فیلمی که کار خود را می‌کند / نگاهی به “گشت 2”

هنردستان: سازنده “گشت 2” تکلیفش با خودش روشن است و می‌داند ‌چه می‌خواهد و در راه خواسته‌اش سعی کرده است استانداردهای لازم را رعایت کند.

 

به گزارش هنردستان، سی و پنجمین دوره فیلم فجر از هر منظر یکی از عجیب‌ترین دوره‌های برگزاری این فستیوال بود.

 

از همان لحظه نخست و خروجی ابتدایی هیئت انتخاب، تا فروش بلیت و نمایش فیلم‌ها و نحوه برگزاری و اعلام نامزدها همه به نوعی مخاطب را شگفت‌زده می‌کرد.

 

اساساً اهل غر زدن نیستم و از این کار بدم هم می‌آید… در واقع ترس را بیشتر از غر زدن قبول دارم و برای همین سعی می‌کنم با دیدن مشت بزرگ تولیداتی که قرار است در سال آینده روانه اکران شوند بترسم تا غر بزنم. به راستی این فیلم‌ها قرار است گیشه و تنور اکران را گرم کند؟ این فیلم‌ها قرارند راهی فستیوال‌های مهم جهانی بشوند و برای سینما ما افتخار بیاورند؟

 

اجازه بدهید بترسم… بترسم از اینکه بیش از نود و پنج درصد فیلم‌ها آثاری بی هویت و بلاتکلیف هستند که نه گیشه فوق‌العاده‌ای دارند و نه نگاه خاص و ویژه‌ای برای جشنواره‌ها و مخاطبان خاص.

 

فراموش نکنیم که سینما دو کارکرد دارد و لاغیر که البته این درافشانی حقیر نیست و یک تعریف و قاعده جهانی است که فیلم یا باید حال مخاطب را خوش کند که صد البته این خوش کردن حال به معنای خنداندن نیست و حتی می‌تواند گرفتن اشک باشد و یا اینکه تماشاگر را به فکر فرو ببرد و یک خط و مسیر فکری برای او باز کند، که مورد اول تعریف سینمای صنعتی و تجاری و مخاطب عام و انبوه است و مورد دوم سینمایی که بیشتر خوراک فستیوال‌ها هستند و تماشاگرانی دارند که سینما را فقط از منظر و نگاه سرگرمی نمی‌بینند.

 

با این تعریف، دوباره تکرار می‌کنم که انبوه آثار به نمایش درآمده بلاتکلیف و بی هویت هستند، چون هیچ کدام از این دو کارکرد را ندارند و تکلیف سازنده‌اش با خود مشخص نیست.

 

با این توضیح می‌خواهم به فیلمی بپردازم که به شخصه طرفدار آن هستم، حتی اگر سلیقه سینمایی من نباشد. “گشت 2″، فیلمی که در کنار تنها یکی، دو فیلم دیگر آثاری هستند که سازنده‌اش تکلیف خود را می‌داند و سینما در آن جاری است.

 

فراموش نکنیم که فیلم با سینما تفاوت دارد. یک اثر می‌تواند فیلم خوبی باشد، اما سینما یعنی چیزی که بتواند تماشاگر را مجاب کند که از خانه بیرون بزند، وقت و هزینه صرف کند و به سالن سینما برود. با این توصیف دوستانی که این چهل و چهار اثر را دیده‌اید، فکر می‌کنید چند فیلم چنین ویژگی دارد و قادر به چنین کاری است؟

 

به همین جهت فکر می‌کنم باید به “گشت 2” احترام گذاشت و با پز روشنفکری و عینک گرد بازی آن را نادیده نگرفت.

 

“گشت 2” محصول تکامل یافته تجربه‌های فیلمسازی است که می‌خواهد با اثرش حال مخاطب را خوش کند و فکر می‌کنم که در این راه بسیار هوشمندانه عمل کرده است.

 

“گشت 2 “به زعم من فیلم ساده‌ای نیست، انتخاب‌های بسیار هوشمندانه‌ای دارد و موفق عمل می‌کند و از همه مهم‌تر مصلح اجتماعی نیست، درس اخلاق نمی‌دهد، فیلمساز از بالا به پایین به مخاطبش نگاه نمی‌کند و هم عرض و طول جامعه و تماشاگرش حرکت می‌کند و از این سو می‌توانم این فیلم را یک محصول کاملاً استاندارد سینمای مخاطب بدانم که قصه گو است.

 

با مروری بر آثار به نمایش در آمده در این ده، یازده شب به راستی چه چیزی به جز درس اخلاق و واکاوی‌های باسمه‌ای و فیک فیلمسازی از اجتماع و عصبیت و داد و فریاد و خشونت به یاد می‌اورید؟ با این فیلم‌ها قرار است چه اتفاقی رخ بدهد؟ جامعه متحول بشود؟ مردم متنبه شوند؟ همه تحت تأثیر قرار بگیرند؟

 

اگر چنین است پس چرا هیچ وقت این اتفاق رخ نمی‌دهد و مردم در نهایت تاثیرشان را از سریال‌های ترک و شبکه جم می‌گیرند؟

 

بی شک این وضعیت محصول نادیده گرفتن سینمای استاندارد تجاری و مخاطب عام است که منتقدان به درستی آن را مورد واکاوی قرار نداده‌اند و به همین جهت در جشنواره امسال می‌بینیم که تقریباً اکثریت مطلق فیلم‌ها حتی از قصه گویی عاجز هستند. بله! قصه گویی و نه قواعد و مهندسی فیلمنامه؛ روی صحبت من قصه گویی است که حالا دیگر تبدیل به گوهری نایاب شده است و باز به زعم من فیلم سعید سهیلی ویژگی مهمی دارد که می‌تواند قصه خودش را تعریف کند و بازیگران و انتخاب‌ها به شکلی است که حتی سورئال‌ترین اتفاقات را مخاطب می‌پذیرد و به راحتی وارد دنیای فیلم می‌شود.

 

“گشت 2” در جشنواره امسال یک شاخصه بزرگ داشت؛ فیلمساز تکلیفش با خودش روشن است و می‌داند چه می‌خواهد و در راه خواسته‌اش سعی کرده است استانداردهای لازم را رعایت کند. به همین دلیل بی راه نیست اگر بگویم “گشت 2” برای شخص من از خیلی از آثار دیگر محترم‌تر و با ارزش‌تر بود.

 

منبع: هنرآنلاین

امتیاز دهید