گفت‌وگو با «فریما طلوع»، نویسنده رمان افسانه فیل

لینک کوتاه :

به اشتراک بگذارید:

امتیاز دهید

حرکت بر مرز خیال و واقعیت، برایم هیجان‌انگیز بود

سهیلا انصاری: رمان «افسانه فیل»، نخستین اثر داستانی «فریما طلوع» ـ نویسنده، مترجم و فیلم‌ساز ـ اوایل آذرماه به چاپ رسید و در موسسه فرهنگی هفت‌اقلیم مراسم رونمایی آن برگزار شد. فریما طلوع متولد سال ۱۳۵۷، پیش از این کتاب‌های «رو در رو با اینگمار برگمان» (رافائل شارگل)،«سراشیب طولانی» (نیک هورنبی) و «آخر داستان» (لیدیا دیویس) را ترجمه و مستند «افسانه اولیس: یک سرگذشت ایرانی» را کارگردانی کرده است.

در خلاصه‌داستان رمان «افسانه فیل»،که در ۱۲۷ صفحه توسط نشر نیلوفر منتشر شده، آمده:«یک موجود بزرگ‌جثه و عظیم، یک فیل، درست افتاده بود جلو ساختمان و راه را بند آورده بود». در این رمان معمایی و پیچیده با روایت‌هایی تو در تو، شخصیت‌ها، در عین سادگی و آشنابودن، پیچیده و هولناکند. راوی داستان، به شکلی منحصر به‌فرد روایت می‌کند؛ با زبانی که از تسلط نویسنده بر فارسی حکایت دارد و می‌کوشد به مخاطب تلنگری بزند تا نگاهی دوباره بیندازد به لحظات ظاهراً پیش‌پاافتاده و لحظاتی که پیش از این نادیده‌شان گرفته بود. نویسنده در کتاب خود، خواننده را وا می‌دارد به جای ولع‌داشتن برای یافتن پاسخ،کمی تأمل بکند، بلکه بتواند نه جواب درست، که سوال درست را بیابد!

به بهانه ‌‌ انتشار این رمان، با فریما طلوع گپ‌وگفتی داشتیم.

***

  • چه چیزی شما را به نوشتن رمان «افسانه فیل» ترغیب کرد؟ ایده اصلی داستان از کجا آمد؟

داستان‌ها معمولاً برای من با یک جمله شروع می‌شوند. این داستان هم با همان جمله ابتدایی رمان شروع شد:«یک موجود بزرگ‌جثه و عظیم، یک فیل، درست افتاده بود جلو ساختمان و راه را بند آورده بود». این جمله را گوشه‌ای یادداشت کردم و تا چند سال سراغش نرفتم. بعد از چند سال، داشتم یادداشت‌هایم را مرور می‌کردم که چشمم به این جمله خورد و همان موقع بقیه داستان برایم شکل گرفت و شروع کردم به نوشتنش.

  • شخصیت فیل چه ویژگی‌هایی دارد که او را از دیگر شخصیت‌های داستان‌های فانتزی متمایز می‌کند؟

واقعاً نمی‌دانم از بقیه متمایز هست یا نه، ولی چیزی که برای خودم چالش نوشتنش را لذت‌بخش می‌کرد، نگه‌داشتن آن در مرز خیال و واقعیت بود. اصولاً من از این نگاه خوشم می‌آید؛ از این‌که نتوانیم به طور قطع بگوییم چیزی خیالی است یا واقعی! به نظرم این چالش جذابی است، حتی در زندگی، چون تکلیف چیزهای صددرصد خیالی و صددرصد واقعی معلوم است، ولی حرکت روی این مرز، برای من بسیار هیجان‌انگیزست.

  • آیا دنیای داستان و شخصیت‌های کتاب، از تجربه‌ها و خاطرات شخصی شما می‌آیند یا تخیلی‌اند؟

حتماً که یکی از منابع من برای نوشتن، خاطرات و تجربه‌های شخصی‌ام هستند، ولی نه به همان صورتی که اتفاق افتاده‌اند. چیزی که منبع الهام من می‌شود، حسی است که به آن خاطره و تجربه پیدا کرده‌ام.گاهی آدم‌ها، اتفاقات یا لحظات، انگار بیرون می‌زنند و چیزی را به ما نشان‌ می‌دهند و بیش‌تر از آن‌چه در سطح زندگی اتفاق می‌افتد، می‌گویند. این لحظات معمولاً بعدها یا همان موقع برای من دست‌مایه داستان یا شخصیتی می‌شوند که البته به محض پاگذاشتن به داستان دیگر ارتباطی به آن اتفاق و شخصیت واقعی ندارند.

  • برای خلق صحنه‌ها و اتفاقات داستان، چه چالش‌هایی داشته‌اید؟

اول از همه، زبان فارسی و جنس کلمات برایم بسیار مهم بود. تلاش کردم جنس کلمات، داستانی باشد. آقای تقوایی همیشه به ما گوشزد می‌کردند بعضی کلمات مال داستان نیستند و جای‌شان در داستان نیست و مثلاً مال مقاله‌اند، و البته که به جز زبان و جنس کلمات، من در رمان با تعداد زیادی کاراکتر مواجه بودم که داستان‌های‌شان به مرور برایم شکل می‌گرفت. مثلاً یک‌دفعه می‌دیدم یک آقای قهرمانی هست که گوشه‌ای ایستاده و می‌ترسد بگوید فیل، از صدا و قد بلند همایون‌خان می‌ترسد و حالا من باید بفهمم عمق این ترس از کجا آمده، داستانش چه بوده، آیا قبلاً کاری کرده، اصلاً در آن ساختمان و آن‌جا چه کار دارد و به همین شکل.

  • به عنوان خالق این رمان، فکر می‌کنید پیام یا درس اصلی داستان برای مخاطب چیست؟ می‌خواستید چه احساسی در خواننده ایجاد کنید؟

من از طرفداران نظریه مرگ مؤلف هستم و بنابراین معتقدم شما به محض تولید یک اثر، یک هویت مستقل خلق کرده‌اید و ارتباط خواننده و مخاطب با اثر، بخشی از هویت اثر است. من تلاشم اینست چیزی خلق کنم که حس‌وحال واقعی خودم را در آن ریخته باشم و امیدوارم این حس‌وحال با حس‌وحال مخاطب درگیر بشود.

  • در روند نوشتن، از چه اصولی پیروی می‌کنید؟ آیا برنامه روزانه یا عادت خاصی در نویسندگی دارید؟

بله، برنامه روزانه دارم و معمولاً صبح‌های زود بهتر می‌نویسم، ولی خب، روزهایی هم هستند که نمی‌توانم هیچ‌چیز بنویسم. این‌جور وقت‌ها می‌روم و یک اثر فارسی می‌خوانم؛ آثاری که با درونم ارتباط برقرار می‌کنند، مثل تذکره‌الاولیای عطار.

  • کدام نویسندگان یا آثار ادبی، الهام‌بخش شما در خلق این داستان بوده‌اند؟

به شکل آگاهانه واقعاً نمی‌دانم، ولی من حتماً تحت تأثیر آثار ادبی پیش از خودم هستم، بخصوص آثار و نویسندگانی که خواندن‌شان برایم تکان‌دهنده بوده، مثل داستان‌های بهرام صادقی که بسیار دوست‌شان دارم و خودم را تحت تاثیرشان می‌دانم و همین‌طور تذکره‌الاولیا یا قصه‌های تفسیر طبری.

  • چه توصیه یا پیشنهادی برای نویسندگان جوان یا علاقه‌مند به داستان‌های فانتزی دارید؟

پیشنهادم این‌ست که از ادبیات کلاسیک و کهن ایران غافل نشویم. جای‌جای این ادبیات سرشار است از خیال‌پردازی‌های نابی‌ست که مثل و مانندش را کم‌تر شنیده و خوانده‌ایم.

  • تجربه انتشار این کتاب و ارتباط با خوانندگان چگونه بود و چه تاثیری بر شما داشت؟

تا این لحظه که از بازخوردها و گفته‌ها شنیده‌ام، خوشحالم که می‌بینم «افسانه فیل»، ارتباط خوبی با خوانندگانش برقرار کرده و این اتفاق، انرژی خیلی خوبی برای داستان‌ نوشتن به من می‌دهد.

  • در پایان بفرمایید آیا احتمال دارد ادامه‌ای برای «افسانه فیل» منتشر کنید یا پروژه‌های تازه‌ای در دست دارید؟

بله، پروژه تازه‌ای دارم که این روزها مشغول نوشتن آن هستم.

فریما طلوع/ نویسنده
کتاب

فیلِ فیدیبو دوساله شد

امتیاز دهید اضافه‌شدن بخش‌های تازه دومین دوره جایزه فیل با بخش‌های گسترده‌تر و حضور پررنگ‌تر مردم و رسانه‌ها برگزار خواهد شد. به گزارش روابط‌عمومی فیدیبو،

ادامه مطلب »