هنردستان:”تام مِین”: معماری در حقیقت بیان موقعیت از لحاظ اجتماعی، شهری و محیط زیست است. هر معماری برای خودش بیانیهای دارد.
به گزارش هنردستان، برای خیلیها نام”تام مِین” تداعیکننده همان شخصیت غیرقابل پیش بینی دنیای معماری است.
به گزارش هنردستان، برای خیلیها نام”تام مِین” تداعیکننده همان شخصیت غیرقابل پیش بینی دنیای معماری است. حتی مدتی است منتقدان هنری او را به لقب “پسرِ بدِ معماری” مفتخر کردهاند و خلاصه اینکه مجموعه عواملی که میتواند یک شخصیت هنری را به نقل محافل تبدیل کند یکجا در مورد مِین صدق میکند.
مصاحبه پیش رو با این هنرمند، آخرین بخش از مجموعه گفتوگوهایی تحت عنوان “ایدههایی برای شهرها” است که ولادیمیر بلگولوفسکی خبرنگار شناخته شده آمریکایی با تعدادی از پیشروترین معماران معاصر صورت داده است.
مِین در این گفتوگو درباره تلقی و ایدههای خود در مورد معماری میگوید. بلگولوفسکی این مصاحبه را ابتدا در مجله “SPEECH” برلین و بار دیگر در ماه می امسال در “Archdaily” انتشار داده است. آنچه در ادامه میخوانید بخشهایی از این گفت و گوی مفصل است و از انعکاس بخشی دیگر صحبتها که به سمت بعضی پروژههای نمایشگاهی “تام مِین” سوق پیدا کرده و بازدید از آنها از دسترس خواننده ایرانی خارج بوده، صرفنظر شده است.
بلگولوفسکی: قبل از هر چیز، معماری چطور به سراغت آمد؟
مِین: خب … این را میدانم که وقتی معماری را شروع کردم ، مطلقاً تصوری از پولسازی از طریق آن نداشتم، اصلاً به چنین چیزی فکر نمیکردم. واقعیت این است که کاملاً جذبش شده بودم وآن موقع “جیمز استرلینگ”، “جان هیدوک”، “ریموند آبراهام” و “لبوس وودز” قهرمانان من بودند. علاقه ای به کار کردن در معنی متداولش نداشتم و درک من از معماری یک شکل هنری یا بهتر بگویم یک شکل هنری- اجتماعی بود.
بلگولوفسکی: پس سعی کردی صدای خود را در معماری پیدا کنی؟
مِین: بله ولی فقط در همان سالهای اول چنین بود. از خودم میپرسیدم: ” من که هستم؟ و چگونه میتوانم به صدای خود برسم؟ “بنابراین، هیچ ترسی در کار نبود. حالا دیگر علاقه ای به این موضوع ندارم چرا که از صدای خودم مطمئن هستم . در دهه 1960 از مدرسه فراری شدم که همزمان بود با آخرین دست و پا زدنهای پروژه مدرنیزم و آنچه فرسودگی ایدئولوژیک ایدههای مدرنیزم میخوانیم. کتاب “پیچیدگی و تضاد در معماری” ونتوری ما را آزاد کرد.
بلگولوفسکی: البته در پشت جلد آخرین کتابت یعنی “Morphosis: Recent Work” با این عبارت روبه رو میشویم که “من علاقه مند به معماری پیچیدگی بودهام. معماری یعنی همزیستی تناقضات ظاهری …”! ایندقیقاً همانهایی نیست که ونتوری ( رابرت ونتوری معمار و نظریه پرداز پرنفوذ آمریکایی) میگوید.
مِین: درست است. خب، شش صفحه اول کتاب ونتوری برای من بسیار تأثیر گذارتر بوده. راستش بقیه آن را فراموش کردهام . ( میخندد) به هر حال، من به نیروهای متعدد و عناصر مختلف در عین ناهماهنگی علاقهمند شده بودم.
بلگولوفسکی: واضح است دنیایی که با سازههای بسیار متمایز و نمادین خود ساخته ای، در مجموع شکلی از فرهنگ سازی در عرصه معماری است. اما حالا میخواهم کار را با چند پرسش و پاسخ کوتاه ادامه دهیم. من نقل قولهایی از خودت را میخوانم و میخواهم که لطفاً با کوتاهترین پاسخها جواب بدهی.
مِین: بلا به دور!
بلگولوفسکی: ” عاشق معماری ای هستم که بدون هر قید و بندی شروع میشود.”
مِین: عاشق پیچیدگیهایی هستم که در معماری تعبیه شده است . به هر نیرویی که به طور بالقوه ممکن است بر کار ما تأثیر بگذارد علاقه مند هستم. شما هرگز نمیتوانید هدف یا طرح اولیه را مدیریت کنید. این غیر قابل دسترس است، غیر ممکن است.
بلگولوفسکی: “ما به جهان انسجام میدهیم.”
مِین: این چیزی است که ما انجام میدهیم. ما جهان را آن طور که میخواهیم سفارش میدهیم تا بسازند.
بلگولوفسکی: جایی گفتهاید که ” علاقه مند به مفهوم تصادف هستید”
مِین: خب… من به یک نظم پیچیده فکر کردم، نه به معنای کلاسیک. ایده این است که بمانیم و به طور مداوم به جهان نگاه کنیم. من هرگز به یک چیز ثابت علاقهمند نیستم و همیشه از امور تصادفی الهام میگیرم.
بلگولوفسکی: می گویید، ” تولید چیزی که خنثی است یک شکست است.”
مِین: خب … خیلی مطمئن نیستم اما بله، در بیشتر موارد فکر میکنم همینطور باشد.
بلگولوفسکی: “معماری همیشه یک بیانیه سیاسی است.”
مِین: چه چیز دیگری میتواند باشد؟ البته، معماری در حقیقت بیان موقعیت از لحاظ اجتماعی، شهری و محیط زیست است. هر معماری برای خودش بیانیه ای دارد.
بلگولوفسکی: یک نقل قول دیگر: “معماری مجموعه ای از چندین نیرو است. ما فضاهایی را میسازیم که فعالیتهای انسانی را تطبیق میدهند. “
مِین: بله، این را دوست دارم. واقعیت این است که ما تا حدودی بر نحوه رفتار مردم تأثیر میگذاریم. این در حقیقت یک رویکرد اجتماعی اجتناب ناپذیر است. این واقعیت معماری است و غیر ممکن است تاثیری بر مردم نداشته باشد.
بلگولوفسکی: گفتهاید ” علاقه مند به ساخت ساختمانهای هیجان انگیز هستم.” این را باید واکنش شما به آنچه فرسودگی ایدئولوژیک ایدههای مدرنیزم میخوانید دانست. یا فکر میکنید پروژه مدرنیسم هنوز پتانسیلهایی دارد؟ به عنوان مثال، انریکه نورتن به من گفته بود: ” معتقدم، فضایی که اکنون با آن روبرو هستیم، دارد مدرنیسم را به شیوه خود مجدداً تکرار میکند. بعضی از معماران این را نمیپذیرند.
مِین: حالا که کار به اینجا رسید، بگذارید بگویم که اگر قصد دارید همچنان با نقل قولها درمورد آرای 40 سال گذشتهام با من دیالوگ کنید میتوانم بگویم با بسیاری از آنها موافق نیستم، زیرا موقعیت من همواره در حال تغییر است. انریکه به لحاظ موقعیت مدرنیسم را به روش خاصی تعریف میکند و نه به شیوه ای تاریخ گرایانه. من فکر میکنم او از بازگشت به تمرکز بر روی نوآوری حرف می زند.
بلگولوفسکی: شما نمایشگاهها و کتابهای نوشته شده و پروژه های مکتوب متعددی را سازماندهی کردهاید. البته با نکته ای که گوشزد کردید اجازه بدهید بپرسم در این لحظه از زمان و در این نقطه مکانی چه ذهنیتی در مورد معماری دارید؟
مِین: امروز، مسئله من بیشتر متوجه شهرنشینی در قرن 21 است. امروزه فوریتهای ما مسائل زیربنایی و شهری است. به این ترتیب معماری در حال میل کردن به مسائلی است که هرچه بیشتر مربوط به شهرهای در حال رشد ما است. درست است که سهل انگاریهای زیادی در پرداختن به این مسائل در حال حاضر مشاهده میشود، اما واقعیت این است که توجه به این امور بسیار ضرورت پیدا کرده است. ما باید بر پیچیدگی نیروها در در شهرهای بزرگمان تمرکز کنیم؛ موضوعی که در حال حاضر کمتر پیش میآید درک درستی از آن را مشاهده کنیم.
بلگولوفسکی: اما طبیعی است افراد زیادی وجود دارند که در برابر تمام تلقیهای متنوع در معماری امروزمقاومت نشان میدهند. همانطور که شما در برابر پروژه مدرنیستی در دهه 1960 مقاومت کردید.
مِین: شخصاً به آن مقاومتی که می گویید اعتقاد داشتم . وقتی به نقاطی از دنیا مانند دوبی یا شنزن رفته بودم زمان زیادی صرف عکاسی از ساختمانهای عجیب و غریب میکردم و در عین حال از خودم میپرسیدم آیا ما باز هم به شکلهای متنوع دیگری از معماری نیاز داریم؟ واقعیت این است که در حال حاضر این عملکرد معماری است که برای من در درجه اول اهمیت قرار دارد.
بلگولوفسکی: و بالاخره می گویید که همه چیز برای شما همواره در حال تغییر است؟
مِین: میتوانم بگویم که علاقه ای به هیچ مسیر معینی ندارم. من کاملاً در حال حاضر زندگی میکنم و با پرسشهایی که برایم ایجاد میشود روبه رو میشوم. هر چیزی میتواند برایم الهام بخش باشد و بالاخره اینکه من یک ایده آلیست عملگرا هستم.
منبع:هنرآنلاین