شنی” انتخاب بچهها پررنگ شده، ولی تا همین چند سال پیش وقتی صحبت از انتخاب “کتاب برگزیده توسط جمع زیادی از بچهها” طرح میشد، بیدرنگ پشتش واژههای “انتخاب اشتباه” و “انتخاب سطحی” هم میآمد. با این حال، ما از همان ابتدا ترازمان را انتخاب و سلیقهی بچهها قرار دادیم.
- هنگام کار با کودکان برای تولید کتاب، چگونه اصالت و صدای کودک حفظ میشود و در عین حال کیفیت نشر رعایت میشود؟
در کارهای ترجمه به نام، اعتبار، نوع فعالیت و آشنایی با ناشر خارجی بایست بسنده کنیم. برای آثار تالیفی ماجرا فرق میکند. بچهها بدون آنکه مستقیم وارد کنکاش راستیآزمایی شوند میزان اصالت کارشان در مراحل مختلفی سنجیده میشود. یکی از آنها محصولات کتاب خودم است که نوعی تمرین خلق کتاب برای بچههاست. فرآیند جشنوارهها، همکاری با مربیان کاربلد و مورد اعتماد در سراسر ایران و حتی خارج از ایران در کنار یک دهه فعالیت، لوازم و دانش تشخیص اصالت اثر را به ما داده است. در قراردادی هم که بچهها برای دریافت حق پدیدآورندگی با وَرتا میبندند، شرط اصالت نقش بنیادی دارد. دشواری اصالت سنجی در هر رشته از خلق کتاب متفاوت است ولی ما به خاطر دستیابی به صدای خود بچهها و اینکه بتوانیم نماینده معتبری برای صدایشان باشیم، از همه این صافیها برای حفظ اصالت آثار بچهها استفاده میکنیم. در همین حال، بچهها کارشان را زیر نظر حرفهایهای ادبیات کودک انجام میدهند تا حق مخاطب برای در اختیار داشتن یک اثر باکیفیت تامین شود. اساتید و مربیانی که با ما کار میکنند، در قدم اول بچههای مستعد و علاقهمند را مثل بچه خودشان دوست دارند و برایش وقت میگذارند. بسیاری از اهالی ادبیات فقط حاضرند این کار را برای بچه خودشان انجام بدهند. ولی این ناظران به طور عملی نشان دادهاند عشق قلبیشان به بچهها محدود به فرزند خودشان نیست. به عنوان مثال، خانم مریم دارابی که بچهها با ایشان چندین کتاب تصویرگری کردهاند، یک ویژگی بارزشان هم این است که سبکشان را به بچهها تحمیل نمیکنند و همه تلاششان این است که بچهها بهترین خودشان باشند.
- آثار را چگونه انتخاب میکنید؟
اینکه چطور ما آثار بچهها را برای انتشار انتخاب میکنیم در هر رده سنی کمی فرق دارد ولی یک چیز در همه آنها مشترک است:«فقط آثار بچههایی را بررسی میکنیم که کتابهای خلق شده به دست بچهها را خوانده باشند». چرا این شرط را با این تاکید زیاد برای ارسال و بررسی گذاشتیم؟ چون یکی از دغدغهها و آسیبهای پرتکرار که برای کار ما بیان میشد؛ احتمال خودبینی و انزوای بچهها بود. بنا بر پژوهشهای میدانی با اساتید دغدغهمند ادبیات کودک و همچنین تجربه خود ما، بچههایی که تمایلی به مطالعه آثار باقی بچهها ندارند و فقط میخواهند اثر خودشان چاپ شود، احتمال خودبینی و ایجاد نوعی احساس انزوا در آنها خیلی بیشتر است. برای همین این شرط را بررسی اثر در وَرتا گذاشتیم. البته هویت مستقل و به طور کامل خصوصی نشر نیز باعث شده تاکید ما در اینباره بیشتر هم باشد. تنها منبع قابل اتکای ما برای چاپ آثار بچهها فروش کتاب است. به دنبال فروش نهادی و سازمانی هم نبودهایم. تلاش ما همیشه این بوده که کتاب بچهها به دست مخاطبانی برسد که خودشان آن را بر اساس سلیقهشان انتخاب کرده باشند. بنابراین بچهها را تشویق میکنیم ابتدا کتاب مورد علاقهشان را در بین کتابهای خلق شده به دست بچهها پیدا کنند و بعد به فکر انتشار اثر خودشان باشند. اینطوری احتمال اینکه کارشان تقلیدی از آثار بزرگترها هم باشد کمتر میشود.









