“ایتالیا ایتالیا”، فیلمی دوپاره از سرخوشی تا اندوهناکی…

هنردستان: کاوه صباغ‌زاده نمی‌تواند این دولحنی بودن فیلم را به یک تمهید فرمی در داستان تبدیل کند.

 

به گزارش هنردستان، فیلم “ایتالیا ایتالیا” ساخته کاوه صباغ‌زاده اثری دوپاره و ازهم‌گسیخته است، نه به دلیل تغییر لحن سرخوشانه‌اش در نیمه اول به اندوهناکی نیمه دوم. بلکه به خاطر اینکه با شروع نیمه دوم که برگرفته از داستانی تأثیرگذار از جومپا لاهیری است، تازه فیلم شکل می‌گیرد و موقعیتی را پیرامون رابطه زن و مرد از عشق تا نفرت می‌سازد و کل فیلم تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد.

 

با چنین رویکردی نیمه اول یک مقدمه طولانی در جهت معرفی شخصیت‌ها و دغدغه‌هایشان به نظر می‌رسد و با وجود ایده‌های خلاقانه‌اش تلف شده و اضافی تلقی می‌شود و این سؤال را به وجود می‌آورد که این همه وقت گذاشتن فیلمساز در جهت توضیح علاقه حامد کمیلی به ایتالیا چه ربط و نسبتی با موقعیت نهایی میان او و سارا بهرامی دارد. درواقع کاوه صباغ‌زاده نمی‌تواند این دولحنی بودن فیلم را به یک تمهید فرمی در داستان تبدیل کند و نیمه اول را به عنوان جهانی رؤیازده و خوشدلانه قرینه متضاد دنیای واقعی و جدی نیمه دوم تداعی کند و مسیر پیچیده عشق از آغاز تا زوال آن را نشان دهد.

 

آن‌هایی که داستان “موضوع موقت” لاهیری را خوانده‌اند، می‌دانند که او چطور از خلال جملاتی ساده، داستانی تکان‌دهنده را خلق می‌کند که تلخی گزنده‌اش تا اعماق جان آدم راه می‌یابد و با خود می‌گوییم که عشق تا چه حدی می‌تواند جلوه‌ای بی‌رحمانه و خشونت‌بار داشته باشد.

 

اگر لاهیری موفق می‌شود در انتهای داستانش رفتار انتقام‌جویانه مرد نسبت به زن را در اوج سهمگینی‌اش باورپذیر کند، از این روست که از ابتدای داستانش برای رسیدن به این ضربه نهایی زمینه‌چینی کرده است. به خاطر همین وقتی داستانش را با این جملات تمام می‌کند که “شِبا چراغ را خاموش کرده بود. بعد از لحظه‌ای شوکمار هم پیشش نشست. به خاطر چیزهایی که حالا می‌دانستند با هم گریه کردند”، احساس می‌کنیم بازی عجیبی که زن و مرد در طول چند شب در تاریکی برای حرف زدن درباره چیزهای ناگفته‌شان انجام داده‌اند، به محملی برای پیوند دوباره آن‌ها تبدیل می‌شود، هرچند از رهگذر گریستنی ویرانگر اما مشترک باشد.

 

اما در فیلم صباغ زاده رفتار انتقام‌جویانه مرد نسبت به زن دور از ذهن به نظر می‌رسد و ما نمی‌توانیم بپذیریم مردی که این چنین عاشقانه به زنش می‌نگرد، در لحظه تغییر ماهیت بدهد و چنین خصمانه رازی را که تنها پناه مشترک عاشقانه آنهاست، برملا کند. درواقع اگر فیلم از ابتدا تمرکزش را بر رابطه زوج جوان می‌گذاشت و از انبوه ایده‌های جذاب اما پراکنده و بی کارکرد دست می‌کشید و نمایش دغدغه‌ها و آرمان‌های شخصیت‌ها را در حد و اندازه معقول نگاه می‌داشت و اجازه می‌داد تا ما به‌تدریج در جریان فروپاشی عشق یک زوج رؤیازده قرار بگیریم، لحظه مهم و سرنوشت‌ساز فیلم در پایانش تأثیرگذار از کار درمی‌آمد و اکنون با فیلمی متفاوت اما نامنسجم و آشفته روبرو نبودیم.

 

“ایتالیا ایتالیا” فیلمی است که انرژی و جسارت و شور و تازه‌نفسی یک فیلمساز جوان را بازمی‌تاباند که بجای اینکه قدم در همان راه‌های رفته بگذارد، می‌خواهد مسیر تازه‌ای را در سینما بیازماید و در قلمرویی پا بگذارد که مخصوص به خودش باشد، اما هنوز نتوانسته بازیگوشی‌ها و تجربه‌گرایی‌هایش را از پراکنده‌گویی و بلاتکلیفی پیراسته کند و از دل آن اثری منسجم و هدفمند بیرون بکشد. با این وجود می‌توان امید داشت که فیلم بعدی‌اش همان‌قدر که حس و حال یک حدیث نفس و اثر شخصی را داشته باشد اما حاصل یک ذهن متمرکز و انضباط یافته به نظر برسد که حالا می‌داند چطور قواعد را به شکل دلخواه خود درآورد.

 

منبع: هنرآنلاین

امتیاز دهید